نقش دعا
انسان موجودى سراسر نياز است كه هر چه براى رفع آن كوشيده، بيشتر متوجه فقر خود شده است. انسان براى ادامهٔ حيات محتاج صدها نعمت الهى است و روانش بيشتر از تن، نيازمند هزاران عنايت الهى.
خداوند بى نياز نيز تمام نعمتها را در پرتو تلاشها و خواستنها، همراه با لطف بى منتهاى خود در اختيار بندگان قرار داده است. ارتباط با آن ذات بى نياز و كريم بى نهايت، براى درخواست حاجتهاى جسمى و روحى در اتصال به مبدأ بى نهايت قدرت است، كه اگر هم حاجتى برآورده نشود و دعايى مستجاب نگردد، خود اين ارتباط و اتصال، آرامشبخش، نشاط آور و نشانهٔ توفيقى است كه خداوند به دعاكننده عطا كرده است.
گفت آن اللّه تو لبيك ماست وآن نياز و درد و سوزت پيك ماست
هر چه زمان مى گذرد، احساس نياز به دعا و معنويات بيشتر مى شود. دعا، هم نياز فطرى انسان براى يافتن تكيه گاه است و هم برآورندهٔ نيازها؛ اما چگونه بايد دعا كرد و با خداى بى نياز چگونه بايد حرف زد؟
براى درك اين چگونگى دست به دامن معصومانى مى شويم كه راههاى ارتباط با خدا را به خوبى دانسته، و در زندگى خويش بهترين و بيشترين بهره ها را از دعا برده اند. آنچه پيش روست، سيرى در رفتار و گفتار حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) پيرامون دعا و نيايش است.
الف) اهميّت دعا از ديدگاه حضرت فاطمه(سلام الله علیها)
روزى رسول گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله) به فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: دخترم! آيا دوست دارى دعايى به تو بياموزم كه هيچ كس آن را نمىخواند؛ مگر آنكه خواسته هايش تحقق مى پذيرد؟ 1) فاطمه(سلام الله علیها) در پاسخ پدر عرض كرد: «يا اَبَة! لَهَذا اَحَبُّ اِلىَّ مِنَ الدُّنْيا وَ ما فيها؛ 2) پدر جان! چنين چيزى از دنيا و آنچه در آن است نزد من محبوب تر است.»
جملهٔ فوق، جمله بلندى در اهميت دعا است كه جز قدم گزارندگانِ اين وادي كسي عمق آن را درك نمى كند.
ب) سفارش به دعا
نه تنها صديقهٔ طاهره خود اهل دعا و راز و نياز بود؛ بلكه ديگران را نيز بدان سفارش مى نمود. پس از وفات رسول اكرم(صلی الله علیه و آله)، زنان بنى هاشم در منزل آن حضرت اجتماع و گريهزارى مى كردند و افتخارات گذشته را بر مى شمردند. حضرت زهرا(سلام الله علیها) به آنان فرمود: «اُتْرُكْنَ التَّعْدادَ وَ عَلَيْكُنَّ بِالدُّعاءِ؛ دست از شمارش [افتخارات] برداريد و به دعا بپردازيد.» 3)
حضرت نه تنها در زمان حيات به اين مسئله اهميت مى داد بلكه پس از شهادت خويش نيز سفارش كرد برايش دعا كنند؛ چرا كه انسان پس از مرگ نيز نيازمند دعاست.
حضرت زهرا(سلام الله علیها) در وصيت خويش به على(علیه السلام) فرمود: «اِذا أَنَامِتُّ فَتَولِّ اَنْتَ غُسْلى وَجَهِّزْنى وَصَلِ عَلَىَّ وَاَنْزِلْنى قَبْرى وَاَلْحِدْنى وَسَوِّ التُّرابَ عَلَىَّ وَاجْلِسْ عِنْد رَاْسى قُبالَةَ وَجْهى فَاَكْثِر مِنْ تِلاوةِ الْقُرْآنِ وَالدُّعاءِ فَاِنَّها ساعَةً يَحْتاجُ فيها اِلى اُنْسِ الْاَحْياءِ...؛ 4) وقتى من وفات كردم، تو غسل و كفن مرا بر عهده گير و بر من نماز بگزار و مرا درون قبر قرار ده، دفنم كن و سنگ قبر را بر روى قبرم گذار [و خاك بر آن بريز] و آن را هماهنگ و صاف نما، آن گاه بالاى سرم روبروى من بنشين، و زياد قرآن بخوان و دعا كن؛ زيرا در چنين لحظه هايى [ميت] به انس گرفتن با زندگان [سخت] محتاج است!»
ج) دعاهاى حضرت فاطمه(سلام الله علیها)
دعاهاى آن حضرت را مى توان به چهار دسته تقسيم نمود كه هر يك برطرف كنندهٔ بخشى از نيازهاى زندگى انسان است:
1. در عظمت و صفات خداوند
در دعاى معروف حضرت مى خوانيم: «بِسْمِ اللّه النُّورِ، بِسْمِ اللّه الَّذى يَقولُ لِشَىْ ءٍ كُنْ فَيَكونُ، بِسْمِ اللّه الَّذى يَعْلَمُ خائِنَةَ الْاعْيُنِ وَماتُخْفىِ الصُّدُورُ، بِسْمِ اللّه الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّور، بِسْمِ اللّه الَّذى هُوَ بِالْمَعْروفِ مَذْكور، بِسْمِ اللّه الَّذى اَنْزَلَ النُّورَ عَلَى الطُّورِ بِقَدَرٍ مَقْدورٍ، فى كِتابٍ مَسْطورٍ، عَلى نَبِىِّ مَحْبورِ؛ به نام خداى نور، به نام خدايى كه به هر چيزى بگويد باش، مى باشد، به نام خدايى كه چشمها و نگاههاى پنهان در سينه ها را مى داند. به نام خدايى كه نور را از نور آفريد. به نام خدايى كه به نيكى ياد مى شود. به نام خدايى كه نور را بر كوه طور به اندازه معين نازل كرد در نوشته اى بر پيامبرى عظيم.» 5)
دعاهايى كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) به فاطمه(سلام الله علیها) تعليم فرموده نيز از همين دسته است، مانند: دعايى كه با اين جمله شروع شده است: «يا اَعَزَّ مذْكورٍ وَاَقْدَمَه قَدَماً فى الْعِزِّ و الْجَبَروتِ...» 6) و يا دعايى كه با جمله «اللَّهمَّ رَبَّنا وَرَبَّ كُلِّ شى ءٍ» شروع مى شود. 7)
همين طور دعايى كه آن حضرت از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) براي قبل از خواب نقل نموده است: خواندن سوره توحيد سه مرتبه، صلوات بر محمد و پيغمبران، استغفار براى مؤمنان و گفتن اين جمله: «سُبْحان اللّه وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ الاّ اللّه وَاَللّه اكْبر.» 8)
2. درخواست كمالات معنوى
گاه انسان در ضمن دعا يك سلسله كمالات معنوى و اخروى را از خداوند مى خواهد. اين نوع درخواست، گاه درخواست كمالات به صورت غيرمستقيم، از طريق عذرخواهى، مناجات و طلب عفو است و گاهى درخواست كمالات به صورت مستقيم و صريح، مانند: «...اللّهُمَّ فَرِّغْنى لِما خَلَقْتَنى لَهُ، وَلاتَشْغَلْنى بِما تَكَفَّلْتَ لى بِهِ، وَلاتُعَذِّبْنى وَ اَنااَسْتَغْفِرُكَ، وَلاتَحْرِمْنى وَ اَنا أسْئَلُكَ أللّهُمَ ذَلِّلْ نَفْسى وَعَظِّمْ شَأْنَكَ فى نَفْسى وَاَلْهِمْنى طاعَتَكَ وَالْعَمَلَ بِما يُرْضيكَ وَالتَّجَنُّبَ لِما يَسْخَطُكَ...؛ 9) خدايا! مرا براى آنچه آفريده اى (عبادت و بندگى) آماده كن، و به آنچه خود عهده دار آن هستى و برايم تضمين نموده اى (رزق و روزى) مشغولم نكن، و عذابم ننما، در حالى كه استغفار مى كنم! و محرومم نفرما، در حالى كه درخواست مى نمايم! خدايا! نفسم را [پيش خودم] خوار كن و مقامت را در نفسم بزرگ جلوه ده، و طاعت خود و عمل به آنچه رضاى تو در آن است و دورى از غضب را به من الهام نما.»
3. نيازمنديهاى زندگى
نوع سوم، دعاهايى است كه در آن نيازمنديهاى زندگى دنيوى درخواست مى شود، مانند: رزق و روزى فراوان، پيشرفت در كارها، گشايش سختيها، شفاى بيماران و خلاصه همه: بيمار و سالم، فقير و غنى، گرفتار و غير گرفتار... نيازمند دعا هستند و محتاج عنايت خداى بى نياز، چنان كه قرآن مى فرمايد: (( أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ )) 10)؛ «شما همه نيازمند خدا هستيد و تنها خداوند است كه بى نياز و شايستهٔ هر گونه حمد و ستايش است.»
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، فرزندش امام حسن(علیه السلام) را كه بيمار شده بود، خدمت رسول خدا برد و عرض كرد: «يا رَسُولَ اللّه! اُدْعُ اللّه لِابْنِكَ اَنْ يَشْفِيَهُ؛ 11) اى رسول خدا! خدا را بخوان براى فرزندت، تا او را شفا دهد.»
همين طور حضرت در دعاهاى ديگرش گاه خواسته هاى دنيوى نيز دارد، از جمله در دعايى از آن بانو مى خوانيم: «اَللّهُمَّ قَنِّعْ بِما رَزَقْتَنى وَاسْتُرْنى وَعافِنى اَبَدا مااَبْقَيْتَنى...؛ خدايا! مرا به آنچه رزقم داده اى، قانع كن، و بپوشان و تا زنده ام عافيتم ده.» 12)
4. دعا در حق ديگران
در نوع چهارم از دعا، انسان از حيطهٔ خود و خواسته هاى خويش پا را فراتر نهاده و به دنبال كمالات معنوى است و نيازمنديهاى مادى و رفع گرفتارى كل جامعهٔ مسلمين را مدّ نظر دارد. در اين مرحله انسان از خداوند برآورده شدن نيازها و رفع گرفتاريهاى تمام انسانها را مى خواهد. اين گونه دعا، هم در زندگى ديگران اثر مستقيم دارد ـ آنجا كه دعا مستجاب و مورد قبول واقع مى شود ـ و هم نسبت به كل افراد اثري غير مستقيم دارد، تا در مورد نيازمنديهاى معنوى و مادى مردم ـ در صورت توان و قدرت ـ كوتاهى نكند. در منابع دينى، بر اين گونه دعاها بسيار سفارش شده است، از جمله رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:
«اِذا دَعا اَحَدٌ فَلْيُعِمَّ فَاِنَّهُ اَوْجَبُ لِلدُّعاءِ وَ مَنْ قَدَّم اَرْبَعْينَ مِنْ اِخْوانِهِ قَبْلَ اَنْ يَدْعُوَ لِنَفْسِهِ اُسْتُجيْبَ لَهُ فِيِهمْ وَ فِى نَفْسِه؛ 13) هرگاه فردى خواست دعا كند، براى عموم دعا نمايد؛ زيرا عامل استجابت دعا مى شود و كسى كه چهل نفر از برادران خود را در دعا قبل از خودش مقدم بدارد، دعاى او در حق آنان و خودش پذيرفته مى شود.»
در «شرح لمعه» از مرحوم كلينى، از على بن ابراهيم و او از پدرش نقل شده است كه: «عبداللّه بن جندب» را در عرفات ديدم، در حالى كه دستهايش به سوى آسمان بلند بود و به قدرى اشك ريخته بود كه زمين زير پايش گل شده بود. وقتى مردم پراكنده شدند، گفتم: اى أبا محمد! هيچ موقفى را بهتر از موقف تو نديدم. گفت: به خدا قسم! دعا نكردم جز براى برادران دينى ام ؛ چرا كه از موسى بن جعفر 14) شنيدم كه فرمود:
«مَنْ دَعا لِاَخيْهِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ نُودىَ مِنَ الْعَرْشِ وَلَكَ مِأةُ اَلْفِ ضِعْفٍ مِثْلُهُ؛ كسى كه براى برادر [دينى اش] در پشت سر دعا كند، از عرش الهى ندا مى رسد كه براى توست صد برابر [آنچه دعا كردى].» و من دوست ندارم كه صدهزار را به خاطر يك دعا [براى خودم] كه نمى دانم مستجاب مى شود يا نه! ترك كنم.
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) خود بنيان گذار چنين مكتب و فرهنگى است؛ لذا نمى تواند در حق ديگران دعا نداشته باشد.
امام حسن مجتبى(علیه السلام) شب جمعه اى مادر را ديد كه براى همسايگان، مؤمنان، و... دعا مى كند و براى خود دعا نمى نمايد. عرض كرد: مادر جان! چرا براى خود دعا نمى كنى؟ فرمود:
«اَلْجارُ ثُمَّ الدّارُ؛ 15) پسرم! اول همسايه سپس خانه [خود].»
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در آخرين لحظه هاى عمر خويش، هنگام جدايى از همسر و فرزندان خويش در حق شيعيانش دعا مى كرد. اسماء، همسر جعفر طيار نقل مى كند: در لحظه هاى پايانى زندگانى حضرت زهرا(سلام الله علیها) متوجه آن بزرگ زن عالم بودم كه ابتدا غسل كرد و لباسها را عوض نمود و در خانه مشغول راز و نياز با خدا شد. فاطمه را ديدم كه رو به قبله نشسته و دستها را به سوى آسمان برآورده، چنين دعا می كند:
«اِلهى وَسَيِّدى! أسْئَلُكَ بِالَّذينَ اصْطَفَيْتَهُمْ وَبِبُكاءِ وَلَدَىَّ فى مُفارِقَتى اَنْ تَغْفِرَ لِعُصاة شيِعَتى وَشيِعَةِ ذُرّيَتِى؛ 16) خداى من! و آقاى من! به حق پيامبرانى كه آنها را برگزيدى و به گريه هاى دو فرزندم حسن و حسين(علیه السلام) در فراق من، از تو مى خواهم از گناهكاران شيعيان من و شيعيان فرزندان من درگذرى.»
راستى اين نهايت غمخوارى و مهربانى است كه دراوج غصه ها و گرفتاريهاى خويش، از درد پهلو گرفته تا مظلوميت امامش، اين همه به فكر شيعيان خود باشد و در حق آنان دعا كرده و خود را فراموش نمايد!
د) تقسيمى ديگر
تقسيم ديگر براى دعا اين است كه دعا يا با زبان «قال» و حرف زدن است كه غالب دعاهاى مردم اين گونه ميباشد. اگر اين نوع دعا با شرايط باشد، به استجابت مى رسد و اگر هم به اجابت نرسد، باز هم قابل توصيه است؛ چرا كه ذكر خدا و ارتباط با ذات بى نهايت او محسوب مى شود.
نوع ديگر دعا، دعا با زبان «حال» است؛ يعنى دعا در حالى كه اشك جارى، دل شكسته و قلب متوجه خداى متعال است. اثر اين نوع دعا بيشتر و برد اجابتش بالاتر است.
نوع ديگر دعا، دعا با زبان استعداد مى باشد، به اين معنى كه انسان در اثر انجام كار خير و عمل صالح، استعداد دريافت كمال را مى يابد و قطعاً آن كمال به او داده مى شود. در قرآن كريم ميفرمايد: (( وَ ءَاتَيكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَاَلْتُمُوهُ )) 17)؛ «و از هر چيزى كه از او خواستيد، به شما داد.»
در روايات نيز به اين مسئله اشاره شده است: خداوند به داود وحى كرد: «يا داوُدُ! اِنَّهُ لَيْسَ عَبْدٌ مِنْ عِبادِى يَطيِعُنِى فيِما آمُرُهُ اِلاّ اَعْطَيْتُهُ قَبْلَ اَنْ يَسْأَلَنى، وَاسْتَجيِبُ لَهُ قَبْلَ اَنْ يَدْعُوَنى؛ 18) اى داود! اگر بنده اى از بندگان دستورات مرا اطاعت كند، به او عطا مى كنم، قبل از آنكه درخواست كند و براى او اجابت مى كنم، پيش از آنكه دعا نمايد.»
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مى فرمايد: خداوند فرمود: «مَنْ شَغَلَهُ ذِكْرى مِنْ مَسْألَتى أعْطَيْتُهُ فَوْقَ مااُعْطىَ السّائِليِنَ؛ 19) هر كس به خاطر مشغول شدن به ياد من از درخواست از من باز ماند، به او بيش از درخواست كنندگان عطا مى كنم.»
اين همان دعا به زبان استعداد است. حضرت صديقهٔ كبرى(سلام الله علیها) علاوه بر دعاهاى مقالى و زبانى، و افزون بر دعاهاى حالى، دعاهايى با زبان استعداد نيز داشت و غرق در كمال و جمال الهى بود؛ به گونه اى كه گاه از درخواست باز مى ماند.
روزي پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) به دخترش فرمود: «هم اكنون فرشتهٔ وحى در كنار من است و از طرف خدا پيام آورده است تا هرچه بخواهى تحقق پذيرد! اي فاطمه! چه درخواست و حاجتى دارى؟» آن بانوى عارفه پاسخ داد: «شَغَلَتنى عَنْ مَسْئَلَتِهِ لَذَّةُ خِدْمَتِهِ لاحاجَةَ لى غَيْرُ النَّظَرِ اِلى وَجْهِهِ الْكَريم؛ لذتى كه از خدمت او (حضرت حق) مى برم مرا از خواهش باز داشته است. حاجتى جز اين ندارم كه پيوسته ناظر جمال والاى خداى كريم باشم»! 20)
پروردگارا! از زندگى خسته و روى گردان شده ام و از بندگان دنيا، بلاها و مصيبتهاى ناگوار ديدم! خدايا! مرا به پدرم ملحق گردان و مرگم را به سرعت برسان.»
اين همان دعا با زبان استعداد است كه هر كس به آن مرحله رسيد، لب باز نكرده خدا به او عطا مى كند. نكته در خور دقت اين است كه دعاى مقالى و حالى گام به گام بر استعداد درونى انسان مى افزايد و او را به درجه بالاتر سوق مى دهد.
ه ) زمان استجابت دعا
براى استجابت دعا، مكانها و زمانهاى خاصى توصيه شده است. در بين زمانها، ماه رمضان، شبهاى قدر، شب جمعه، لحظهٔ نزول باران و روبرو شدن لشكريان حق با باطل و... ديده مى شود. يكى از زمانها عصر جمعه است كه در سخن نقل شده از حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بدان توصيه شده است. آن بانو از رسول گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله) نقل نموده است كه:
«اِنَّ فى الْجُمْعَةِ لَساعَةً لايُوافِقُها رَجُلٌ مُسْلِمٌ يَسْألُ اللّه عَزَّوَجَلَّ فيِها خَيْرا اِلاّ اَعْطاهُ اِيّاهُ فَقُلْتُ يا رَسُولَ اللّه اَىُّ ساعَةٍ هِىَ؟ قالَ اِذا تَوَلّى نِصْفُ عَيْنِ الشَّمْسِ لِلْغُروب؛ 21) به راستى در روز جمعه ساعتى است كه مرد مسلمان در آن ساعت چيزى را از خدا مى خواهد و خداوند عطا مى كند [و دعايش مستجاب مى شود]. پرسيدم: اى رسول خدا! آن كدام ساعت است؟ فرمود: آنگاه كه نصف قرص خورشيد در افق پنهان مى شود.»
از آن پس، حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در اين ساعت از غروب جمعه در دعا و خيرخواهى مسلمانان همت مى نمود و فردى را مى گماشت تا اين لحظه را به او اطلاع دهد.
و) دعاى مستجاب
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) براى امت اسلامى دعا مى كرد؛ اما روزگارى رسيد كه براى خويش نيز دعا نمود و چه زود آن دعا مستجاب شد! آرى، غمهاى بى شمارى چون: آتش كشيده شدن در خانه، شكستن پهلو، ورم كردن بازو، و... آنچنان طاقتفرسا بود كه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را از پا در آورد، تا آنجا كه در حق خود چنين دعا كرد:
اَلّلهُمَّ عَجِّلْ وَفاتِى سَريِعاً قَدْ نَقَضْتُ الْحيوةَ يا موْلائى 22)
«خدايا! وفاتم را با سرعت نزديك گردان؛ چرا كه از زندگى [خسته و] نا اميد شده ام، اى آقاى من!»
پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) نيز از دعاهاى جانسوز حضرت زهرا(سلام الله علیها) خبر داد و به اصحابش فرمود: دخترم در امواج بلاها و مصيبتها آنچنان غمناك و نگران مى شود كه دست به دعا برداشته، از خدا آرزوى مرگ و شهادت مى كند و مى گويد: «يا رَبِّ! أنّى قَدْ سَئِمْتُ الْحَياةَ وَتَبَرَّدْتُ بِاَهْلِ الدُّنْيا فَاَلْحِقْنى بِاَبى اِلهى عَجِّلْ وَفاتى سَريِعاً؛ 23) پروردگارا! از زندگى خسته وروى گردان شده ام و از بندگان دنيا، بلاها و مصيبتهاى ناگوار ديدم! خدايا! مرا به پدرم ملحق گردان و مرگم را به سرعت برسان.»
به فصل جوانى زغم پير گشتم
ز عمر گرانمايه ام سير گشتم
خدايا نخواهم دگر زندگانى
رسان مرگ زهرا به فصل جوانى
چه رنجى كشيدم من از جور امّت
كه ديگر نمانده برايم سلامت
زد آتش عدو بر در خانه من
زكين كُشته شد طفل دردانه من
مرا سينه پر خون شد از ضرب مسمار
شكست استخوانم از آن درب و ديوار
ز مسمار و از ضربت تازيانه
كنم گريه شبها ولى مخفيانه 24)
و... چيزى نگذشت كه دعاى حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به اجابت رسيد و بهار جوانى زهرا(سلام الله علیها) و زندگانى على(علیه السلام) و فرزندانشان به خزان تبديل شد و ناباورانه جنازهٔ او را در شب به خاك سپردند!
شبى در عمق تاريكى نشسته
زمين و آسمان با هم گريسته
روان در كوچه ها تابوت غربت
در آن تابوت ياقوت شكسته
پی نوشت :
1) بحارالانوار، ج 92، ص 405، ذيل روايت 35.
2) همان.
3) همان، ج 2، ص 522؛ وسائل الشيعۀ، ج 2، ص 892؛ فروع كافي، ج 3، ص 218 و خصال صدوق، ج 2، ص 159.
4) همان، ج 79، ص 27.
5) همان، ج 92، ص 39، مهج الدعوات، ص 7 و ص 140 و دلائل الامامه طبري، ص 28.
6) بحارالانوار، ج 92، ص 405.
7) همان، ص 406، روايت 37.
8) منتهي الآمال، شيخ عباس قمي، ج 1، ص 99.
9) بحارالانوار، ج 92، ص 406، حديث 36.
10) فاطر/15.
11) بحارالانوار، ج 59، ص 104و مستدرك الوسائل، ج 1، ص 300.
12) همان، ج 92، ص 406، حديث 36.
13) همان، ج 93، ص 313، ح 17 و منتخب ميزان الحكمة، ص 184، حديث 2143.
14) شرح لمعه، ص 242.
15) بحارالانوار، همان، ج 42، ص 82؛ كشف الغمّه، اربلي، ج 2، ص 25 و علل الشرايع، ج 1، ص 183.
16) ذخائرالعقبي، ص 53، فرهنگ سخنان فاطمه، ص 111، روايت 76.
17) ابراهيم /34.
18) ترجمه آيةالله العظمی مكارم شيرازي.
19) بحارالانوار، ج 93، ص 376، حديث 16 و منتخب ميزان الحكمة، ص 185.
20) همان، ص 185، حديث 2156 و تنبيه الخواطر، ج 2، ص 108.
21) رياحين الشريعه، رسولي محلاتي، ج 1، ص 105 و فرهنگ سخنان فاطمه(س)، ص 69.
22) معاني الاخبار صدوق، ص 399، دلائل الامامة، ص 4، فرهنگ سخنان فاطمه(س)، ص 115.
23) بيت الاحزان، ص 260.
24) بحارالانوار، ج 43، ص 177؛ احقاق الحق، ج 19، ص 160 و فرهنگ سخنان فاطمه، ص 148.
منبع : کتاب حضرت زهرا(سلام الله علیها) / معاونت تبلیغ و آموزشهای کاربردی حوزه علمیه قم/ چاپ اول-1390 .