وضع تشیع در عصر امام عسکری(ع)

شناسه نوشته : 25862

1398/09/13

تعداد بازدید : 120

 وضع تشیع در عصر امام عسکری(ع)
پرسش : شیعه در عصر امام عسکری(علیه السلام) چه وضعیتی داشت؟

پرسش : شیعه در عصر امام عسکری(علیه السلام) چه وضعیتی داشت؟

 

پاسخ اجمالی: در زمان امام عسكرى(ع) شیعه به صورت یك قدرت عظیم در عراق درآمده بود و همه مردم مى‏ دانستند كه این گروه به خلفاى وقت معترض بوده و حكومت هیچ یك از عباسیان را مشروع و قانونى نمى‏ داند، بلكه معتقد است امامت الهى در فرزندان على(ع) باقى است. در آن زمان شخصیت ممتاز این خانواده امام حسن عسكرى(ع) بود. گواه این مطلب، اعتراف «عبید الله»، وزیر «معتمد» عباسى، به این موضوع است.
 
پاسخ تفصیلی: در زمان امام عسکرى(علیه السلام) شیعه به صورت یک قدرت عظیم در عراق درآمده بود و همه مردم مى‏ دانستند که این گروه به خلفاى وقت معترض بوده و حکومت هیچ یک از عباسیان را مشروع و قانونى نمى‏ داند، بلکه معتقد است امامت الهى در فرزندان على(علیه السلام) باقى است، و در آن زمان شخصیت ممتاز این خانواده امام حسن عسکرى(علیه السلام) بود. گواه قدرت شیعیان، اعتراف «عبید الله»، وزیر «معتمد» عباسى، به این موضوع است. توضیح اینکه پس از شهادت حضرت عسکرى، برادرش جعفر «کذّاب» نزد عبید الله رفت و گفت: منصب برادرم را به من واگذار، من در برابر آن سالیانه بیست هزار دینار به تو مى‏ دهم. وزیر به او پرخاش کرد و گفت: احمق! خلیفه آن قدر به روى کسانى که پدر و برادر تو را امام مى‏ دانند، شمشیر کشید تا بلکه بتواند آنان را از این عقیده برگرداند، ولى نتوانست، و با تمام کوششهایى که کرد توفیقى به دست نیاورد، اینک اگر تو در نظر شیعیان امام باشى نیازى به خلیفه و غیر خلیفه ندارى واگر در نظر آنان چنین مقامى نداشته باشى ، کوشش ما، در این راه کوچکترین فایده‏ اى نخواهد داشت.(1)
با این حال، اسنادو شواهد دیگرى در دست است که از یک سو عمق شیطنت و وسعت نقشه‏ هاى خائنانه دربار عباسى در مورد امام و یارانش را نشان مى ‏دهد، و از سوى دیگر هشیارى و تدابیر امنیتى امام را به خوبى جلوه گر مى‏ سازد که از آن جمله چند مورد یاد شده در زیر را مى‏ توان نام برد:
«ابو هاشم داود بن قاسم جعفرى » (2) مى‏ گوید: ما چند نفر در زندان بودیم که «امام عسکرى » و برادرش «جعفر» را وارد زندان کردند. براى عرض ادب و خدمت، به سوى حضرت شتافتیم و گرد ایشان جمع شدیم. در زندان، مردى «جمحى» (خ ل: عجمى ) بود و ادعا مى‏ کرد که از علویان است. امام متوجه حضور وى شد و گفت: اگر در جمع شما فردى که از شما نیست نمى ‏بود، مى‏ گفتم کى آزاد مى‏ شوید. آنگاه به مرد «جمحى» اشاره کرد که بیرون رود، و او بیرون رفت. سپس فرمود: این مرد از شما نیست، از او بر حذر باشید، او گزارشى از آنچه گفته ‏اید براى خلیفه تهیه کرده که هم اکنون در میان لباسهاى اوست. یکى از حاضران او تفتیش کرد و گزارش را که در لباس پنهان کرده بود، کشف کرد، مطالب مهم و خطرناکى درباره ما نوشته بود. (3)
این حادثه نشان مى‏ دهد که حتى در زندان هم براى کنترل امام و شیعیان، مامور مخفى گماشته بودند.
2 - یکى از یاران امام مى‏ گوید: ما گروهى بودیم که وارد سامرّاء شدیم و مترصد روزى بودیم که امام از منزل خارج شود تا بتوانیم او را در کوچه و خیابان ببینیم. در این هنگام نامه اى به این مضمون از طرف امام به ما رسید: هیچ کدام بر من سلام نکنید، هیچ کس از شما به سوى من اشاره نکند، زیرا براى شما خطر جانى دارد!. (4)
3 - «عبدالعزیز بلخى » مى‏ گوید: روزى در خیابان منتهى به بازار گوسفند فروشها نشسته بودم. ناگهان امام حسن عسکرى را دیدم که به سوى دروازه شهر حرکت مى‏ کرد. در دلم گفتم: خوب است فریاد کنم که: مردم! این حجت خدااست، او را بشناسید. ولى با خود گفتم در این صورت مرا مى‏ کشند! امام وقتى به کنار من رسید و من به او نگریستم، انگشت سبابه را بر دهان گذاشت و اشاره کرد که سکوت! من به سرعت پیش رفتم و بوسه بر پاى او زدم. فرمود: مواظب باش، اگر فاش کنى، هلاک مى‏ شوى! شب آن روز به حضور امام رسیدم. فرمود: باید رازدارى کنید وگرنه کشته مى‏ شوید، خود را به خطر نیندازید. (5)
4ـ در زمان امام عسکرى(علیه السلام) شخصى از علویان به عزم کسب و کار از سامرّاء بیرون آمده و به سوى بلاد جبل (قسمتهاى کوهستانى غرب ایران تا همدان و قزوین) رفت. شخصى از دوستداران امام از مردم «حلوان» (پل ذهاب) به او برخورد کرد و پرسید:
- از کجا آمده ا‏ى ؟
- از سامرّاء.
- آیا فلان محله و فلان کوچه را مى ‏شناسى؟
- آرى .
- از حسن بن على خبرى دارى ؟
- نه.
- براى چه به جبل آمده اى؟
- براى کسب و کار.
- من پنجاه دینار دارم، آن را بگیر و با هم به سامرّاء برویم و مرا به خانه حسن بن على(عسکرى ) برسان. علوى پذیرفت و او را به خانه امام برد....(6)
این ماجرا به خوبى نشان مى ‏دهد که به واسطه کنترل بسیار شدید حکومت، دسترسى به امام تا چه حدّ دشوار بوده است.
از طرف دیگر، مبلغى که مرد حلوانى - در برابر راهنمایى او به خانه حضرت - به شخص علوى پرداخت، نشانه اهمیّت دیدار با امام در آن روزگار است، زیرا پنجاه دینار در آن زمان مبلغ قابل توجهى بوده است، چه، ارزش یک دینار در آن زمان را برخى از دانشمندان، معادل یک شتر دانسته اند، (7) بنابر این پنجاه دینار از نظر قدرت خرید در آن زمان، مثل این بوده است که کسى در زمان ما، قیمت پنجاه شتر را بپردازد! (8)

 

پی نوشت: (1). على بن عیسى الاربلى، كشف الغمّه، تبریز، مكتبه بنى هاشمى، 1381 ه . ق، ج 3، ص 197؛ ابن شهر اشوب، مناقب آل أبى طالب، قم، كتابفروشى مصطفوى، ج 4، ص 422؛ كلینى، اصول كافى، تهران، مكتبه الصدوق، 1381 ه . ق، ج 1، ص 503؛ شیخ مفید، الارشاد، قم، مكتبه بصیرتى، ص 338؛ طبرسى، أَعلام الورى، ط 3، دار الكتب الاسلامیه، ص 376؛ فتّال نیشابورى، روضه الواعظین، ط 1، بیروت، مؤسسه الأعلمى للمطبوعات، 1406 ه . ق، ص 274؛ سید محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403 ه . ق، ج 2، ص 43.
(2). ابوهاشم جعفرى از نسل جعفر طيّار (سمعانى، الأنساب، ج 1، ص 67) و اهل بغداد بود و از چهره‏ هاى بسیار درخشان و گرانمایه شیعه و از یاران بسیار صمیمى امام جواد و امام هادى و امام عسكرى(علیهم السلام) به شمار مى‏ رفت و نزد آنان مقام و منزلت والایى داشت (محمد تقى شوشترى، قاموس الرجال، ج 4، ص 255 - 258) او كه مردى آزاده و شجاع و بى باك بود، در سال 252 ه در بغداد بازداشت، و به زندان سامرّأ منتقل گردید (خطیب، تاریخ بغداد، ج 8، ص 369 - سمعانى، الأنساب، ج 2، ص 67). به گفته شیخ طوسى، زندانى شدن او و همراهانش، با قتل «عبدالله بن محمد عباسى» مرتبط بوده است (الغیبه، تهران، مكتبه نینوى الحدیثه، ص 136). طبرسى مى‏ گوید: او در سال 258 ه . ق با امام عسكرى و گروهى از علویان در زندان بوده است (أَعلام الورى ، ص 373). خطیب بغدادى و سمعانى، در گذشت او را در سال 251 نوشته‏ اند.
(3). ابن صباغ مالكى ، الفصول المهمه، طبع قدیم، ص 304؛ شبلنجى، نور الأبصار، قاهره، مكتبه المشهد الحسینى، ص 166؛ على بن عیسى الاربلى ، كشف الغمّه، تبریز، مكتبه بنى هاشمى ، 1381 ه . ق، ج 3، ص 222 - طبرسى ، أَعلام الورى ، ط 3، دار الكتب الاسلامیه، ص 373 - ابن شهر اشوب، مناقب آل ابى طالب، قم، كتابفروشى مصطفوى ، ج 4، ص 437.
(4). مجلسى ، بحار الأنوار، ط 2، تهران، المكتبه الاسلامیه، 1395 ه . ق، ج 50، ص 269.
(5). مسعودى ، اثبات الوصیه، الطبعه الرابعه، نجف، المكتبه الحیدریه، ص 243.
(6). على بن عیسى الاربلى ، كشف الغمّه، تبریز، مكتبه بنى هاشمى ، 1381 ه . ق، ص 216.
(7). شریف القرشى ، باقر، حیاه الامام الحسن العسكرى، بیروت، دار الكتاب الاسلامى ، 1409 ه . ق، ص 181.
(8). گردآوري از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390ه.ش، ص 621.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفترحضرت آیت الله مکارم شیرازی دامت برکاته

 

    ترنم هدایت

    سلسله جلسات تهذيبي

    هِیأَت مَجازیِ زِینَبیُون

    سایت مراجع تقلید