كشاورزي در اسلام

شناسه نوشته : 24214

1396/12/15

تعداد بازدید : 201

كشاورزي در اسلام
دين مبين اسلام عنايت ويژه‌اي به كشت، زرع و كشاورزي دارد. بر اين اساس، يكي از مهم‌ترين قراردادها در اسلام، مزارعه و مساقات است كه مربوط به كشاورزي است تا كشاورزي توسعه بيش‌تري پيدا كند...

از دير زمان تا كنون، يكي از پسنديده‌ترين كارها در ميان تمام ملل و اديان، كشاورزي و دامداري1 بوده است؛ چنانچه تمام اديان الهى کشاورزی را شغلی مقدس دانسته و پيشوايان مذهبى در هر عصر، علاوه بر آنكه خود با كمال علاقه مندى به كار كشاورزى اشتغال داشته‌اند، مردم را نيز به اين كار وادار مي‌ساختند. آباد كردن زمين كه خواستۀ خداوند بزرگ است و همچنين بهره بردارى از منابع و ذخائر آن، به صور مختلف ميسّر است و يكى از بهترين طرق آنكه در روايات اسلامى نيز مورد تشويق و ترغيب قرار گرفته، مسئلۀ كشاورزى است.


اهميت كشاورزى در اسلام
دين مبين اسلام عنايت ويژه‌اي به كشت، زرع و كشاورزي دارد. بر اين اساس، يكي از مهم‌ترين قراردادها در اسلام، مزارعه و مساقات است كه مربوط به كشاورزي است تا كشاورزي توسعه بيش‌تري پيدا كند. به همين جهت، از اوايل تأسيس نظام اسلامي، تأكيد اسلام بر بهره‌برداري مناسب از منابع طبيعي و معادن و نيز آباد نمودن زمينهاي باير و وا افتاده، بوده و پيشوايان دين با عمل خود، مردم را به آن هدايت و تشويق مي‌نمودند.
پيامبر اكرم(ص) در هر نقطه‌اي كه قواي اسلامي را متمركز مي‌ساخت، نخست دستور حفر چاه مي‌داد و از همان سالهاي اول هجرت آنان را وادار به كشاورزي و باغداري و حفر قنوات نموده، آنان نيز با سعي و تلاش به اين امور اشتغال مي‌ورزيدند و در اثر آن، اراضي بي‌حاصل بسياري آباد گرديد.
آن حضرت به كشاورزي و درختكاري آنچنان اهميت مي‌داد كه به پيروان خود مي‌فرمود: حتي در آستانه نابودي زمين و انقراض عالم هم بايد فعاليت كشاورزي كرد: «إِنْ قَامَتِ السَّاعَةُ وَ فِي يَدِ أَحَدِكُمُ الْفَسِيلَةُ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ لَا تَقُومَ السَّاعَةُ حَتَّى يَغْرِسَهَا فَلْيَغْرِسْهَا؛2 اگر قيامت بر پا شود و در دست يكى از شما نهالى باشد، اگر بتواند چنان كند كه كمى پيش از قيامت آن را بكارد، بايد بكارد.»
نهالى بدست تو باشد اگر
بدان كه رسد از قيامت اثر
اگر مي‌توانى تو آن را بكار
مكن هيچ فكر سرانجام كار
اهميت اين موضوع تا جايي است كه حتى امروز كه دستگاههاى توليدى و ماشينى آن قدر گسترده شده كه همه چيز را تحت الشعاع خود قرار داده است، باز دامدارى و كشاورزى مهم‌ترين بخش توليد زندگى انسان را تشكيل مى دهد؛ چرا كه مى دانيم پايه اصلى تغذيه در اين دو قسمت نهفته شده، و به همين دليل رسيدن به حد خودكفايى در قسمت دامدارى و كشاورزى نه تنها ضامن استقلال اقتصادى است؛ بلكه استقلال سياسى نيز تا حد زيادى به آن مربوط است.
بنابراين، جاى تعجب نيست كه تمام ملتهاى دنيا كوشش مى كنند كه صنعت كشاورزى و دامدارى خود را تا سر حد امكان توسعه دهند و از صنايع مدرن براى اين توسعه كمك گيرند. نياز به اين دو، تا آن حد اساسى است كه گاه كشورهاى به اصطلاح ابر قدرتى همچون روسيه، براى رفع نيازمندى خود در اين زمينه ناچار مى شوند با دادن امتيازهاى سياسى دست نياز خود را به سوى كشورهايى كه درست در قطب مخالفند، دراز كنند! و به همين جهت در اسلام و تعليمات حيات‌آفرين آن به مسئله دامدارى و كشاورزى اهميت فوق العاده زيادى داده شده است و با استفاده از هر فرصت، مسلمانان را به اين دو تشويق نموده است.
با بررسي قرآن كريم به اين نتيجه مي‌رسيم كه اين كتاب الهي با لحن تشويق‌آميزى از موضوع كشت و زرع سخن به ميان آورده و منافع آن را اعم از منافع غذايى و پوششى بر مى شمرد. قرآن مجيد در سورۀ هود، با اشاره به آفرينش زمين و نعمتهاي فراواني كه خداوند متعال در اختيار انسان قرار داده است، انسانها را به آباد كردن زمين فرمان داده مي‌فرمايد: «هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فيها»؛3 «اوست كه شما را از زمين پديد آورد و خواست كه آبادانش داريد.»
حضرت علي(ع) در تفسير اين آيۀ شريفه مي‌فرمايد: «فَأَعْلَمَنَا سُبْحَانَهُ أَنَّهُ قَدْ أَمَرَهُمْ بِالْعِمَارَةِ لِيَكُونَ ذَلِكَ سَبَباً لِمَعَايِشِهِمْ بِمَا يَخْرُجُ مِنَ الْأَرْضِ مِنَ الْحَبِّ وَ الثَّمَرَاتِ وَ مَا شَاكَلَ ذَلِكَ مِمَّا جَعَلَهُ اللَّهُ مَعَايِشَ لِلْخَلْقِ؛4 خداوند سبحان اعلام كرد كه مردم را به آباداني امر كرده است تا اين مطلب سبب گذران زندگيشان شود؛ به اين نحو كه از زمين، دانه‌ها و ثمره‌ها و نظير آنها از اموري كه خداوند براي مَمَر زندگي قرار داده است، بِرويد.»
امام صادق(ع) نيز درباره اهميت زراعت مي‌فرمايد: «اَلْكِيمِيَاءُ الْأَكْبَرُ الزِّرَاعَةُ ؛5 كشاورزي بزرگ‌ترين كيمياست.»
در جای دیگر مي‌فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَبَّ لِأَنْبِيَائِهِ(ع) مِنَ الْأَعْمَالِ الْحَرْثَ وَ الرَّعْيَ؛6 خداوند عزّ و جلّ از ميان كارها و شغلها، كشاورزى و چوپانى را براى انبيائش دوست دارد.»

خصوصيات كشاورزي
1. شغل انبياء و اولياء
بسياري از انبياء و اولياء الهي داراي كشت و زرع بوده‌اند. بي‌شك انتخاب اين شغل و صرف بخشي از عمر پيامبران خدا در اين راه، نشان از عنايت ويژۀ خداوند به اين شغل دارد؛ چنانكه امام صادق(ع) در پاسخ به سؤال كسي كه درباره فلّاحين پرسيد،‌فرمودند: «هُمُ الزَّارِعُونَ كُنُوزُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ مَا فِي الْأَعْمَالِ شَيْ ءٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنَ الزِّرَاعَةِ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا زَارِعاً إِلَّا إِدْرِيسَ(ع) فَإِنَّهُ كَانَ خَيَّاطاً؛7 آنان همان كشاورزانند كه گنجهاي خدا در زمينش هستند و در كارها، چيزي دوست‌داشتني‌تر پيش خدا از كشاورزي نيست و خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نكرده، مگر اينكه كشاورز بوده، جز حضرت ادريس كه خياط بوده است.»
بررسي سيرۀ ائمۀ بزرگوار دين: ما را به اين مهم رهنمون مي‌دارد، كه علاوه بر اينكه آن بزرگواران بر كار و تلاش براي امرار معاش تأكيد مي‌ورزيده‌اند؛ اما كشاورزي را به عنوان يكي از بهترين كارها براي خويش برمي‌گزيده‌اند؛ چنانكه يكي از دوستداران خاندان رسالت مي‌گويد: «امام كاظم(ع) را در مزرعه‌اش ديدم كه بيل در دست و عرق‌ريزان كار مي‌كرد. به ايشان عرض كردم: فدايت گردم! پس كارگران شما كجا هستند كه خودتان اين‌گونه عرق مي‌ريزيد؟ فرمود: «يَا عَلِيُّ! قَدْ عَمِلَ بِالْيَدِ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ مِنْ أَبِي فِي أَرْضِه؛ اي علي! كساني كه از من و پدرم بهتر بودند، با دست در مزرعۀ خويش كار مي‌كردند.» و پس از آنكه پرسيدم: آنان چه كساني هستند؟ فرمود: «رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ وَ آبَائِي(ع) كُلُّهُمْ كَانُوا قَدْ عَمِلُوا بِأَيْدِيهِمْ وَ هُوَ مِنْ عَمَلِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ وَ الصَّالِحِينَ؛8 پيامبر(ص) و اميرالمومنين(ع) و پدران گرانقدرم(ع) همگي كساني بودند كه با دستان خويش كار مي‌كردند؛ چرا كه كار و تلاش سيرۀ پيامبران، مرسلين، اوصياء و صالحين است.»
پيامبر اكرم(ص) در هر نقطه‌اي كه قواي اسلامي را متمركز مي‌ساخت، نخست دستور حفر چاه مي‌داد و از همان سالهاي اول هجرت آنان را وادار به كشاورزي و باغداري و حفر قنوات نموده، آنان نيز با سعي و تلاش به اين امور اشتغال مي‌ورزيدند و در اثر آن، اراضي بي‌حاصل بسياري آباد گرديد

2. بهترين ثروت
چنانكه گذشت، كشاورزي بزرگ‌ترين كيمياست و خداوند متعال براي پيامبرانش از ميان كارها، كشاورزي را انتخاب نموده است. انسانها از روزگار قديم به ارزش اقتصادي كشاورزي پي‌برده‌اند؛ چرا كه اولاً كشاورزي است كه توان برآورده نمودن بخش عظيمي از اين نيازها را داراست، و ثانياً سرمايۀ اوليۀ آن جز آب و خاك نيست و هرگاه تلاش و همّت بشر بدان افزوده شود، زمينۀ دست‌يابي به محصولات ارزشمند آن بيش‌تر فراهم است. اين مطلب همان سخن گهر بار امام ششم(ع) است كه فرمود: «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ9؛ هر كس آب و خاك داشته باشد و باز نيازمند باشد، از رحمت خداوند بدور است.»
و از رسول خدا(ص) سؤال شد: كدام مال بهتراست؟ فرمود: «زَرْعٌ زَرَعَهُ صَاحِبُهُ وَ أَصْلَحَهُ وَ أَدَّى حَقَّهُ يَوْمَ حَصَاده؛10 زراعتي كه صاحبش آن را بكارد و بارور سازد، و پس از درو كردن، حق (زكات) آن را بدهد.»

3.پاكيزه‌ترين كار
در ميان كارها، زراعت و كشاورزي جزء سودمندترين و پاكيزه‌ترين كارهاست؛ زیرا علاوه بر اينكه هوا را آلوده نمي كند، موجب طراوت و تلطيف هوا مي‌شود. امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «ازْرَعُوا وَ اغْرِسُوا فَلَا وَ اللَّهِ مَا عَمِلَ النَّاسُ عَمَلًا أَحَلَّ وَ لَا أَطْيَبَ مِنْه؛11 زراعت كنيد و درخت بكاريد. به خدا قسم هيچ كاري مردم انجام نمي‌دهند كه حلال‌تر و پاكيزه‌تر از آن باشد.»

4.پر بركت‌ترين كار
يكي از پر بركت‌ترين كارها، كشاورزي است.
امام صادق(ع) در پاسخ به سؤال كسي كه دربارۀ آيۀ «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ»12 پرسيد، فرمود: «الزَّارِعُونَ؛13 [آنها] كشاورزان هستند [كه توكل و اميدشان به خداوند متعال است.]»
كشاورزي يكي از ثروتهاي خدادادي است كه موجب بركت در مال و زندگي مي‌شود و اگر مي‌بينيم در برخي زمينها بركت، جاي خويش را با بي‌بركتي عوض نموده است، شايد به خاطر اين است كه در برخي كشاورزان، اميد به خداوند متعال جاي خويش را به اميد به غیر خدا و... داده است [البته استفاده از امكانات و بهره‌برداري از خدماتي همچون بيمه‌هاي كشاورزي از باب محكم‌كاري، امري پسنديده و لازم است؛ اما نبايد اميد به رحمت خداوند را در افراد ضعيف نمايد؛ چنانكه متأسفانه در برخي مشاغل مشاهده مي‌شود.]

دلائل كم محصولي
قحطي و خشكسالي، كم آبي و كم محصولي، سرماي شديد يا آفات، گزينه‌هاي مختلفي است كه در زمانهاي مختلفي از تاريخ به وقوع پيوسته و كشاورزي را با مشكل روبرو ساخته است. مروري بر آيات و روايات نشانگر آن است كه عوامل مختلفي در اين زمينه دخالت دارند كه توجه به آنها ضروري مي‌باشد:
الف. گناه
چنانكه در مقالۀ گناه و برخي از آثار آن14 گفته شد، يكي از آثار اجتماعي گناه، خشكسالي و نباريدن باران، نزول بلا و آفات، و تغيير در نعمتهاي الهي است؛ چنانكه قرآن كريم در آيات بسياري پيوند روشنى ميان مسائل معنوى و مادى بر قرار مى سازد و استغفار از گناه و بازگشت به سوى خدا را مايۀ آبادانى، خرمى، طراوت، سرسبزى و اضافه شدن نيرويى بر نيروها معرفى كرده، مي‌فرمايد: «وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمين»؛15 «و اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد؛ سپس به سوى او بازگرديد، تا (باران) آسمان را پى در پى بر شما بفرستد و نيرويى بر نيرويتان بيفزايد! و گنهكارانه، روى (از حق) بر نتابيد!»
اما باقر(ع) نيز مي‌فرمايد: «أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ سَنَةٍ أَقَلَّ مَطَراً مِنْ سَنَةٍ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ إِذَا عَمِلَ قَوْمٌ بِالْمَعَاصِي صَرَفَ عَنْهُمْ مَا كَانَ قَدَّرَ لَهُمْ مِنَ الْمَطَرِ فِي تِلْكَ السَّنَةِ إِلَى غَيْرِهِمْ وَ إِلَى الْفَيَافِي وَ الْبِحَارِ وَ الْجِبَالِ وَ إِنَّ اللَّهَ لَيُعَذِّبُ الْجُعَلَ فِي جُحْرِهَا بِحَبْسِ الْمَطَرِ عَنِ الْأَرْضِ الَّتِي هِيَ بِمَحَلَّتِهَا لِخَطَايَا مَنْ بِحَضْرَتِهَا وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لَهَا السَّبِيلَ إِلَى مَسْلَكٍ سِوَى مَحَلَّةِ أَهْلِ الْمَعَاصِي قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصار»؛16 سالى از سالى كم باران تر نيست؛ ولى خدا آن را هر جا خواهد، ببارد. براستى چون مردمى نافرمانى كنند، خداى جل جلاله آنچه باران براى آنها مقدر است، در آن سال از آنها به ديگران گردانده و به بيابانها و دريا و كوه ببارد. به‌راستى خدا جُعَل17 را در سوراخش به خطاى كسانى كه در محل اويند عذاب كند؛ چون مي‌تواند از آنجا نقل مكان كند و به محل ديگرى كه اهل معصيت نباشند، برود. سپس امام پنجم فرمود: عبرت گيريد اى صاحبان بصيرت .»

ب. عدم پرداخت زكات

عدم پرداخت زكات آثار سوء دنيوي و اخروي بسياري دارد كه شامل فرد و اجتماع مي‌گردد. در خاطرات كودكي حضرت آيۀ الله العظمي سيد محمود شاهرودي(ره) مي‌خوانيم: كشاورزان منطقۀ [قلعه آقا عبدالله شاهرود] دو سال پياپي در بند ملخها گرفتار آمده بودند. آشكار شدن آثار اين آفت در ماه‌هاي آغازين سال سوم آنها را در نگراني فرو برد. سران آبادي در سراي «سيد علي» گرد هم آمدند تا راه‌هاي مبارزه با ملخها را بررسي نمايند. هريك از آنها به فراخور تجربۀ خويش راهي پيشنهاد كرده، درباره آن سخن گفتند؛ چون گفتگوها به بن‌بست رسيد، سيد محمود يكباره برخاست و گفت: «همه به خداوند روي آوريد و بر پرداخت زكات مالتان پيمان ببنديد تا پروردگار آفت را از مزارعتان دور سازد و باران رحمت خويش را بر شما فرو ريزد.» اين سخن بزرگ كه از كودكي خردسال بعيد مي‌نمود، كشاورزان نگران را به خود‌آورد. همه پيمان بستند كه اگر آفات از كشت‌زارشان دور شود و كشتهايشان به بار نشست، زكات بپردازند و چنين شد.» 18
امام باقر(ع) مي‌فرمايد:
«إِذَا مَنَعُوا الزَّكاةَ مَنَعَتِ الْأَرْضُ بَرَكتَهَا مِنَ الزَّرْعِ وَ الثِّمَارِ وَ الْمَعَادِنِ كلَّهَا؛19 هر گاه [مردم] از دادن زكات دريغ كنند، زمين بركات خود را از تمام زراعت، ميوه ها و معادن خویش دريغ كند.»

ج. عدم انفاق
دين اسلام بر رسيدگي به فقرا و مساكين تأكيد فراواني نموده و در مال اغنياء سهمي را براي آنان قرار داده است. قرآن كريم در آيات 17 تا 33 سورۀ قلم به عده اى از ثروتمندان اشاره مي‌نمايد كه داراى باغ خرم و سرسبزى بودند، و سرانجام بر اثر خيره سرى و عدم انفاق نابود شدند. ماجرا چنين بود كه اين باغ در اختيار پير مرد مؤمني قرار داشت،كه به قدر نياز از آن برمى گرفت، و بقيه را به مستحقان و نيازمندان مى داد؛ اما هنگامى كه چشم از دنيا پوشيد، فرزندانش گفتند: ما خود به محصول اين باغ سزاوارتريم؛ چرا كه عيال و فرزندان ما بسيارند، و ما نمى توانيم مانند پدرمان عمل كنيم! و به اين ترتيب تصميم گرفتند تمام مستمندان را كه هر ساله از آن بهره مى گرفتند، محروم سازند.
[اين تصميم آنها نشان مى دهد كه اين كار ناشى از نياز نبود؛ بلكه ناشى از بخل و ضعف ايمان آنها بود؛ زيرا انسان هر قدر هم نيازمند باشد، مى تواند كمى از محصول يك باغ پردرآمد را به نيازمندان اختصاص دهد.]
سپس در ادامۀ اين سخن مى افزايد: به هنگام شب، در آن موقع كه همۀ آنها در خواب بودند، عذاب و بلایى فراگير از ناحيۀ پروردگار بر تمام باغ فرود آمد، آتشى سوزان و صاعقه اى مرگبار چنان بر آن مسلط شد كه آن باغ خرم و سرسبز همچون شب سياه و ظلمانى گرديد و جز مشتى خاكستر از آن باقى نماند. به هر حال، صاحبان باغ به گمان اينكه درختهاى پربارشان آمادۀ چيدن ميوه است، در آغاز صبح يكديگر را صدا زدند، و گفتند: «به سوى كشتزار و باغستان خود حركت كنيد، اگر مى خواهيد ميوه هاى خود را بچينيد!» به اين ترتيب آنها به سوى باغشان حركت كردند؛ در حالى كه آهسته با هم سخن مى گفتند كه «مواظب باشيد امروز حتى يك فقير وارد بر شما نشود!» و چنان آهسته سخن مى گفتند كه صداى آنها به گوش كسى نرسد، مبادا مسكينى خبردار شود، و براى خوشه چينى، يا گرفتن مختصرى ميوه براى سير كردن شكم خود، به سراغ آنها برود! چنين به نظر مى رسد كه به خاطر سابقۀ اعمال نيك پدر، جمعى از فقرا همه ساله در انتظار چنين ايامى بودند كه ميوه چينى باغ شروع شود و بهره اى عائد آنها گردد و لذا اين فرزندان بخيل و ناخلف چنان مخفيانه حركت كردند كه هيچكس احتمال ندهد که چنان روزى فرا رسيده، و هنگامى فقرا با خبر شوند كه كار از كار گذشته باشد. و به اين ترتيب آنها صبحگاهان به قصد باغ و كشتزار خود با قدرت تمام بر منع مستمندان حركت كردند؛ اما هنگامى كه آنها باغ خود را ديدند، چنان اوضاع به هم ريخته بود كه گفتند: اين باغ ما نيست، ما راه را گم كرده ايم . سپس افزودند: بلكه ما محرومان واقعى هستيم؛ مى خواستيم مستمندان و نيازمندان را محروم كنيم؛ اما خودمان از همه بيش‌تر محروم شديم. هم محروم از درآمد مادى، و هم بركات معنوى كه از طريق انفاق در راه خدا و به نيازمندان به دست مى آيد.
در اين ميان يكى از آنها كه از همه عاقل‌تر بود گفت: آيا به شما نگفتم: چرا تسبيح خدا نمى گویيد؟ نگفتم: خدا را به عظمت ياد كنيد، و از مخالفت او بپرهيزيد و شكر نعمت او را بجا آوريد، و نيازمندان را از اموال خود بهره مند سازيد؟ ولى شما گوش نكرديد، و به روزگار سياه افتاديد! 20

د. آزمايش
يكي از علل قحطي يا خشكسالي، امتحان الهي است. خداوند در سورۀ بقره مي‌فرمايد: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ»؛21 «قطعاً همۀ شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوه ها، آزمايش مى كنيم و بشارت ده به استقامت كنندگان!»
خداوند متعال، همۀ انسانها را آزمايش مى كند؛ امّا آزمايش و امتحان همه يكسان نيست. گاهى كم شدن مال و محصولات يا پيدا شدن خوف و ترس و ساير مشكلات، به خاطر آزمايش الهى است ، و گاه پر‌محصولي و وفور نعمت.
در ميان كارها، زراعت و كشاورزي جزء سودمندترين و پاكيزه‌ترين كارهاست؛ زیرا علاوه بر اينكه هوا را آلوده نمي كند، موجب طراوت و تلطيف هوا مي‌شود


هـ . كمي اطلاعات و مديريت
البته نبايد از نظر دور داشت كه كمى اطلاعات كشاورزان از دانشهاي كشاورزي و عدم مديريت صحيح نيز عامل مهمي براي كم محصولي مي‌باشد بنابراين، در زمان حاضر كه كشت و زرع نيازمند استفاده از آلات و ابزار و روشهايى تازه است؛ لازم است كه كشاورزان، آنها را مورد استفاده قرار دهند و در كار با آنها مهارت پيدا كنند تا سال به سال محصول بهتر و با كيفيت‌تر به دست آورده و علاوه بر معاش خود و خانواده، ديگران را از آن بهره‌مند نمايند. رسول خدا(ص) درباره تلاش براي حضور در بازار مسلمانان و ارائۀ محصول در آن مي‌فرمايد: «اَلْجَالِبُ إلَى سُوقِنَا كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُحْتَكِرُ فِي سُوقِنَا كَالْمُلْحِدِ فِي كِتَابِ اللَّهِ؛22 آنكه به بازار ما چيزى وارد مى كند، مانند آن كس است كه در راه خدا جهاد مي‌كند و آنكه در بازار ما احتكار مي‌كند، مانند كسى است كه در كتاب خدا كافر بشمار رفته است.»
هر آنكس كند عرضه كالاى خويش
به بازار ما اى پسنديده كيش
بود چون مجاهد به راه خداى
نه چون محتكر كافر و بي‌حياى

دستورالعمل‌هاي كشاورزي در اسلام
از آنجايي كه كشاورزي از جايگاه خاص و ويژه‌اي نزد معصومين(ع) برخوردار است، دستور العمل‌هاي خاصي نيز در زمان كاشت و داشت ارائه نموده‌اند كه آگاهي و عمل به آنها [و البته با عدم موانعي كه در بالا اشاره شد] به بهتر شدن محصول كمك خواهد نمود:
الف. وظيفۀ كشاورزان
1. برخي افراد فراوان بودن محصول را نتيجه زحمت خويش مي‌دانند، در حالي که بايد توجه داشت كه خداي متعال است كه از ابرهاى باران زا آبى فراوان نازل كرده و به‌وسيلۀ آن دانه و گياه بسيار مي‌روياند. 23
به همين خاطر است كه امام باقر(ع) مي‌فرمايد: «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَزْرَعَ زَرْعاً فَخُذْ قَبْضَةً مِنَ الْبَذْرِ بِيَدِكَ ثُمَّ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ وَ قُلْ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ 24 ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ قُلْ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَرْثاً مُبَارَكاً وَ ارْزُقْنَا فِيهِ السَّلَامَةَ وَ التَّمَامَ وَ اجْعَلْهُ حَبّاً مُتَرَاكِباً وَ لَا تَحْرِمْنِي مِنْ خَيْرِ مَا أَبْتَغِي وَ لَا تَفْتِنِّي بِمَا مَنَعْتَنِي بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ ثُمَّ ابْذُرِ الْقَبْضَةَ الَّتِي فِي يَدِكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى؛25 چون خواهى كشت كنى مشتى بذر بردار و رو به قبله كن و سه بار بگو: آيا شما آن را مى رويانيد يا ما مى رويانيم؟! و بعد بگو: خداوندا اين كشت را مبارك بدار و بوسيله آن سلامت و همه چيز به ما عنايت كن، و از آن دانه بسيار بوجود آور، و مرا از خيراتى كه از آن در نظر دارم محروم مفرما و مرا با ندادن نعمت امتحان نكن بحق محمّد و اهل بيت پاك او؛ بعد آن مشت بذر را كه در دستت است بپاش، اگر خداوند متعال بخواهد.»
2. اولياي دين(ع) شب هنگام را براي كاشت بذر و برداشت محصول مناسب ندانسته و از آن منع نموده‌اند؛ چنانكه امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «لَا تَصْرِمْ بِاللَّيْلِ وَ لَا تَحْصُدْ بِاللَّيْلِ وَ لَا تُضَحِّ بِاللَّيْلِ وَ لَا تَبْذُرْ بِاللَّيْلِ... ؛26 ميوۀ باغ را شبانه نچين! كشت خود را شبانه جمع نكن! و قرباني را نيز شبانه نكش! و شبانه بذر نپاش.»
3. هنگام برداشت محصول نيز، پرداخت زكات واجب و نیز انفاق در راه خدا در اولويت مي‌باشد؛ چنانكه قرآن كريم در سورۀ انعام پس از ذكر نعمتهاى گوناگون، مي‌فرمايد: «از ميوۀ آنها به هنگامى كه به ثمر نشست، بخوريد؛ ولى فراموش نكنيد كه به هنگام چيدن، حق آن را بايد ادا كنيد.»

ب. وظيفه حكومت اسلامي
1. به كار گماري افراد كارشناس و امين
از ديگر برنامه‌های حكومت اسلامي كه مي‌تواند در توليد محصولات كشاورزي موثر باشد، مسئوليت دادن به افراد كاردان و امين است تا امور كشاورزي را زير نظر گرفته و نهايت تلاش و كوشش خويش را به كار گيرند. قرآن كريم دليل پيشنهاد حضرت يوسف براي سرپرستي امور كشاورزي را كارداني و آگاهي او در مسائل دانسته، مي‌فرمايد: «قالَ اجْعَلْني عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفيظٌ عَليمٌ»؛27 «[يوسف] گفت: مرا سرپرست خزائن سرزمين (مصر) قرار ده، كه نگهدارنده و آگاهم!»
2. تخفيفات و دادن تسهيلات
اميرالمؤمنين(ع) در ترويج و توسعه كشاورزي تلاش فراوان مي‌نمود؛ و علاوه ‌بر اينكه خود آن حضرت كشاورزی نمونه بود، در برنامۀ دولتش كشاورزي در اولويت قرار داشت و به استانداران و فرمانداران خود دستور داده بود كه از حال كشاورزان و خراج‌گزاران هميشه باخبر باشند.
چنانچه هنگامي كه مالك اشتر را به فرمانداري مصر برمي‌گزيند، نامۀ بسيار مفصلي براي او نوشته و اصول و فرامين مهمي را به او ابلاغ مي‌نمايد. يكي از بندهاي اين نامه درباره دادن تخفيفات و تسهيلات به كشاورزان در مواقع اضطراري است: «فَإِنْ شَكَوْا ثِقَلًا أَوْ عِلَّةً أَوِ انْقِطَاعَ شِرْبٍ أَوْ بَالَّةٍ أَوْ إِحَالَةَ أَرْضٍ اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ يَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ وَ لَا يَثْقُلَنَّ عَلَيْكَ شَيْ ءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَئُونَةَ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ ذُخْرٌ يَعُودُونَ بِهِ عَلَيْكَ فِي عِمَارَةِ بِلَادِكَ وَ تَزْيِينِ وِلَايَتِكَ مَعَ اسْتِجْلَابِكَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ وَ تَبَجُّحِكَ بِاسْتِفَاضَةِ الْعَدْلِ فِيهِمْ مُعْتَمِداً فَضْلَ قُوَّتِهِمْ بِمَا ذَخَرْتَ عِنْدَهُمْ مِنْ إِجْمَامِكَ لَهُمْ وَ الثِّقَةَ مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ وَ رِفْقِكَ بِهِمْ فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الْأُمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ فِيهِ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدُ احْتَمَلُوهُ طَيِّبَةً أَنْفُسُهُمْ بِهِ فَإِنَّ الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ مَا حَمَّلْتَهُ وَ إِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الْأَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لِإِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلَاةِ عَلَى الْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَر؛28 پس اگر مردم شكايت كردند، از سنگينى ماليات، يا آفت‌زدگى، يا خشك شدن آب چشمه ها، يا كمى باران، يا خراب شدن زمين در سيلابها، يا خشكسالى، در گرفتن ماليات به ميزانى تخفيف ده تا امورشان سامان گيرد، و هرگز تخفيف دادن در خراج تو را نگران نسازد؛ زيرا آن، اندوخته‌ای است که در آبادانی شهرهای تو، و آراستن ولایتهای تو نقش دارد، و رعیت تو را مي‌ستایند، و تو از گسترش عدالت میان مردم خشنود خواهی شد، و به افزایش قوّت آنان تکیّه خواهی کرد، بدانچه در نزدشان اندوختی و به آنان بخشیدی، و با گسترش عدالت در بین مردم، و مهربانى با رعيّت، به آنان اطمينان خواهى داشت. آنگاه اگر در آينده كارى پيش آيد و به عهده شان بگذارى، با شادمانى خواهند پذيرفت؛ زيرا عمران و آبادى، قدرت تحمّل مردم را زياد مى كند. همانا ويرانى زمين به جهت تنگدستى كشاورزان است، و تنگدستى كشاورزان، به جهت غارت اموال از طرف زمامدارانى است كه به آينده حكومتشان اعتماد ندارند، و از تاريخ گذشتگان عبرت نمى گيرند.»



پی نوشت:
1دامداري يكي از شغلهاي ملازم با كشاورزي و از فروع آن است، و در روايات اسلامي بر آن تأكيد فراواني شده است؛ اما سخن از دامداري از ديدگاه اسلام به نوشتار جداگانه‌اي نياز دارد.
2مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نورى، قم، مؤسسه آل البيت (ع)، چاپ اول،ج13،ص460.
3هود /61.
4وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، مؤسسه آل‌البيت(ع)، قم، 1409 ق، ج19، ص35.
5همان، ج9 ، ص 34.
6علل الشرائع، شيخ صدوق، انتشارات مكتبة الداورى، قم ، ج1، ص32.
7وسائل الشيعة، ج17، ص42.
8الكافي، ثقة الاسلام كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365، ج5، ص76.
9وسائل الشيعه، ج17، ص41.
10الأمالي،شيخ صدوق، انتشارات كتابخانه اسلاميه، چاپ چهارم، 1362، ص350.
11الكافي، ج5، ص260.
12ابراهيم/12.
13من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1413 ق، ج3، ص253.
14مجله مبلغان، ش 113.
15هود/52.
16أمالي الصدوق، ص 308.
17جانوري است سياهرنگ و داراي پر به شكل زنبور؛ گونه‌اي سوسك (لغت‌نامه فرهنگ ابجدي، ج1، ص 298).
18يتيمان سرافراز، محمد مهدي فجري، مهر اميرالمومنين(ع)، سوم، 1387ش، ص99.
19الكافي، ج2، ص 374.
20تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374، ج 24، ص394-400.
21بقره /155.
22نهج الفصاحه، ابو القاسم پاينده ، دنياى دانش ، تهران ، 1382، چهارم ،ص ؛ مستدرك علي الصحيحين،ج5، ص271، ش2127.
23«وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً، لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَ نَباتاً» (نبأ/ 15 - 16).
24واقعه /64.
25مكارم الاخلاق، ص353.
26الكافي، ج3، ص565.
27يوسف/55.
28نهج البلاغه، نامه 53.

منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 126

    ترنم هدایت

    سلسله جلسات تهذيبي

    هِیأَت مَجازیِ زِینَبیُون

    سایت مراجع تقلید