حضرت عیسی علیه السلام

شناسه نوشته : 23593

1396/10/04

تعداد بازدید : 206

حضرت عیسی علیه السلام
حضرت عیسی بن مریم(ع)، پیامبر بزرگ الهی، در روز ۲۵ دسامبر سال اول میلادی یعنی ۶۲۲ سال قبل از هجرت پیامبر بزرگ اسلام(ص)، در بیت لحم واقع در سرزمین فلسطین به دنیا آمد؛ امّا با این حال تاریخ تولد حضرت عیسی(ع) دقیق نبوده و در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد. در این ایام مسیحیان جهان؛ به دلیل آغاز سال نو میلادی و سال روز میلاد حضرت عیسی علیه السلام؛ در جشن و سرور و شادی به سر می برند. این ایام بهانه و فرصت خوبی است که پیرامون دیدگاه اسلام درباره حضرت عیسی علیه السلام مطالبی را ارائه نماییم.

حضرت عیسی علیه السلام در قرآن
  پیامبری که علاوه بر موعظه کردن، بیماران را شفا می داد و ارواح خبیث را از روان جن زدگان بیرون می راند؛ یاور مستضعفان و محرومان اجتماعی بود، به زنان و کودکان بسیار احسان می کرد و با سختگیری های برخی از فریسیان و تندروی های انقلابی متعصبان مخالف بود.

درقرآن کریم نام حضرت مسیح 23 مرتبه با اسم عیسی، 11 بار با نام مسیح و 2 مرتبه به وصف ابن مریم آمده است. عیسی که صاحب کتاب انجیل است، در بیت اللحم در جنوب اورشلیم، از مادری پاک به نام مریم زاده شد. واژه عیسی در زبان عبری به معنای «خدا کمک می کند» و مسیح به معنای «نجات دهنده» است که به زبان یونانی به «کریستوس» ترجمه شده به همین دلیل به پیروان مسیح «کریستیان» می گویند.

از طرفی، کلمه مسیح به قدرت سیاسی؛ اجتماعی مسیح اشاره دارد و در فرهنگ یهودیان، مسیح یعنی کسی که برای بدست گرفتن قدرت اجتماعی آماده شده و این لفظ برای طالوت، داود و حضرت سلیمان علیه السلام نیز بکار رفته است و در معنای لغوی یعنی کسی که با روغن مقدس، تعمید یافته است؛ که مفصل در قرآن کریم و در دیگر منابع مسیحی در عهد جدید و قدیم، بدان اشاره شده است.

معجزه مسیح به اذن الهی بود
درباره حضرت عیسی بن مریم در سوره آل عمران می فرماید: «وَ رَسُولًا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکمْ بِآیةٍ مِنْ رَبِّکمْ» پیامبری به سوی بنی اسرائیل(یعنی عیسی) به مردم گفت من برای شما از ناحیه پروردگار معجزه ای آورده ام، به این ترتیب: «أَنِّی أَخْلُقُ لَکمْ مِنَ الطِّینِ کهَیئَةِ الطَّیرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیکونُ طَیراً بِإِذْنِ اللَّهِ» من می سازم برای شما از گِل به شکل مرغ و سپس می دمم در آن. «وَ أُبْرِئُ الْأَکمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْی الْمَوْتی بِإِذْنِ اللَّهِ» شفا می دهم کور مادرزاد را و پیس را و زنده می کنم مرده را به اذن پروردگار. اینجا در کمال صراحت، فعل را به خودش نسبت می دهد ولی می گوید به اذن پروردگار.[1]

 تولد عیسی از منظر انجیل و قرآن[2]
در مورد مکان تولد تصویری که اناجیل به ما می دهند با تصویری که قرآن به ما می دهد متفاوت است. داستان انجیل این گونه است که: «حضرت مریم به همراه شوهر یا نامزدش یوسف نجار برای شرکت در سرشماری به جنوب فلسطین یعنی بیت اللحم می روند؛ در بیت اللحم به خاطر شلوغی جایی را پیدا نمی کنند و مجبور می شوند در یک آغولی شب را به صبح برسانند که در همان شب، عیسی به دنیا می آید، یعنی محل تولد ایشان آغول گوسفندان و جایی بوده است که حیوانات را نگه می داشتند و دو نفر هم حضور داشته اند؛ یکی یوسف نجار و دیگری مریم؛ در حالی که قرآن محل تولد را مکان شرقی معرفی می کند «وَ اذْکرْ فِی الْکتابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَکاناً شَرْقِیًّا»[3] کسی هم همراه مریم نبوده است و نگاه قرآن به مکان تولد و وقایع میلاد آن حضرت با کمال احترام و حفظ حرمت پیامبر الهی است در حالی که در انجیل تحریف شده، این وقایع به صورتی نقل شده که از ساحت مقدس انبیای الهی به دور است.

تاریخچه جشن کریسمس
در مورد زمان تولد هم تاریخ های مختلفی گفته شده است؛ خود مسیحیان با محاسبه ای که ما می کنیم معتقدند حضرت مسیح، چهار سال قبل از تاریخ میلادی که اکنون برای او معین کرده اند به دنیا آمده است و این تاریخ میلادی دقیق نیست، زیرا تاریخ میلادی را ششصد سال بعد از میلاد مسیح به عنوان تاریخ میلادی قرار دادند لذا در محاسبه اشتباه کرده اند و اگر بخواهیم تاریخ دقیق میلادی را محاسبه کنیم الان در سال 2014 باید باشیم و چهار سال با تاریخ کنونی اختلاف است؛ در مورد فصل هم اطلاع دقیقی در دست نیست و اینکه مسیحیان زمستان و کریسمس را به عنوان زمان تولد مسیح جشن می گیرند دقیق نیست و به احتمال زیاد این را از «میترا پرستان» گرفته اند؛ گفتنی این امر ضروری است که جشن های کریسمس از قرن چهاردهم به بعد متداول شده است و جشن هایی به نام جشن کریسمس تا قبل از این قرن نداشته ایم.

 تولد حضرت عیسی علیه السلام
در مورد چگونگی تولد، اختلافی بین قرآن و اناجیل وجود دارد، اناجیل می گویند: وقتی عیسی مسیح در آن آغول گوسفندان که عیسی به دنیا آمد، فرشتگان، چوپان هایی که در اطراف آن منطقه بودند را خبر کردند که بیائید در اینجا نوزاد مبارکی به دنیا آمد است و مجوسی هایی که از شرق به آن منطقه آمده بودند به دنبال یک ستاره که در محل تولد، طلوع کرده بود به آن منطقه رفته بودند؛ و وقتی هم که مردم به آنجا آمدند، همگان فکر می کردند که عیسی فرزند مریم و یوسف است و طبق گزارش اناجیل، هیچ کس اطلاع نداشت که حضرت عیسی پدر ندارد. اما اسلام، نامی از یوسف نجار نمی برد و بیان می کند که در محل تولد حضرت عیسی فقط حضرت مریم(س) هست و وقتی که به واسطه روح القدس به این فرزند آبستن می شوند در ابتدا خیلی ناراحت می شوند، ولی خدا در این خصوص و برای تسلی دل حضرت مریم می فرماید که این امر الهی است.

 همگان از تولد عیسی تعجب می کنند و به او تهمت می زنند و حضرت عیسی به خاطر رفع این تهمت در گهواره سخن می گوید و مسئله تولد عیسی به سرعت در بین بنی اسرائیل می پیچد:

«فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا یا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیًّا(27)یا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ أَبُوک امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما کانَتْ أُمُّک بَغِیًّا (28)فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کیْفَ نُکلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا (29)قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا (30)وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا (31)وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنی جَبَّاراً شَقِیًّا(مریم آیات 27-32) حتی در انجیل «متی» اولین مطلبی که در این خصوص آورده است، نسب نامه عیسی علیه السلام است و در حقیقت نام اجداد یوسف نجار را می شمارد و در واقع ایشان را فرزند یوسف نجار معرفی می کند.

مادر حضرت عیسی علیه السلام بانوی عابده
در این مورد بین قرآن و اناجیل اختلاف است؛ به طوری که حضرت مریم در قرآن، شخص پاک و پاکیزه و معصوم و دارای علو درجه یاد می شود؛ در قرآن آمده: «وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاک وَ طَهَّرَک وَ اصْطَفاک عَلی نِساءِ الْعالَمینَ؛ و [یاد کن‏] هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم، خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برتری داده است.»(آل عمران،42) یا در آیه ای او را صدیقه معرفی می کند «وَ أُمُّهُ صِدِّیقَةٌ(مائده، 75) اما در اناجیل، مریم را یک زن عادی معرفی می کند و تنها امتیاز او این است که فرزندی به دنیا می آورد که بعدها «فرزند خدا» نامیده شد و مسیحیت بعد از قرن ها متوجه این مطلب شدند که باید جایگاه مریم را بالا ببرند تا اینکه در قرن گذشته کلیسا اعلام کرد که بر ما الهام شده مریم هم مانند عیسی به آسمانها رفته است. این تفکرات دقیقاً بر عکس نظر قرآن کریم است، زیرا قرآن کریم چهره ای عالی از حضرت مریم(س) معرفی کرده است و او را بانویی عابده و دارای کرامات معنوی بسیار دانسته است.

 اسامی و القاب حضرت عیسی علیه السلام
برای حضرت عیسی؛ القاب متفاوتی؛ در مسیحیت گفته شده است؛ که خیلی از این اسم ها ساختگی است و واقعیت ندارد؛ ولی اسامی معروف ایشان در بین مسیحیت عبارتند از: «عیسی» که در اصل «یشوع» بوده به معنی «نجات دهنده» و یهودیان آن را «یسوس» می خواندند و در عربی هم «عیسی» می گویند و اسامی دیگری هم برای ایشان گفته اند مانند؛ بنده خدا؛ منجی؛ را ه؛ حقیقت، شبان؛ نیکو؛ کلمه خدا؛ زندگی و... اما در قرآن تنها دو نام برای ایشان آمده است یکی «عیسی» که 23 بار در قرآن آمده است و دیگری «مسیح» که 9 بار در قرآن ذکر شده است.

در قرآن آمده است: «إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُک بِکلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسیحُ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَجیهاً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ؛ [یاد کن‏] هنگامی‏[را] که فرشتگان گفتند: ای مریم، خداوند تو را به کلمه‏ای از جانب خود، که نامش مسیح، عیسی بن مریم است مژده می‏دهد، در حالی که‏[او] در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان‏[درگاه خدا] است»(آل عمران، 45) که هم نام مسیح و هم نام عیسی بن مریم در آن آمده است و جالب است که همواره «عیسی بن مریم» گفته است.

هدف از بعثت حضرت عیسی علیه السلام
کلمه مسیح به قدرت سیاسی؛ اجتماعی مسیح اشاره دارد و در فرهنگ یهودیان، مسیح یعنی کسی که برای بدست گرفتن قدرت اجتماعی آماده شده و این لفظ برای طالوت، داود و حضرت سلیمان علیه السلام نیز بکار رفته است و در معنای لغوی یعنی کسی که با روغن مقدس، تعمید یافته است؛ و داستان آن از این قرار است که: وقتی خواستند طالوت را به عنوان حاکم برای یهودیان انتخاب کنند؛ سموئیل نبی ایشان را با روغن مقدس تعمید داد و بعد از ایشان داود را و... غسل تعمید دادند، پس تعمید دادن با روغن مقدس برای بدست گرفتن قدرت است؛ حضرت عیسی هم اگر مسیح نامیده می شود چون ایشان برای ایجاد حکومت اقدام کرده است. متاسفانه مسیحیان برای رسیدن به اهداف خود از ایشان چهره ای معرفی می شود که گویا ایشان با حکومت و کار های اجتماعی کاری نداشت و فردی گوشه گیر و منزوی بود! در حالیکه حضرت مسیح هم مثل سایر انبیاء الهی می خواستند احکام الهی را اجرا کنند و لفظ مسیح اشاره به این دارد که آن حضرت هم می خواسته حکومتی بر قرار کند و اتفاقا این مبارزه را هم شروع کردند و اولین درگیری ایشان با کاهنان معبد حضرت سلیمان بود، حکومت داخلی یهودی ها را بزرگان بنی اسرائیل به عهده داشتند و آن حضرت با کاهنان درگیر می شوند که چرا احکام شریعت را خوب اجرا نمی کنند.

بعثت مسیح
در قرآن درباره دوره قبل از بعثت ایشان مطلب خاصی نداریم؛ و مهم ترین مطلبی که درباره این دوره گفته شده است، مسئله سخن گفتن در گهواره است که ایشان در گهواره سخن می گوید و خودش را بنده خدا معرفی می کند بیش از این درباره دوره کودکی ایشان به طور صریح مطلبی نداریم و از اناجیل هم گزارش دقیق و واضحی درباره کودکی ایشان به ما نرسیده است.

 اما وقتی ایشان به بعثت می رسند قرآن چهر ه ای از اعمال و تکالیف ایشان معرفی می کند که ایشان چه کار هایی را انجام می دادند و چه تعالیمی داشته اند؛ اولین کارهایی که قرآن از ایشان خبر می دهد، معجزاتی است که از ایشان سر زده است مانند شفای بیماران،؛ شفای کور مادر زاد؛ شفای کسی که مبتلا به پیسی شده است؛ زنده کردن مردگان؛ ساختن پرنده از گل و دمیدن روح در او به اذن الهی و تاکید هم می شود که همه این ها به اذن الهی است در سوره مائده می فرماید: «إِذْ قالَ اللَّهُ یا عیسَی ابْنَ مَرْیَمَ اذْکرْ نِعْمَتی عَلَیْک وَ عَلی والِدَتِک إِذْ أَیَّدْتُک بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُک الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنی فَتَنْفُخُ فیها فَتَکونُ طَیْراً بِإِذْنی وَ تُبْرِئُ الْأَکمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنی وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتی بِإِذْنی وَ إِذْ کفَفْتُ بَنی إِسْرائیلَ عَنْک إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَقالَ الَّذینَ کفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبینٌ؛ [یاد کن‏] هنگامی را که خدا فرمود: ای عیسی پسر مریم، نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور، آن گاه که تو را به روح القدس تأیید کردم که در گهواره‏[به اعجاز] و در میانسالی‏[به وحی‏] با مردم سخن گفتی؛ و آن گاه که تو را کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم؛ و آن گاه که به اذن من، از گِل[چیزی‏] به شکل پرنده می‏ساختی، پس در آن می‏دمیدی، و به اذن من پرنده‏ای می‏شد، و کور مادرزاد و پیس را به اذن من شفا می‏دادی؛ و آن گاه که مردگان را به اذن من‏[زنده از قبر] بیرون می‏آوردی؛ و آن گاه که‏[آسیب‏] بنی اسرائیل را-هنگامی که برای آنان حجّتهای آشکار آورده بودی- از تو باز داشتم. پس کسانی از آنان که کافر شده بودند گفتند: این‏[ها چیزی‏] جز افسونی آشکار نیست.»(مائده،110) که اکثر معجزات مسیح در این آیه آمده است و در اناجیل هم به این معجزات اشاره شده است بجز سخن گفتن در گهواره و ساختن پرنده که این دو را در اناجیل نداریم؛ اما تعجب اینجاست که در انجیل یوحنا اولین معجزه ایشان را ساختن شراب می دادند.[4]

 عبادت و نماز
در اوصاف ایشان نماز و عبادت ذکر شده است که «وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا» و هر جا که باشم مرا با برکت ساخته، و تا زنده‏ام به نماز و زکات سفارش کرده است«(مریم،31) تصریحا به نماز و زکات اشاره می کند که ایشان از عابدان و زاهدان بوده اند و هیچ گاه شریعت را کنار نگذاشته اند.

تناقض گویی که مسیحیت دچار آن می باشد این است که چرا مسیحیان به شریعت عمل نمی کنند و باید به این سئوال جواب دهند که چطور بود که حضرت عیسی علیه السلام اعمال عبادی اش را انجام می داد، ولی مسیحیان از عیسی تبعیت نمی کنند؛ از منظر قرآن، ایشان شریعت داشته و خودش هم به شریعت عمل می کرده است و دیگران را هم دعوت به آن شریعت کرده است و از نظر اخلاقی هم ایشان بسیار انسان نیکوکاری بوده اند «وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنی جَبَّاراً شَقِیًّا؛ خدا به من وصیت کرده است که به مادرم نیکی کنم و جبار و شقی نباشم»(مریم،32) برخلاف انجیل یوحنا که چهره ای پرخاشگر نسبت به مادر از ایشان نشان می دهد در همان انجیل یوحنا در «داستان شراب» وقتی مادرش به او می گوید، شراب ندارم، عیسی می گوید: «ای زن مرا با تو چکار است.»[5] و یک حالت پرخاشگری دارد بر خلاف قرآن که او را نسبت به مادر بسیار نیکو کار می شمارد و همچنین چهره عیسی در قرآن به عنوان شخصی مبارک مطرح می شود که «وَ جَعَلَنی مُبارَکا» و انسانی صالح معرفی می گردد «وَ زَکرِیَّا وَ یَحْیی وَ عیسی وَ إِلْیاسَ کلٌّ مِنَ الصَّالِحینَ»(الأنعام، 85) و اینها همه نشان می دهد که اسلام چه چهره عالی از مسیح معرفی می کند و اناجیل سعی می کنند که عیسی را از آن مقام بلند بکاهند.

مناظره حضرت رضا علیه السلام با دانشمند مسیحی
مسیحیت، حضرت عیسی را به عنوان پسر یکی از اقانیم سه گانه [6]معرفی می کنند و در مناظره ای که امام رضا علیه السلام با یکی از مسیحیان داشتند، حضرت خطاب به ایشان می گویند که حضرت عیسی اشکال بزرگی داشت و آن هم این بود که اصلا عبادت نمی کرد. آن عالم مسیحی ناراحت می شود و می گوید: «خیر ایشان شب و روز نماز می خواند» و بر صحبت خود نیز خیلی تاکید می کند در این وقت حضرت می فرمایند این مطلب که ایشان اهل عبادت بوده اند دلیل بر این مطلب است که ایشان خدا نیست و بنده خدا بوده اند.[7] و این همه تاکید در اناجیل بر عبادت کردن ایشان دلیل بر همین مطلب است و قرآن هم او را به عنوان یک پیامبر معرفی می کند.[8]

آموزه های مسیح
قرآن بر دو نکته تاکید می کند یکی اینکه حضرت عیسی تایید کننده تورات بوده است «مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ»؛ و این مطلب در اناجیل هم آمده است که «من نیامده ام که تورات را نسخ کنم بلکه آمده ا م آن را کامل کنم». حضرت عیسی علیه السلام خود شریعت داشته و تکمیل کننده شریعت موسی بوده است و در ادامه همین آیه جنبه بشیر بودن ایشان را مطرح می کند که بشارت دهنده به رسالت حضرت محمد(ص) است وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ(صف، 6)» در اناجیل، نکته دوم را نگفته اند مگر انجیل «برنابا» که بشارت دادن را آورده است و مسیحیان آن انجیل را قبول دارند.

 اصحاب و حواریون
حوارییون، استمرار دهندگان نهضت مسیح هستند و در اناجیل اربعة در بخش اعمال رسولان به حوارییون پرداخته است. قرآن حواریون را انسان هایی پاکیزه، مومن و خوش قلب معرفی می کند[9]. و چهره وجیهی از ایشان بیان می کند و وصی حضرت عیسی هم از بین آنها بوده اند، اما در اناجیل اینگونه نیست بلکه چهره های نامناسب و زشتی از آنان معرفی می کند که ایشان افرادی کم فهم و سست دل و بی ایمان بوده اند و خیلی در اجتماع تاثیر گذار نبوده اند؛[10] بر خلاف اسلام که ایشان را مومن و وارسته می داند. اناجیل اربعة چهره ای از مسیح معرفی می کند که هرچند گزارش کاملی هم نمی دهد ولی با وجود همه اینها آن چهره ای که اناجیل از ایشان ترسیم می کنند غیر از آن چهره ای است که مسیحیان به آن توجه دارند. حضرت عیسی آمده بود تا قوانین شریعت و الهی را اجرا بکند و نیامده بود تنها خودش و چند نفر را نجات بدهد، آن حضرت اهل کوشش و جهاد بودند؛ در «لوقا» آمده است «من آمده ام تا آتشی در زمین بپا افروزم پس آن چه می خواهم الان در گرفته است»[11] پس معلوم می شود که حضرت عیسی علیه السلام برای مبارزه آمده است و حتی یارانش را دعوت می کند تا شمشیر و ادوات جنگی تهیه کند تا بتواند مبارزه کنند و کسی که شمشیر ندارد جامه خود را فروخته و آن را بخرد. این که نسبت به مسیح می گویند:به سیاست کاری نداشته است اینگونه نبوده است بلکه مستقیما به پادشاه حمله می کند، مسیحیان می گویند که آن حضرت سکولار بود اصلاً اینگونه نیست، ایشان فردی سیاسی و مبارز و قوی بوده است و سیاست او عین دیانت او و دیانت او عین سیاست او بوده است.

صلیب یا عروج حضرت عیسی علیه السلام
 در مورد سرنوشت مسیح همه اناجیل، گزارش تقریبا واحدی دارند که بر اساس آن؛ بزرگان معبد سلیمان جمع شدند و توطئه ای چیدند و حضرت را دستگیر کردند و تحویل حاکم رومی دادند و حاکم رومی هم ابتدا نمی خواست ایشان را اعدام کند و در آخر تحت فشار یهودیان ایشان را به مکان اعدام مجرمین بردند و در کنار دو نفر دیگر ایشان را به صلیب کشیدند، حضرت هم در آنجا جان داد و ایشان را در قبری گذاشتند و بعد از مدتی دیدند در قبر نیست و از میان مردگان بر خواسته است و به آسمان رفته است؛ ولی قرآن این مطلب را قبول ندارد [12].و تصریح می کند که حضرت مسیح زنده است و او را به صلیب نکشیده اند، بلکه فردی را اشتباهی که مجرم هم بود به صلیب کشیدند. در برخی متون دیگر اسلامی آمده است که آن حضرت هنگام ظهور حضرت مهدی(عج) به زمین بازخواهند گشت.

 

پی نوشت:


[1] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 4، 396.
[2] خبرحوزه، برگرفته از مصاحبه دکتر رسول رضوی با اندکی تصرف و تلخیص.
[3] مریم، آیه16.
[4] انجیل یوحنا باب دوم.
[5] همان.
[6] توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 150. سلیمانی، عبدالرحیم، سیری در ادیان زنده جهان.
[7] پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان.مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج5، ص119.
[8] مائدة، آیه 75.
[9] آل عمران، 52-53.
[10] انجیل متی، باب 20 آیه 17؛ لوقا باب 25 آیه
[11] لوقا» باب12، آیه 49 تا 53.
[12] نساء، آیه157.

منبع: پايگاه اطلاع رساني حوزه

    ترنم هدایت

    سلسله جلسات تهذيبي

    هِیأَت مَجازیِ زِینَبیُون

    سایت مراجع تقلید