هرچند سالهاست بحران بیآبی به عنوان معضلی جهانی، در ردیف نخست مشکلات جامعه بشری قرار گرفته و این امر، تنها اختصاص به ایران ندارد، اما با توجه به ابعاد این مسأله و شدت آن در کشور ما، این مشکل در سالهای اخیر، جزء یکی از اصلیترین دغدغههای کشور بوده است. در همین ارتباط، طی روزهای گذشته، نشست شورای عالی آب برگزار شد؛ نشستی که در آن، از کاهش 58 درصدی بارندگی نسبت به 49 سال گذشته، کاهش 35 درصدی بارندگی نسبت به سال قبل و کمبود قابل پیشبینی منابع آب به ویژه در تابستان پیش رو، سخن به میان آمد.
در این رابطه، هرچند برخی مسئولان معتقدند باید اهمیت و جدیت بحث خشکسالی به مردم، بیشتر منعکس شده و نسبت به صرفهجویی در مصرف آب برای گذر از بحران بیآبی، عزم عمومی ایجاد شود، اما به نظر میرسد جوانب مهم دیگری نیز در این مسأْله وجود دارد که علیرغم اهمیتشان، همواره مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند.
سالهاست تشویق مردم به صرفهجویی در مصرف آب، یگانه راهی است که برای گذر از کمآبی در پیش گرفتهایم، حال آن که، تنها شش تا هشت درصد از حجم آب مصرفی کشور مربوط به آب شرب است و ما به همان میزان که نسبت به صرفهجویی در این زمینه تاکید داریم، به مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی و صنعت بیتوجهیم.
درست است که ما معمولا، اهل افراط در مصرفیم و نیاز به فرهنگسازی در این زمینه داریم، اما صرفهجویی مردم در مصرف آب، نمیتواند به طور واقعی، مشکل کمآبی را کاهش دهد و باید راهکارهای جدیتری را برای آن درنظر گرفت. کما اینکه در این سالها، فراتر از مرحله صرفهجویی، مردم در روستاها و شهرهای مختلف، به ویژه در ماههای گرم سال، مسأله قطعی آب و کمآبی را تجربه کردهاند؛ و حال، راهکارهای دیگری لازم است تا در آنها برای عوامل مهمتری نظیر برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی و هدرروی آب در بخش کشاورزی فکری شده باشد تا بلکه رتبه چهارمی ایران در بین چهل و پنج کشوری که طبق اعلام ناسا، در معرض خشکسالی شدید قرار دارند، کمی تغییر پیدا کند.
تغییری که اگر سالها پیش از این، دوراندیشیهای لازم برای آن اعمال میشد، شرایط، امروز، تا این حد، بحرانی نبود و خشکسالی، همان طور که در برخی کشورها با درنظر گرفتن برنامههای ازپیش اندیشیده شده، مهار و کنترل شده، در ایران هم حال و روز بهتری میداشت و این گونه بر ما یکهتازی نمیکرد! اما علیرغم اینکه حداقل از دهه هشتاد شمسی، درگیر بحران کمآبی شدهایم، همچنان، تاب و توان رویارویی منطقی با آن را نداریم. به طوری که مسئولان سازمان محیط زیست اخیرا عنوان کرده بودند به دلیل قدیمی بودن شیوههای کشاورزی در کشور، 93 درصد از آب مصرفی به کشاورزی اختصاص پیدا میکند و در این بین، حجم زیادی از آب به هدر رفته و اتلاف میشود! در کنار همه اینها، بحران خشکسالی و تنشهای آبی، مانند بسیاری از معضلات دیگر، جامعه را دچار پیامدهای نامطلوب دیگری هم میکند که مهاجرت از روستاها تنها یک نمونه آن است.
هر چند ما در این زمینه، هوشمندانه عمل نکردهایم، اما حداقل انتظاری که وجود دارد این است که اینک، برای محدود ساختن عرصه تاخت و تاز خشکسالی فکری کنیم و در این راه، با الگو گرفتن از کشورهای موفق در این زمینه، راه رسیدن به هدف را کوتاهتر و دایره وسیع پیامدهای حاصل از آن را محدودتر نماییم.
سرمقاله روزنامه آفرینش-16-10-96