سید الساجدین سلام الله علیه

شناسه نوشته : 25368

1401/05/30

تعداد بازدید : 210

سید الساجدین سلام الله علیه
درباره تاريخ شهادت امام زين العابدين عليه السلام ، گر چه تمام مورخان و سيره نگاران ، اتفاق دارند بر اين كه در ماه محرم واقع شد ولى در روز و سال وقوع آن ، ميان آنان اتفاقى نيست

درباره تاريخ شهادت امام زين العابدين عليه السلام ، گر چه تمام مورخان و سيره نگاران ، اتفاق دارند بر اين كه در ماه محرم واقع شد ولى در روز و سال وقوع آن ، ميان آنان اتفاقى نيست.برخى از آنان ، از جمله امين الاسلام طبرسى گفته اند كه شهادت آن حضرت در روز دوازدهم محرم سال 95 قمرى واقع شده است.(1) برخى ديگر روز 18 محرم (2) و عده اى نيز 25 محرم (3) را ذكر كرده اند. هم چنين صاحب كشف الغمه ، سال شهادت آن حضرت را 94 قمرى دانسته است. (4)

سبب شهادت امام زين العابدين عليه السلام بنا به روايت اكثر مورخان ، زهرى بود كه به دستور وليد بن عبدالملك به آن حضرت خورانيده و وى را مسموم نمودند و برا اثر مسموميت به شهادت رسيد.

در اين جا، زندگانى آن حضرت را به اختصار بيان مى كنيم:

ولادت: ميلاد مسعود امام زين العابدين عليه السلام مصادف بود با پنجم شعبان سال 38 قمرى در عصر خلافت امام على عليه السلام. برخى از مورخين تاريخ تولد آن حضرت را هفتم شعبان، برخى نهم شعبان و عده اى نيز نيمه جمادى الاولى دانسته اند. هم چنين در سال تولدش ‍ برخى سال 36 و برخى نيز 37 قمرى را ذكر كرده اند.

گر چه اكثر مورخان، محل تولد آن حضرت را شهر مدينه دانسته اند ولى با توجه به اين كه آن حضرت در عصر خلافت اميرمؤ منان عليه السلام ديده به جهان گشود و مقر حكومت امام على عليه السلام در آن زمان، در شهر كوفه استقرار يافته و طبعا تمام خانواده و اهل بيت آن حضرت به اين شهر كوچ كرده و در آن ساكن شده بودند، بايد محل تولد امام زين العابدين عليه السلام در همين شهر (يعنى كوفه ) باشد، نه شهر مدينه !

بيشتر تاريخ نگاران اتفاق دارند بر اين كه آن حضرت ، دو سال پيش از شهادت حضرت على عليه السلام به دنيا آمد. بى ترديد، امام حسين عليه السلام در آن سال به همراه پدرش حضرت على عليه السلام در كوفه ساكن بود و بدين لحاظ تولد نور ديده اش زين العابدين عليه السلام نيز در كوفه به وقوع پيوسته است .

نام : على بن الحسين عليه السلام در برخى از مقاتل به (على اوسط) نيز خوانده شده است .

كنيه : لقب هاى آن حضرت به تعداد فضايل اخلاقى و شخصيتى وى فراوان است . در اين جا به چند تاى آنها اشاره مى كنيم : زين العابدين ، سيد الساجدين ، زكى ، امين و ذوثفنات. به خاطر عبادت زياد و سجده هاى طولانى ، پينه اى در پيشانى آن حضرت (سجده كاهش) پديد آمده بود كه بدين جهت وى را به (ذوالثفنات) لقب داده بودند.

نسب پدرى : امام زين العابدين عليه السلام فرزند امام حسين عليه السلام است كه نسبت شريفش با يك واسطه به اميرمؤ منان على بن ابى طالب عليه السلام و با دو واسطه به پيامبر اسلام حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم منتهى مى گردد.

نسب مادرى : نام مادرش ، غزاله يا شهر بانو (شاه زنان) دختر يزدگرد سوم از پادشاهان ساسانى است . اين بانوى مجلله پس از شكست ايرانيان در برابر سپاهيان مسلمان ، به همراه تعدادى از زنان دربار يزدگرد سوم به اسارت مسلمانان درآمد و در عصر عثمان بن عفان در مدينه و بنا به روايتى صحيح تر و در عصر امامت و خلافت اميرمؤ منان على بن ابى طالب عليه السلام در كوفه (5) با اختيار خود به عقد ازدواج امام حسين عليه السلام درآمد. از آن هنگام به (سيدة النساء) معروف شد. وى چند سالى بيش زنده نماند و در هنگام تولد تنها فرزندش امام زين العابدين عليه السلام در سال 38 قمرى بدرود حيات گفت .

محل دفن : قبرستان بقيع ، واقع در مدينه منوره در جوار قبر عمويش امام حسن مجتبى عليه السلام . هم اكنون قبور مشرفه چهار امام معصوم ، يعنى امام حسن مجتبى ، امام زين العابدين ، امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهم السلام در كنار يكديگر قرار دارند.

پيش از اين براى قبور مشرفه ائمه بقيع ، گنبد و بارگاهايى بود كه مزار عاشقان اهل بيت عليه السلام و شيعيان قرار مى گرفت ولى در شوال سال 1344 قمرى مورد حقد و كين وهابيون متعصب حجاز واقع شد و به همراه آثار ساير بزرگان اسلام به كلى تخريب گرديد.(6)

همسر: امام زين العابدين عليه السلام داراى يك همسر عقدى و چند ام ولد بود كه از آنها، خداوند سبحان فرزندانى به وى عطا كرد. نام همسرش فاطمه (مكنى به ام عبدالله ) دختر امام حسن مجتبى عليه السلام است .

فاطمه بنت الحسن ، از زنان با فضيلت و با شخصيت عصر خويش بود. وى مادر امام محمد باقر عليه السلام است . همچنين اين بانوى افتخار يافت كه پدربزرگش ، پدرش ، عمو و پدر شوهرش ، همسرش و فرزندش از امامان معصوم شيعه بودند.

فرزندان : امام محمد باقر عليه السلام ، زيد شهيد، عبدالله باهر، عمر اشرف ، حسين اكبر، عبدالرحمن ، عبيدالله ، سليمان ، حسن ، حسين ، اصغر، على اصغر، محمد اصغر، خديجه ، فاطمه ، عليه و ام كلثوم .(7)

اصحاب و ياران : اسامى تعداد زيادى از مؤ منان ، شيعيان و دوستداران اهل بيت عليه السلام در زمره اصحاب و ياران امام زين العابدين عليه السلام قرار گرفته است ، كه در اين جا به نام هاى برخى از معرفين اشاره مى كنيم : جابر بن عبدالله انصارى ، عامر بن واثله كنانى ، سعيد بن مسيب ، سعيد بن جهان كنانى ، سعيد بن جبير، محمد بن جبير، ابوخالد كابلى ، قاسم بن عوف ، اسماعيل بن عبدالله بن جعفر، ابراهيم بن محمد حنفيه ، حسن بن محمد حنفيه ، حبيب بن ابى ثابت ، ابوحمزه ثمالى ، فرات بن احنف ، جابر بن محمد بن ابى بكر، ايوب بن حسن ، على بن رافع ، ابومحمد قرشى ، ضحاك بن مزاحم ، طاووس بن كيسان ، حميد بن موسى ، ابان بن تغلب ، سدير بن حكيم ، قيس بن رمانه ، عبدالله برقى ، همام بن غالب (فرزدق شاعر)، يحيى بن ام طويل و...

آثار : گرچه از امام زين العابدين عليه السلام آثار ارزشمندى از قبيل مواعظ، احاديث ، اشعار و ادعيه به صورت پراكنده بر جاى مانده است و مورد استفاده محققان و متقيان قرار مى گيرد. ولى دو اثر مدون از آن حضرت باقى مانده است كه در ميان آثار اسلامى ، درخشندگى و جاودانگى ويژه اى دارند. آن دو عبارتند از: 1- صحيفه سجاديه ، كه مشتمل بر 83 دعا و مناجات است. 2- رسالة الحقوق ،كه تبيين كننده حقوق آحاد ملت و افراد بشرى درجامعه اسلامى است.

فضايل و مناقب : امام زين العابدين عليه السلام بسان ساير امامان معصوم عليه السلام جامع كمالات انسانى و فضايل اخلاقى است ، كه در عالم آفرينش همانندى جز رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم براى آنان پديد نيامده است و آن حضرت ،به مقامى از تعبد و تقرب به درگاه الهى نايل شده بودكه وى رازينت پرستش كنندگان لقب دادند.

زمام داران معاصر: امام زين العابدين عليه السلام از هنگامى كه ديده به جهان گشود تا آخر عمر شريفش با 9تن از حاكمان ، معاصر بود. اسامى خلفا و حاكمان به شرح ذيل است :

اميرمؤمنان،امام على بن ابى طالب عليه السلام (35-40 ه .ق) - امام حسن مجتبى عليه السلام (40-41 ه .ق) - معاوية بن ابى سفيان (35-60 ه .ق) - يزيد بن معاويه (60-64 ه .ق) - معاوية بن يزيد (64-64 ه .ق) - عبدالله بن زبير (64-73 ه .ق) - مروان بن حكم (64-65 ه .ق) - عبدالملك بن مروان (65-86 ه .ق) - وليد بن عبدالملك (86-96 ه .ق)

از ميان زمام داران فوق ، رديف اول و دوم از خاندان شريف بنى هاشم ، رديف هاى سوم ، چهارم و پنجم از خاندان بنى اميه و از تيره سفيانى ، رديف ششم از آل زبير بن عوام ، و رديف هاى هفتم ، هشتم و نهم از خاندان بنى اميه و از تيره مروانى مى باشند.

غير از اميرمومنان امام على عليه السلام كه دادگرترين و شايسته ترين شخصيتى است كه پس از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به زمام دارى رسيده بود و فرزندش امام حسن مجتبى عليه السلام كه راه پدر گرامش را ادامه مى داد،از ساير زمام داران نامبرده ، نسبت به خاندان عصمت و اهل بيت امير مومنان عليه السلام به ويژه نسبت به شخصيت امام زين العابدين عليه السلام ستم هاى فراوانى به عمل آمده است .

امام عليه السلام در بيشتر ايام زندگى اش از سوى خلفا و حاكمان محلى آنان در اذيت و آزار بود. ايام امامت امام زين العابدين عليه السلام مصادف بود با حكومت يزيد بن معاويه تا وليد بن عبدالملك .

سرانجام در عصر وليد عبدالملك و به دستور اين خليفه نابكار، آن حضرت ، مسموم و به شهادت رسيد.

برخى از فضايل و مناقب حضرت

تعبد: امام زين العابدين عليه السلام داراى حالت ويژه اى از تعبد و بندگى در پيش گاه الهى بود. چنان خدا را عبادت مى كرد گويا او را مى بيند. تمام حالات ، رفتار و كردار آن حضرت بندگى الهى بود. هر گاه وضو مى گرفت ، رنگش تغيير مى كرد و همين كه به نماز مى ايستاد، لرزه بر اندامش عارض ‍ مى شد. گاهى از او مى پرسيدند كه اين چه حالتى است در هنگام وضو و نماز بر تو عارض مى گردد؟ پاسخ مى داد: چون مى خواهم به طاعت پروردگارم قيام نمايم و با وى راز دل گويم ، از اين جهت بر بدنم لرزه مى افتد. روايت شده است : كه هنگامى كه آن حضرت در حال عبادت و سجده بود، خانه اش را آتش فرا گرفت و همگى از ترس آتش سوزى گريختند ولى آن حضرت اعتنايى به آتش نداشت و سر از سجده بر نمى داشت تا اين كه آتش خاموش شد. آن گاه از وى پرسيدند: چه چيز تو را بازداشت كه سر از سجده بردارى و از آتش بگريزى ؟ فرمود: ترس از آتش آخرت . (8)

از امام محمد باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود، پدرم حضرت على بن الحسين عليه السلام در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى گذارد چنان كه اميرمؤ منان عليه السلام نيز چنين بود. از براى پدرم پانصد درخت خرما بود، در نزد هر درختى دو ركعت نماز مى گذارد و گاهى كه به نماز مى ايستاد رنگ مباركش متغير مى گشت و حالش نزد خداوند جليل مانند بندگان ذليل بود و اعضاى شريفش از خوف خدا مى لرزيد و نمازش ، نماز مودع بود. يعنى مانند آن كه مى داند اين نماز آخر او است و بعد از آن ديگر ممكن نخواهد بود او را. (9)

انفاق: امام زين العابدين عليه السلام به انفاق و دستگيرى مستمندان اهميت فوق العاده اى مى داد. تا آن جا كه براى وى امكان پذير بود، نياز فقرا و مستمندان را برآورده مى كرد. آن حضرت ، شب ها به طور ناشناس براى فقرا و مستمندان آذوقه مى برد و بر در خانه هايشان مى گذاشت .

از محمد بن اسحاق روايت شده است: در مدينه ، مردم زيادى به راحتى و آسانى زندگى مى كردند و نمى دانستند كه مخارج آنها از كجا تامين مى گردد. همين كه امام زين العابدين عليه السلام وفات كرد، ديگر كسى براى آنان در شب چيزى نمى برد و تازه فهميدند كه زندگى آنان از سوى امام على بن الحسين عليه السلام تامين مى گرديد.(10)

هم چنين روايت شده است كه پس از شهادت امام زين العابدين عليه السلام دانسته شد كه در مدينه ، يكصد خانوار نيازمند زندگى مى كردند كه مخارج زندگى آنان از سوى امام زين العابدين عليه السلام تامين مى گرديد.

از ابوحمزه ثمالى روايت شده است : امام زين العابدين عليه السلام در شب ها، انبان نان را بر مى داشت و بر پشت مبارك خويش حمل مى كرد و به فقراى مدينه تصدق مى نمود و مى فرمود: صدقه پنهانى ، خشم الهى را فرو مى نشاند. چون آن حضرت به شهادت رسيد، در هنگام غسل بدن مباركش ، آثار حمل كردن انبان ها را بر دوش مبارك آن حضرت مشاهده كردند. هم چنين پس از شهادت آن حضرت ، اهالى مى گفتند: ما پس از وفات على بن الحسين عليه السلام ديگر صدقه پنهانى نيافتيم .

از سفيان روايت شده است : على بن الحسين عليه السلام سالى اراده حج نمود. خواهرش حضرت سكينه ، هزار درهم براى آن حضرت ، توشه راه تهيه كرد و در اختيار آن حضرت قرار داد.امام زين العابدين عليه السلام در روز گرمى از خانه به قصد حج خارج شد و توشه اهدايى خواهرش سكينه را به مستمندان ، تصدق و بخشش نمود.(11)

عفو و بخشش: امام زين العابدين عليه السلام در برابر برخوردهاى خارج از نزاكت افراد، بردبارى ويژه اى از خود بروز مى داد و بر خشم خود، غالب مى گرديد و خطاكاران را مى بخشيد و از آنان انتقام گيرى نمى كرد. روايت شده است كه مردى نزد آن حضرت آمد و به وى خبر رسانيد كه شخصى آن حضرت را دشنام داده و نسبت به وى بدگويى نموده است . امام عليه السلام فرمود: مرا به نزد وى ببر. آن مرد گمان كرد كه حضرت براى انتقام گيرى و تنبيه شخص ‍ بدگو، به نزد وى مى رود. اما همين كه به آن شخص رسيد، به وى فرمود: آن چه درباره من گفته اى ، اگر حق است ، من از خداى سبحان مسئلت دارم كه مرا بيامرزد و اگر دروغ بوده و در حق من مرتكب خطا شدى ، از خدا مى خواهم تو را بيامرزد.(12)درباره بخشش آن حضرت ، نمونه هاى فراوان ديگرى نيز موجود است كه به خاطر لزوم مراعات اختصار از آنها خوددارى مى كنيم .

وقار و شكوه: امام زين العابدين عليه السلام داراى شخصيتى ممتاز در ميان بزرگان مدينه و تابعين بود و همگان نسبت به مقام و منزلت وى معترف بوده و اگر فشار و يا خطرى از سوى دشمنان احساس نمى كردند، زبان به تعريف و تمجيد آن حشرت مى گشودند.

زهرى كه در عصر امام زين العابدين عليه السلام مى زيست و در اوائل زندگى اش از بزرگترين فقيه و عالم وابسته به دستگاه خلافت بود و در اواخر عمر از آنها و رفاه طلبى كناره گيرى كرده و در كمال قناعت و رياضت ، زندگى را به پايان رسانيد، درباره شخصيت امام زين العابدين عليه السلام گفت : لم ادرك احدا من اهل هذاالبيت (يعنى بيت النبى صلى الله عليه و آله و سلم ) افضل من على بن الحسين عليه السلام ؛ (13) من در ميان اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ، برتر از على بن الحسين عليه السلام نيافتم . هم چنين ابوحازم كه از معاصرين آن حضرت بود، درباره شخصيت آن حضرت گفت : ما رايت هاشميا افضل من على بن الحسين عليه السلام ؛ (14) من در ميان شما بنى هاشم برتر از على بن حسين عليه السلام نديدم .

حج امام سجاد عليه السلام و شعر فرزدق

هشام بن عبدالملك كه دهمين خليفه امويان است ، پيش از خلافت خويش ‍ در عصر خلافت پدرش عبدالملك ، سالى به همراه درباريان شام و اطرافيان خود به مكه رفت تا حج خانه خدا به جاى آورد. در آن سال ، حاجيان زيادى به مكه آمده و زيارت خانه خدا را انجام دادند. روزى هشام براى طواف خانه خدا و استلام (حجر الاسود) تلاش زيادى نمود ولى به خاطر فشار جمعيت و ازدحام آنان براى استلام حجر الاسود، وى موفق به اين كار نشد و از ادامه طواف باز ماند. به ناچار منبرى براى او در مسجدالحرام فراهم كرده و هشام بر آن نشست . شاميانى كه به همراه وى به مكه آمده بودند، در كنارش حلقه زده و نظاره گر جمعيت بودند.

در اين هنگام امام زين العابدين عليه السلام كه داراى صورتى زيبا و معطر به بوى خوش بود و محل سجده در پيشانى اش از كثرت عبادت ، پينه بسته بود، با وقار تمام وارد مسجدالحرام شد و طواف خانه خدا را انجام داد و همين كه به (حجرالاسود) رسيد، مردم به احترام آن حضرت آن حضرت ، راه را باز كرده و به ملاحظه جلالت آن حضرت ، خود را كنار كشيدند تا وى بتواند استلام حجرالاسود نمايد و اعمالش را به راحتى انجام دهد.

بر هشام كه از نزديك ، شاهد اين ماجرا بود و تصور نمى كرد كه برتر از وى در ميان مسلمانان شخصيتى وجود داشته باشد، بسيار گران آمد و موجب خشمش گرديد، اما خود را كنترل كرد و خشم خويش را بروز نداد تا اين كه شاميانى كه در كنارش بودند،از وى پرسيدند:اين شخص كيست كه مردم براى وى اين همه احترام و فضيلت قائلند؟

هشام به خاطر اين كه شاميان پى به فضيلت و منزلت آن حضرت نبرند، خود را به نادانى زد و در پاسخ آنان با بى اعتنايى گفت : او را نمى شناسم !

در حالى كه او بهتر از هر كس آن حضرت را مى شناخت . ابوفراس همام بن غالب ، معروف به (فرزدق) كه در جمع شاميان بود، لب به سخن گشود و گفت : اگر تو او را نمى شناسى ، من او را مى شناسم ، او زين العابدين على بن الحسين عليه السلام است . آنگاه ابياتى در فضيلت آن حضرت سرود و براى حاضران قرائت كرد. در مطلع قصيده ابوفراس آمده است :

هذا ابن خيز عبادالله كلهم                   هذا التقى النقى الطاهر العلم

هذا الذى تعرف البطحاءوطاته               و البيت يعرفه و الحل و الحرم

يكاد يمسكه عرفـان راحته                   ركن الحطيم اذا ما جاء يستلم

اذا رأته قريش قـال قائلـها                     الى مكارم هذا ينتهى الكرم

هشام كه انتظار تعريف و تمجيد اهل بيت عليه السلام را در نزد خويش ‍ نداشت ، از سروده فرزدق ، بسيار خشمگين شد و دستور داد مواجب و حقوق ماهانه و جوايز فرزدق را قطع كنند و او را در مكانى ميان مكه و مدينه ، معروف به (عسفان) زندانى نمايند.

فرزدق ، مدتى در زندان عسفان گرفتار ماموران خليفه اموى بود، تا اين كه آزاد گرديد. امام زين العابدين عليه السلام براى تقدير از هوادارى فرزدق از اهل بيت عليه السلام و بيان فضايل آنان در نزد دشمنان ، دوازده هزار درهم براى وى فرستاد و از او عذر خواهى كرد كه اگر بيشتر از اين در نزد ما بود، صله بيشترى مى داديم .

فرزدق از پذيرفتن صله هاى امام زين العابدين عليه السلام خوددارى كرد و در پاسخ آن حضرت گفت : هدف من از سرودن آن ابيات ، چيزى غير از خرسندى خداى سبحان نبود. من خواستم خدا و رسولش را خشنود كنم .

امام عليه السلام وى را دعا كرد و از او خواست كه آن مال را بپذيرد.

فرزدق پس از اصرار امام زين العابدين عليه السلام ،هدايايش را پذيرفت و آن ها را بركت زندگى خويش قرار داد.(15)

پی نوشت:

1- زندگانى چهارده معصوم عليه السلام (ترجمه اعلام الورى )، ص 359.

2- كشف الغمة ، ج 2، ص 275.

3- ائمتنا، ج 1، ص 259.

4- كشف الغمه ، ج 2، ص 275.

5- زندگانى چهارده معصوم عليه السلام (ترجمه اعلام الورى )، ص 358.

6- ائمتنا، ج 1، ص 295.

7- الارشاد، ج 2، ص 155.

8- كشف الغمه ، ج 2، ص 261.ش

9- منتهى الآمال ، ج 2، ص 6.

10- كشف الغمه ، ج 2، ص 266.

11- كشف الغمه ، ج 2، ص 266.

12- همان مدرك 262.

13- الارشاد، ص 498.

14- كشف الغمه ، ج 2، ص 272.

15- نك : مناقب آل ابى طالب ، ج 3، ص 301؛ كشف الغمه ، ج 2، ص 267 و الارشاد، ص 502.

منبع: موسسه در راه حق

    ترنم هدایت

    سلسله جلسات تهذيبي

    هِیأَت مَجازیِ زِینَبیُون

    سایت مراجع تقلید