الگوی مصرف در اسلام

شناسه نوشته : 23755

1396/10/26

تعداد بازدید : 371

الگوی مصرف در اسلام
«اصلاح الگوی مصرف» از توصیه های جدّی دین مقدس اسلام است. متأسفانه بر خلاف آن همه سفارشهایی که از سوی قرآن کریم و اهل بیت: درباره مسئله میانه روی در مصرف و پرهیز از اسراف و ریخت و پاش شده است، جامعه ما تا رسیدن به آن نقطه ایده آل در مصرف که اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط باشد فاصله زیادی دارد.

اصلاح الگوی مصرف، به فرهنگ سازی درباره چگونگی مصرف نیازمند است. و فرهنگ سازی در این باره نیز نیاز به تلاش پیگیر از سوی همه مسئولان و دست اندرکاران کارهای فرهنگی دارد، تا در بستر گذر زمان، راه رسیدن به قله اعتدال را هموار سازند.

نمونه ای از این فرهنگ سازی در سیره عملی و گفتاری مقام معظم رهبری(مدظله العالی) مشاهده می شود که هم در زندگی شخصی و هم در سخنان خویش، الگویی از یک مصرف درست و همراه قناعت و ساده زیستی را ارائه کرده است. از سخنان ایشان درباره ضرورت «اصلاح الگوی مصرف» این است:

«لازم است به عنوان یک سیاست، ما مسئله صرفه جویی را در خطوط اساسی برنامه ریزیهایمان در سطوح مختلف اعمال کنیم. جامعه ما باید این مطلب را به عنوان یک شعار همیشگی در مقابل داشته باشد؛ چون وضع جامعه ما از لحاظ مصرف، وضع خوبی نیست. در مصارف گوناگون شخصی و خانوادگی، اسراف فردی صورت می گیرد، تجمل گراییها، چشم و همچشمیها، هوسرانی افراد خانواده، زن خانواده، جوان خانواده، چیزهای غیر لازم خریدن، اینها از موارد اسراف است. وسایل تجملات، وسایل آرایش، مبلمان خانه، تزئینات داخل خانه، اینها چیزهایی است که ما برای آنها پول صرف می کنیم. عادتهای ما، سنتهای ما، روشهای غلطی که از این و آن یاد گرفته ایم ما را سوق داده است به زیاده روی در مصرف به نحو اسراف.»[1]

«ما در زمینه مصرف، در زمینه هزینه کردن منابع مالی کشور که به وسیله خود ما و به وسیله همه برادران هم میهن ما، به وسیله مسئولان کشور با زحمت زیاد به وجود می آید، دچار نوعی بی توجهی هستیم که بایستی این را تبدیل کنیم به یک توجه و اهتمام خاص. ما دچار اسراف هستیم، ما دچار ولخرجی و ولنگاری در مصرف هستیم.»[2]

نوشتار حاضر که ادامه نوشتار پیشین است به ابعاد دیگری از مسئله مهم «اصلاح الگوی مصرف» می پردازد.»

موانع اصلاح الگوی مصرف

1. اسراف

برای اصلاح الگوی مصرف، پیش از هر چیز باید از اسراف به دور بود. جامعه اسرافکار نه تنها هرگز برای اصلاح الگوی مصرف توفیق نخواهد یافت؛ بلکه همواره در معرض تهیدستی و فقر مادی و فرهنگی قرار دارد. از دعاهای امام سجاد(ع) این بوده است: «وَ امْنَعْنِی مِنَ السَّرَفِ ، وَ حَصِّنْ رِزْقِی مِنَ التَّلَفِ، وَ وَفِّرْ مَلَکَتِی بِالْبَرَکَةِ فِیهِ، وَ أَصِبْ بِی سَبِیلَ الْهِدَایَةِ لِلْبِرِّ فِیمَا أُنْفِقُ مِنْهُ؛[3] و مرا از زیاده روی و اسراف باز دار، و روزی ام را از تلف شدن محافظت کن، و دارایی ام را با برکت دادن به آن افزون فرما و راه مصرف آن را در کارهای خیر به من بنمایان.»

با تأملی اندک درباره اسراف، در می یابیم که اسراف، مصرفِ بی ادبانه نعمتهای خداوند است.

آن که در فراهم آوردن هر نعمت، دستهای پنهان و آشکار دهها وسیله مادی و معنوی را می بیند، هیچ گاه نعمتی را بیهوده هدر نخواهد داد و هرگز پیرامون اسراف نخواهد گشت. او پاسخ احسان را با احسان می دهد و با میانه روی و قدردانی نعمتها و پرهیز از اسراف و تبذیر، دستهای مادی و معنوی روزی ساز را به گرمی می فشارد. شخص اسرافکار، با آفریدگار جهان سرگران است و نعمتهای او را عملاً و با اسرافکاری و ریخت و پاش به بازی می گیرد؛ بی خبر از آنکه میانه روی رمز پایایی، ما نایی و افزایش نعمتها و اسراف عامل کاهش و نابودی نعمتهاست. این حقیقت از احادیث زیر استفاده می شود: امام علی(ع) فرمودند: «الْقَصْدُ مَثْرَاةٌ وَ السَّرَفُ مَتْوَاةٌ؛[4] میانه روی، افزاینده ثروت است و اسراف، نابود کننده آن.»

امام کاظم(ع) فرمودند: «مَنِ اقْتَصَدَ وَ قَنِعَ بَقِیَتْ عَلَیْهِ النِّعْمَةُ وَ مَنْ بَذَّرَ وَ أَسْرَفَ زَالَتْ عَنْهُ النِّعْمَة؛[5] هر که میانه رو و قانع باشد، نعمت در دست او باقی می ماند و هر کس به تبذیر و اسراف روی آورد، نعمت از او زایل می شود.»

نکته دیگر درباره اسراف این که اسراف، دهن کجی و بی حرمتی به افراد جامعه نیز است؛ چرا که هر نعمتی را که انسان هدر می دهد، برای فراهم آمدن آن نعمت، افزون بر عوامل طبیعی همانند: آب، خاک، خورشید و ...، عوامل انسانی نیز در خدمت او بوده اند.

به تعبیر استاد شهید مرتضی مطهری: «مواد خام اولی، قبل از انجام کار به همه تعلق داشته است، بعد از انجام کار تعلقش به دیگران سلب نمی شود. کار سبب می شود که شخص نسبت به دیگران اولویتی نسبت به آن شیء پیدا کند. در اثر این اولویت است که حق دارد استفاده مشروع یعنی استفاده ای که با هدفهای طبیعت و فطرت هماهنگ باشد ببرد؛ اما حق ندارد آن را معدوم کند و از بین ببرد یا استفاده نامشروع از آن ببرد؛ چون در عین حال، این مال به جامعه تعلق دارد. اسراف و تبذیر و هر گونه استفاده نامشروع، از آن جهت جایز نیست که تصرف در حق غیر است بدون مجوز. انسان، خودش محصول اجتماع است. او خودش واجب الوجود بالذات نیست، فردی است قائم به اجتماع که اجتماع در نیروهای علمی و فکری و بدنی او دخیل است؛ پس آن قوا، تنها مال خودش نیست؛ بلکه اجتماع در آنها ذی حق است. از اینرو حق اسراف ندارد.»[6]

آن که در فراهم آوردن هر نعمت، دستهای پنهان و آشکار دهها وسیله مادی و معنوی را می بیند، هیچ گاه نعمتی را بیهوده هدر نخواهد داد و هرگز پیرامون اسراف نخواهد گشت

2. هدر دان و تلف کردن مال

همان گونه که پیش تر اشاره شد، امام سجاد(ع) از خداوند می خواهد که در کنار بازداشتن وی از اسراف، اموالش را نیز از تلف شدن مصون دارد: «...وَ حَصِّنْ رِزْقِی مِنَ التَّلَف؛[7] رزق مرا از تلف، مصون بدار.»

در حقیقت، اصلاح الگوی مصرف، با هدر دادن و تلف کردن مال، ناممکن است. اهل بیت: در راستای سامان دادن به مصرف پیروانشان، آنان را از هدر دادن بیهوده اموالشان بازداشته، به مراقبت از داراییهایشان توصیه کردند؛ برای مثال امام رضا(ع) می فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ الْقِیلَ وَ الْقَالَ وَ إِضَاعَةَ الْمَالِ وَ کَثْرَةَ السُّؤَال؛[8] همانا خداوند از قیل و قال، و از تباه کردن مال و از افزونی سؤال (زیاد درخواست و تقاضا کردن) بیزار است.»

امام علی(ع) می فرماید: «مِنَ الْفَسَادِ إِضَاعَةُ الزَّاد؛[9] تباه کردن زاد (مال) از (مصادیق) فساد است.» همچنین در حدیثی از امام رضا(ع) می خوانیم: «مِنَ الْفَسَادِ قَطْعُ الدِّرْهَمِ وَ الدِّینَارِ وَ طَرْحُ النَّوَی؛[10] تکه تکه کردن درهم و دینار (یا هر پول دیگر و دور افکندن هسته خرما از مصادیق فساد، [و نادرست] است. همچنین از امام صادق(ع) که می فرماید: «اِنَّ مِنَ الْاِسْرَافِ هِرَاقَه فَضْلِ الْاِنَاءِ وَابْتِذَالُ ثَوْبِ الصُّونِ وَ اِنْقَاءُ النَّوَی؛[11] از مصادیق اسراف، ریختن آن چه درظرف، اضافی آمده، پوشیدن لباس میهمانی در منزل و دور انداختن هسته خرماست (البته در جایی که امکان استفاده از آن هست).»

ناصر خسرو چه زیبا سروده است:

تخم دادی مرا که کشت کنم

نفکنم تخم به شورستان

نکته آخر در این باره آنکه در توصیه های اقتصادی اسلام، از راکد نگه داشتن اموال، نهی شده است، که این مسئله خود می تواند در حکم هدر دادن داراییها باشد؛ چرا که عملاً هیچ استفاده ای از چنین مالی نمی شود، و ثمره ای در رونق اقتصادی شخص نیز ندارد.

امام صادق(ع) فرمود: «مَا یُخَلِّفُ الرَّجُلُ بَعْدَهُ شَیْئاً أَشَدَّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَالِ الصَّامِت قَالَ (راوی حدیث) قُلْتُ لَهُ کَیْفَ یَصْنَعُ قَالَ یَضَعُهُ فِی الْحَائِطِ وَ الْبُسْتَانِ وَ الدَّار؛[12] آدمی پس از خود چیزی بر جای نمی گذارد که برای او سخت تراز مال صامت (بیکار) باشد. (راوی حدیث)می گوید: پرسیدم، یعنی چه می کند؟ فرمود: آن مال را درون دیوار و باغ و خانه می گذارد (و به کسی نمی دهد و به کاری نمی زند.)»

حدیث زیر از امام علی(ع) نیز در هشدار به آنان که سرمایه خویش را راکد گذاشته اند و بهره ای از آن نمی برند، شنیدنی است: «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّه؛[13] هر کس زمین و آب بیابد، (و نکوشد و کشت نکند) و نیازمند و فقیر شود، از رحمت خدا دور باد.»

با آب و زمین عذر زدهقان نپذیرند

تقصیر مکن! دانه خود را شجری کن[14]

3. تجمل پرستی

آن را که دیبة[15] هنر و علم در بر است

فرش سرای او چه غم ارزان که بوریاست

در حقیقت، اصلاح الگوی مصرف، با هدر دادن و تلف کردن مال، ناممکن است. اهل بیت: در راستای سامان دادن به مصرف پیروانشان، آنان را از هدر دادن بیهوده اموالشان بازداشته، به مراقبت از داراییهایشان توصیه کردند

تجمل پرستی و روی آوردن به تشریفات، یکی از موانع جدّی بر سر راه اصلاح الگوی مصرف است. تجمل پرستی، آتشی بر هیزم مصرف است که حاصل آن چیزی جز بازماندن از تولید و پیشرفتهای اقتصادی نیست.

قرآن کریم در راستای فرهنگ سازی برای درست مصرف کردن و ایمن کردن مسلمانان از فرو افتادن در دام تشریفات و تجملات، به پیروانش دستور می دهد که دیدگان خود را به ثروت اشراف و زراندوزان ندوزند؛ مبادا شوق به تجمل پرستی در جان آنها شعله زند و آنها را به سوی تشریفات، سوق دهد.

در این باره در قرآن کریم می خوانیم: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقی»؛[16] «و زنهار به سوی آنچه اصنافی از ایشان را از آن برخوردار کردیم [و فقط] زیور زندگی دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم، دیدگان خود را مدوز، و [بدان که] روزی پرودگار تو بهتر و پایدارتر است.»

در آیه دیگری در این باره می خوانیم: «لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنین»؛[17] «چشم مدوز به آنچه ما دسته هایی از آنان را بدان برخوردار ساخته ایم، و برایشان اندوه مخور، و بال خویش را برای مؤمنان فرو گستر.»

بی گمان، سادگی، زهد و پرهیز از زرق و برق و تجملات و جلوه های فریبنده دنیوی، یکی از بارزترین ویژگیهای رهبران مکاتب آسمانی به ویژه اسلام است. این مسئله، افزون بر آنکه یکی از عوامل محبوبیّت این رهبران الهی در دلهای مردم بوده است، همواره به عنوان یکی از عوامل سامان بخش به اقتصاد مردم نیز به شمار می آمده است.

شهید مطهری; درباره ساده زیستی و لزوم پرهیز از تشریفات و تجملات و نقش آن در پیشرفتهای اقتصادی می نویسد: «ما در شرح حال رسول اکرم(ص) می خوانیم: کان رسول الله خفیف المؤونة. اولین چیزی که در سیره پیغمبر9 به چشم می خورد این است که مردی بود سبک خرج، لباس و خوراکش و همچنین در نشست و برخاست و مسافرت، بسیار ساده بود.»[18]

اساساً مؤمن از نگاه اسلام، کم مصرف و پر بازده است، و یکی از رازهای پیشرفتهای اقتصادی یک جامعه را نیز باید در همین ویژگی یاد شده جستجو کرد. به تعبیر استاد شهید مطهری;: «میان کم برداشت کردن و کم مصرف کردن از یک طرف و زیاد بازدهی از طرف دیگر رابطه ای موجود است؛ بازدهیهای انسانی انسان چه در بخش عاطفه و اخلاق، و چه در قسمت تعاونیها و همکاریهای اجتماعی و چه از نظر اقتصادی و چه از نظر شرافت و حیثیت انسانی و چه از نظر عروج و صعود روحی، همه و همه رابطه معکوس دارند با برداشتها و برخورداریهای مادی. انسان این ویژگی را دارد که برداشت و برخورداری زیاد از ماده و طبیعت و تنعم و اسراف در لذات، او را از آنچه هنر و کمال انسانی نامیده می شود، ضعیف تر و بی بارتر می سازد.»[19]

4. مدگرایی

مدگرایی و مدپرستی، مانعی جدی بر سر راه اصلاح الگوی مصرف است. ذهن انسان بر اثر درگیر شدن با مدپرستی، از اندیشه های پیش برنده به ویژه در زمینه های اقتصادی باز خواهد ماند، و هر روز دریچه ای جدید از مصرف گرایی به سوی انسان گشوده خواهد شد. امروزه مد به یکی از معضلات فرهنگی جامعه دینی ما تبدیل شده است. شکلهای مختلف از کشورهای غربی به سرعت وارد جامعه می شود و برخی گروههای جامعه به ویژه جوانان و نوجوانان با شور و شوق خاصی آن را می پذیرند. دامنه گسترش این حرکت به گونه ای است که همه جنبه های زندگی افراد از رنگ لباس گرفته تا بلند و کوتاه کردن مو، گفتگوی روزانه و حتی سبک زندگی را در بر می گیرد. «مُد فرهنگ نیست. تبی است که امروز اوج گرفته و فردا فرو می نشیند. بزرگ ترین دشمن فرهنگ، مد است که باعث از بین رفتن ارزشهای واقعی فرهنگ جامعه می گردد. هر قدر مدیریتهای فرهنگی جوامع بشری پیرامون این موضوعِ حساس؛ یعنی تضاد مدگرایی با فرهنگ اصیل پویا و هدفدار، تحقیقات لازم و کافی و اقدامات به موقع انجام دهند، بشریت را بیش تر از مُهلک ترین بلای خوشایند به نام مدگرایی نجات خواهند داد.»[20]

«بی گمان هر گاه مد، حالت جلوه گری پیدا کند نابرابری اجتماعی را بیش تر به نمایش می گذارد، و به اختلافهای طبقاتی و رکود اقتصادی دامن خواهد زد؛ چرا که اشراف تلاش خواهند کرد با لباسهای گران قیمت و متنوع خود، که در هر مجلسی یکی را به تن می کنند، و با ایجاد تغییر در نوع خانه، مدل اتومبیل، سبک زندگی، پوشاک و آرایش، مال و دارایی خود را به رخ دیگران بکشند و وضع مادی خود را به دیگران اعلام و تحمیل کنند؛ اما بیچاره عوام الناس و طبقه متوسط مردم! که سرگردان به دنبال این طبقه می دوند، و در واقع از طریق مد در دست آنان اسیرند؛ بدین ترتیب که قشر مرفه و بی درد جامعه دائماً برای خودنمایی، خود را از شکل معمول جماعت خارج می کند و با انتخاب یک مد تازه، نظر دیگران را به سوی خود جلب می نماید، توده عوام نیز به شوق تشبّه به اشراف، به همان مد تازه هجوم می آورد، و در نتیجه آن مد تازه به سرعت، همگانی می شود و درست به همین دلیل برای اشراف، بی خاصیت می شود؛ چون آنها دنبال چیزی هستند که آنان را از دیگران جدا کند. بنابراین بلافاصله دنبال یک مد تازه می روند، و عوام که هنوز از عهده خرج مد قبلی برنیامده اند، خود را در میدان جاذبه یک مد دیگر می بینند، و باز دوباره به دنبال سلیقه قشر مرفه و ثروتمند می روند.»[21]

قرآن کریم در راستای فرهنگ سازی برای درست مصرف کردن و ایمن کردن مسلمانان از فرو افتادن در دام تشریفات و تجملات، به پیروانش دستور می دهد که دیدگان خود را به ثروت اشراف و زراندوزان ندوزند؛ مبادا شوق به تجمل پرستی در جان آنها شعله زند و آنها را به سوی تشریفات، سوق دهد

البته برای رهانیدن جامعه از آفت مدگرایی و تعدیل مصرف بر اثر تعدیل مدگرایی، پیش از هر چیز باید به ریشه های مدگرایی توجّه کرد و با پرورش فرهنگ و روح خود باوری و اعتماد به نفس در جامعه، آن خلأ معنوی و کمبود روحی را که از عوامل اصلی مدپرستی است برطرف کرد. بدین گونه می توان زمینه های افراطی مدپرستی را از بین برد.

«در حقیقت عقده های روحی، میل به انگشت نما شدن، تفاخر و اعلام میزان مال و ثروت، از ریشه های روانی مدپرستی است. در جامعه ای که باران پاک معنویت، آلایش برتری طلبی و خود کم بینی را از دل مردم پاک نکرده باشد، همه سعی می کنند با گرایش به مد، خود را گرانقدر و بالا و برتر نشان دهند.»[22]

نکته:

مد و مدگرایی، فی نفسه، مسئله ای ناهنجار و مذموم نیست. مدگرایی، هم می تواند شکل مثبت و پیش برنده ای پیدا کند، و هم می تواند منفی و باز دارنده باشد. بی گمان اگر مد، با هنجارها و ارزشهای دینی جامعه در تضاد باشد، و جز ایستایی فرهنگی و اقتصادی ثمره ای دیگر نداشته باشد، ضدّ ارزش به شمار می آید؛ همانند مدهایی که ساخته و پرداخته کشورهای بیگانه و استعمارگر و به انگیزه تخریب روح معنوی و دینی جامعه ما است.

در مقابل، آن دسته از مدهایی که مصداق نوآوری و حاصل ابتکار در عمل، و هماهنگ با ارزشهای ملی مذهبی کشور است، افزون بر آنکه ارزشمند و تحسین برانگیز خواهند بود، از پویایی و شادابی جامعه خبر می دهند. این نوع مدها در ابتدا براساس علاقه و انتخاب خود مردم پدید می آید. سپس به صورت عادت در می آید، و هر اندازه که با باورهای سنّتی، فرهنگی و دینی جامعه همسویی داشته باشد، سریع تر جای خود را میان مردم باز می کند، و به نماد فرهنگی تبدیل می شود؛ برای مثال، چادر مشکی، ابتدا در جامعه به صورت مد رواج پیدا کرد و پس از اندک زمانی با پذیرش عمومی به نماد ارزشمند فرهنگی تبدیل و ماندگار شد.

مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در این باره می فرماید: «بنده با مد موافقم. جزو آدمهایی هستم که به مد گرایش دارم؛ اما مدی که از داخل جوشیده باشد؛ چون مد یعنی ابتکار و نوآوری، نه چیزی که از بیرون بیاید، متأسفانه مد آرایش مو و لباس و حرف زدن ما همه اش دارد از بیرون می آید. اگر کسی توی بحر این کارها برود، می بیند چقدر سرمایه و فکر و همت و هنر دارد صرف اینها می شود که گاهی بسیاری از آنها بیهوده است.»[23]

بی گمان اگر مد و مدگرایی تعدیل شده با فرهنگ دینی و ملی ما هماهنگ باشد، می تواند از عوامل زایش و گردش ثروت نیز به شمار آید، به تعبیر حاج مهدیقلی هدایت: «مد نیز می تواند وسیله انتشار ثروت باشد؛ در صورتی که از متاع داخله باشد نه از جنس خارجه؛ و نه منحصر به ثروتمندان و نه بلای جان بی ثروتان و عامل ایجاد رشک و حسادت.»[24]

5. الگوپذیری نادرست از بیگانگان

از اصول تأکید شده در آموزه های دینی، پرهیز از الگو قرار دادن بیگانگان و به ویژه دشمنان جامعه اسلامی است. امام باقر(ع) در حدیثی زیبا می فرماید: «أَوْحَی اللَّهُ إِلَی نَبِیٍّ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ أَنْ قُلْ لِقَوْمِکَ لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِی وَ لَا تَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِی وَ لَا تُشَاکِلُوا بِمَا شَاکَلَ أَعْدَائِی فَتَکُونُوا أَعْدَائِی کَمَا هُمْ أَعْدَائِی؛[25] خداوند به پیامبری از پیامبران وحی فرمود که به قومت بگو: لباس دشمنان مرا نپوشند و غذای آنان را نخورند و به شکل آنها ظاهر نشوند که در این صورت، همانند آنها، دشمن من خواهند بود.»

«الگوپذیری از بیگانگان در نوع و مقدار کالاهای مصرفی، از جنبه های گوناگون به جامعه اسلامی زیان می رساند؛ از جنبه اقتصادی، این کار، بیش تر موجب ترویج مصرف کالاهای خارجی و بی توجهی به تولیدات و کالاهای داخلی می شود که افزون بر خارج ساختن سرمایه از کشور، بر تولید و اقتصاد ملی نیز ضربه می زند. از جنبه اجتماعی و فرهنگی نیز، نوعی تبلیغ عملی و ترویج فرهنگ بیگانه و تهدیدی برای اصالتهای فرهنگی و حتی دینی در جامعه به شمار می رود؛ به ویژه آنکه الگوپذیری در مصرف، ناخواسته الگوپذیری در اخلاق و رفتار را نیز در پی خواهد داشت.»[26]

رسول خدا(ص) در حدیثی با اشاره به این نکته می فرماید: «لا یُشْبِهُ الزّیُّ بالزِّیِّ، حَتّی یُشْبِهُ الْخُلْقُ بِالْخُلْقِ، وَ مَنْ تَشَبَّه بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ؛[27] شکل و هیئت لباس پوشیدنها [و مدهای مصرفی] به یکدیگر همانند نمی شود؛ جز آنکه خُلق و خوها به هم نزدیک شود؛ و هر کس خود را شبیه گروهی سازد، از آنان به شمار می رود.»

ادامه دارد...

پی نوشت ها:

[1]. سخنرانی مقام معظم رهبری، در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت امام علی بن موسی الرضا(ع)، 1/1/1388 ش.

[2]. پیام نوروزی رهبر انقلاب به مناسبت آغاز سال 1388 ش، 1/1/1388ش.

[3]. صحیفه سجادیه، دعای بیستم.

[4]. الحیاة، محمد رضا، محمد و علی حکیمی، ترجمه: احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ سوم، 1381 ش، ج4، ص314.

[5]. تحف العقول، ابو محمد حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرّانی، ترجمه و تحقیق: صادق حسن زاده، آل علی، قم، چاپ سوم، 1383 ش، ص747.

[6]. نظری به نظام اقتصادی اسلام، شهید مطهری، صدرا، تهران، چاپ سیزدهم، 1385 ش، ص163 و 164.

[7]. صحیفه سجادیه، دعای بیستم.

[8]. تحف العقول، ص804.

[9]. نهج البلاغه، نامه 31.

[10]. میزان الحکمه، محمدی ری شهری، دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1416 ق، ج3، ص2422.

[11]. الکافی، کلینی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1367، چاپ سوم، ج 6، ص460.

[12]. همان، ص69.

[13]. الحیاة، ج4، ص493.

[14]. پروین اعتصامی.

[15]. دیبا.

[16]. طه/131.

[17]. حجر/88.

[18]. احیای تفکر اسلامی، شهید مطهری، صدرا، تهران، چاپ بیست و یکم، 1383 ش، ص92.

[19]. سیری در نهج البلاغه، شهید مطهری، صدرا، تهران، چاپ نوزدهم، 1378ش، ص260 و 261.

[20]. مبانی جامعه شناسی، علی باقی نصر آبادی، یاقوت، قم، چاپ اول، 1382 ش، ص121.

[21]. فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، غلامعلی حداد عادل، سروش، تهران، چاپ اول، 1359 ش، ص46.

[22]. همان، ص45.

[23]. نکته های ناب (گزیده بیانات مقام معظم رهبری)، تدوین و تنظیم: حسن قدوسی زاده، معارف ، تهران، چاپ اول، 1384 ش، ص96.

[24]. خاطرات و خطرات، حاج مهدیقلی هدایت، زوار، تهران، چاپ چهارم، 1375 ش، ص392.

[25]. جامع الاحادیث، آیت الله بروجردی، ناشر: مؤلف، قم، 1372ش، ج23، ص276.

[26]. اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، جواد ایروانی، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، مشهد، 1384 ش، ص287.

[27]. الفردوس بمأثور الخطاب، دیلمی همدانی، تحقیق: سعید بن بسیونی زغلول، ج5، ص162 و 168، به نقل از: اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، جواد ایروانی، ص287.

منبع: سايت رسمي حوزه

    ترنم هدایت

    سلسله جلسات تهذيبي

    هِیأَت مَجازیِ زِینَبیُون

    سایت مراجع تقلید