چگونگی قیام 19 دی قم
در 17 دی 1356، شاه فرمان حمله جدید به مقام مرجعیت شیعه و رهبری نهضت؛ یعنی امام خمینی رحمه الله را صادر کرد. به دستور شخص شاه، مقاله ای با عنوان ایران و استعمار سرخ و سیاه با امضای مستعار احمد رشیدی مطلق تهیه شد. داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی نیز مأموریت یافت تا این مقاله را در یکی از روزنامه های کشور به چاپ برساند. پس از خودداری روزنامه کیهان از چاپ مقاله اهانت آمیز، روزنامه اطلاعات که به ساواک و دربار نزدیک تر بود در روز شنبه 17 دی 56، مقاله را چاپ کرد. در این مقاله، سخنان توهین آمیزی که شاه چندین بار علیه مخالفان، روحانیت و حضرت امام بیان کرده بود، باز تکرار شد. نویسنده مقاله با هم دست توصیف کردن روحانیت و حزب توده به عنوان عوامل استعمار سرخ و سیاه، به شخص امام خمینی رحمه الله توهین کرد.
غروب روز شنبه 17 دی ماه 1356، نسخه های روزنامه اطلاعات در شهر قم پخش شد. مانند گذشته و براساس سیاست های رژیم، روزنامه ها عنوان های اصلی خود را به کارهای خردمندانه شاه اختصاص دادند، ولی طلاب هوشیار و آگاهی که مطالب روزنامه ها را برای یافتن خبرهای تازه تر، پی گیری می کردند، در صفحه هفتم این روزنامه به مقاله جدیدی برخوردند: ایران و استعمار سرخ و سیاه!
همه چیز از این جا آغاز شد. مقاله ای که موجی از نفرت را در میان روحانیون، مردم و دانش آموزان برانگیخت و شهر قم را به فریاد و اعتراض فراخواند و نام و یاد امام را در ذهن ها زنده کرد.1 مقاله ای که مانند آتش به دامن رژیم شاه افتاد و آن را برای همیشه در این کشور رسوا کرد.
فردای آن روز، طلاب قم درس های خود را تعطیل و در تظاهراتی پرشور به سوی بیت مراجع قم حرکت کردند. این تظاهرات در حمایت از امام خمینی رحمه اللهو مخالفت با رژیم و اعتراض به چاپ آن مقاله تا روز نوزدهم دی ماه ادامه یافت. شهر قم سال ها بود که در فشار و اختناق آن زمان، چنین حرکت هم آهنگ، وسیع و آشکاری را از سوی چندین هزار طلبه و هزاران نفر از مردم قم در مخالفت علنی با شاه و تأیید امام خمینی رحمه الله به خود ندیده بود.
رژیم شاه با آن که نمی خواست دست از عوام فریبی و تظاهر به آزادی و دموکراسی بردارد، نتوانست این حرکت را در قم تحمل کند. بنابراین عصر روز 19 دی ماه 56، طلاب و مردم قم را به رگبار گلوله بست و در یک حمله شدید، شمار زیادی را شهید و مجروح ساخت و به ظاهر قیام قم را سرکوب کرد. این کشتار در داخل و خارج کشور، بازتاب وسیعی پیدا کرد و مردم شهرها و دانشجویان دانشگاه ها را به اعتراض شدید واداشت.2
1. بازتاب اولیه اهانت رژیم به امام خمینی رحمه الله در قم
خبر اهانت به مرجع شیعیان و رهبر نهضت اسلامی ایران، دهان به دهان در میان طلاب و مردم شهر مذهبی قم پخش گردید و مردم قم به دلیل شناخت و علاقه شدید به امام خمینی رحمه الله از این اهانت بر آشفتند. پس از آشکار شدن محتوای مقاله اهانت آمیز، شهر قم حالت عادی خود را از دست داد و در حقیقت، همه چیز برای ظهور یک قیام عمومی آماده شد. این بار، رژیم با سیاست غلطش، مردم را علیه خود بسیج کرد؛ یعنی برخلاف آن هدفی که در تهیه مقاله جست و جو می کرد، آگاهی، روشن بینی و فرصت شناسی استادان و طلاب حوزه علمیه قم، سبب شدت یافتن اعتراض مردم نسبت به رژیم شد. شماری از بزرگان چون: علی مشکینی، حسین نوری، ناصر مکارم شیرازی، وحید خراسانی، محمد یزدی، محمد مؤمن، جعفر سبحانی، محمد گیلانی و سیدحسین طاهری خرم آبادی در ساعت های پایانی آن شب (30/23) در خانه آیت اللّه حسین نوری، جلسه مشورتی تشکیل دادند و با بررسی ماهیت و اهداف مقاله، برای چگونگی مقابله با آن به گفت وگو و کنکاش پرداختند.1
2. رویارویی همه جانبه حوزه علمیه با رژیم
جلسه مشورتی استادان، مدرسان و طلاب حوزه علمیه قم، در خانه آیت اللّه حسین نوری در 17 دی با تصویب اثرگذارترین و کارآمدترین شیوه؛ یعنی تعطیلی هم زمان و هم آهنگ همه درس های حوزه علمیه قم و اعلام اعتراض شدید استادان و مدرسان نسبت به اهانت به امام خمینی رحمه الله و روحانیت، موج جدیدی از مخالفت و مقابله با رژیم را ایجاد کرد.
بدین ترتیب، قرار شد روز 18 دی، درس های حوزه به عنوان اعتراض به انتشار مقاله و ایجاد موج جدید مبارزه تعطیل شود و روز بعد، در 19 دی استادان و مدرسان در آغاز دروس خود، اعتراض رسمی شان را به رژیم ابراز کنند.
آیت اللّه حسین نوری همدانی در این باره می گوید:
... پس از انتشار مقاله؛ یعنی شب 18 دی، اساتید حوزه علمیه قم در منزل این جانب اجتماع کردند تا تصمیمی در این مورد گرفته شود که چه باید کرد. بعد از صحبت های زیاد، مدرسان حوزه تصمیم گرفتند درس ها و مباحث حوزه را تعطیل کنیم و در مقابل رژیم شاه عکس العمل شدید نشان دهیم و به هر قیمتی که هست، سخت مقاومت کنیم.1
مدرسان و استادان حوزه برای تأثیرگذاری بیش تر کار، قرار گذاشتند تا مراجع تقلید نیز در اقدامی هم آهنگ، درس های خارج خود را تعطیل کنند. براین اساس، مراجعی چون: شیخ مرتضی حایری، سیدمحمد رضا گلپایگانی و سید کاظم شریعتمداری، سید شهاب الدین مرعشی نجفی و میرزا هاشم آملی رحمه الله با تعطیل کردن درس ها موافقت و استادان و مدرسان و طلاب و مردم قم را همراهی و هدایت کردند.2 ورود مراجع به این قضیه بر اهمیت موضوع افزود و سبب شد تا مردم بیش از پیش به ادای وظیفه شرعی و انسانی خود حساس شوند.
صبح روز یکشنبه 18 دی 56، طلاب جوان و انقلابی از روبه روی مدرسه خان ـ روبه روی حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام ـ به سوی میدان آستانه حرکت کردند و شعارهایی را که برای نخستین بار به گوش مردم می رسید، تکرار می کردند. شعارهای «مرگ بر این حکومت یزیدی» و «درود بر خمینی»، شعله خفته و نهفته نفرت عمومی را برافروخته ساخت.
تظاهرات محدود، ولی تحریک آمیز طلاب، به وسیله نیروهای پلیس سرکوب شد. وقتی تظاهر کنندگان به روبه روی در مدرسه فیضیه رسیدند، نیروهای پلیسی اعزامی از کلانتری یک واقع در چهار راه بیمارستان (میدان شهدا) کوشیدند آنان را پراکنده سازند، ولی جمعیت تظاهر کننده کاملاً پراکنده نشدند. بنابراین، به صورت خودجوش تصمیم گرفتند برای ادامه اعتراض و مخالفت ها به بیت مرجع بزرگ، حضرت آیت اللّه العظمی گلپایگانی رحمه اللهبروند.
معمولاً طلبه ها و مردم با ایمان قم هنگام بروز مشکلات و مصیبت های بزرگ، به خانه مراجع و بزرگان حوزه پناه می بردند تا تکلیف و وظیفه خود را دریابند.
جمعیت معترض که هر لحظه بر شمار آن افزوده می شد، از میدان آستانه به سوی بیت حضرت آیت اللّه العظمی گلپایگانی رحمه الله حرکت کرد. حیاط بیرونی خانه ایشان پر از جمعیت خشمگین شد. آیت اللّه العظمی گلپایگانی رحمه الله که از جریان مقاله اهانت آمیز روزنامه با خبر شده بود به میان جمعیت آمد و با ناراحتی و اندوه، کلام مقدس انا لله و انا الیه راجعون را بر زبان آورد و گفت:
این ها به ایشان (امام خمینی رحمه الله) توهین نکردند، به ما توهین کردند؛ چرا که در حقیقت آن ها می خواستند بگویند آن آقا (امام خمینی رحمه الله)با ما مخالف است و معنای حرفشان این است که ما با این ها (رژیم شاه) موافق هستیم، در حالی که این چنین نیست، ما از گذشته با رژیم مخالف بوده ایم. الان هم مخالف هستیم و در آینده هم مخالف هستیم. این ها اشتباه می کنند و دارند راه را بیراهه می روند. این ها فکر نکنند ما دیگر سکوت کرده ایم و چیزی نخواهیم گفت و دست بر می داریم. این ها باید بدانند که اگر سرنیزه را حتی زیرگلوی ما بگذارند، ما حرفمان را می زنیم.3
جمعیت اعتراض کننده از سخنان آیت اللّه العظمی گلپایگانی رحمه الله خشنود شدند و تصمیم گرفتند تا برای ادامه حرکت های اعتراض آمیز و رفتن به بیت مراجع، ساعت سه بعد از ظهر در برابر مدرسه خان اجتماع کنند و به خانه حضرت آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی رحمه الله بروند. در ساعت سه، مردم و طلاب در حسینیه ایشان گرد آمدند. آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی رحمه الله با گریه و ناراحتی بسیار، برای جمعیت سخنرانی کرد. ایشان با اعلام انزجار از مقاله اهانت آمیز و قدردانی از مقام والای روحانیت و حضرت امام رحمه الله، خطاب به رژیم گفت:
چرا شما یک پدر داغدار را مورد اهانت قرار دادید؟... خدا می داند که از وقتی این جریان را شنیده ام، دچار چشم درد شده ام.
پس از آن، جمعیت به منزل آیت اللّه العظمی سید صادق روحانی رفتند ایشان پس از بیان سخنانی محکم، از تظاهر کنندگان خواست: «کار را تا حصول نتیجه نهایی ادامه دهید».4
غروب روز 18 دی، با تعطیلی دبیرستان های قم، دانش آموزان نیز به انبوه جمعیت اعتراض کننده پیوستند و تظاهرات طلاب، دانش آموزان و مردم متدین به سمت حرم مطهر ادامه یافت.
نماز جماعت پرشکوه تظاهر کنندگان، به امامت آیت اللّه شیخ مرتضی حایری، در مسجد اعظم برگزار شد و سپس اعتراض پرخروش جمعیت خشمگین با شعارهای «درود بر خمینی»، «مرگ بر حکومت پهلوی» و «مرگ بر این حکومت یزیدی» در شبستان های مسجد اعظم طنین افکند.
شعارهای رسا و کوبنده، نیروهای امنیتی و پلیس را به وحشت انداخت. از این رو، مسجد اعظم و حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام را کاملاً محاصره کردند و همه درهای خروجی را به کنترل خورد در آوردند چند تن از مأموران ساواک برای شناسایی نیروهای مخالف وارد مسجد اعظم شدند که تظاهر کنندگان، آنان را شناختند و کتک زدند. پس از یک ساعت محاصره و درگیری، سرانجام شعارهای جمعیت فروکش کرد و مردم آرام آرام از مسجد خارج شدند. پلیس ابتدا هیچ واکنشی نشان نداد، ولی پس از خروج اندکی از مردم، ناگهان پلیس به سوی بقیه تظاهرکنندگان هجوم برد. بدین ترتیب، مخالفت های روز 18 دی پایان یافت.5
آن چه در روز 18 دی روی داد، مقدمه ای برای قیام خونین روز 19 دی بود و توانست اهداف استادان و مدرسان و مراجع را تأمین کند. مدرسان و استادان حوزه در جلسه ای که در خانه آیت اللّه حسین نوری همدانی برگزار شد، تصمیم گرفتند که خروش قم را به سطح کشور و مرکز گسترش دهند. حوادث این روز، براساس برنامه های آنان پیش رفت و این برای حوزه و روحانیت و مردم متدین قم، مایه عزت و افتخار بود.
3. قیام مردم قم در صبح و عصر روز 19 دی 1356 و برخورد رژیم
براساس تصمیم های جلسه مشورتی مراجع، استادان، مدرسان و طلاب حوزه علمیه قم در منزل آیت اللّه حسین نوری همدانی در شب 18 دی، قرار شده بود پس از تعطیلی درس های حوزه در روز 18 دی و اعلام اعتراض حوزه و مردم، درس های حوزه از روز 19 دی برگزار شود تا آنان در آغاز یا پایان درس ها، مردم را از وضعیت آگاه سازند و به رژیم اعتراض کنند با این حال، یک تصمیم و اتفاق تازه شرایط را کاملاً دگرگون کرد. از آن جاکه بازاریان انقلابی و مؤمن قم کاملاً در جریان اعتراض های روز 18 دی قرار نگرفته بودند و به دلیل ناهماهنگی، مغازه ها را تعطیل نکرده و از همراهی با تظاهرات طلاب و مردم و دانش آموزان بازمانده بودند، تصمیم گرفتند برای ابراز هم دردی با حوزه علمیه قم و وفاداری به آرمان های انقلابی حضرت امام رحمه الله و اعلام بیزاری از مقاله اهانت آمیز 17 دی روزنامه اطلاعات، بازار را در روز 19 دی تعطیل کنند. برای همگانی شدن و تأثیر ژرف تر این حرکت سیاسی و اعتراض آمیز، گروهی از فعالان بازار با بزرگان حوزه تماس گرفتند تا آنان فردا با بازاریان همراهی کنند. گفت وگوی بازاریان قم با برخی از استادان و بزرگان حوزه علمیه، به این نتیجه رسید که صبح روز 19 دی، بازاریان پس از تعطیلی درس آقای موسوی تبریزی به سوی مسجد اعظم حرکت کنند. هم چنین از آیت اللّه العظمی شریعتمداری رحمه اللهکه زودتر از همه مراجع (ساعت 8 صبح)، درس خارج خود را آغاز می کرد، بخواهند برای هم دردی با بازار، درس خود را تعطیل کند.1
صبح روز 19 دی 56، اطلاعیه ای در بازار قم نصب شد که در آن تأکید شده بود:
بازار قم امروز در پشتیبانی از حوزه و مرجعیت آیت اللّه خمینی و در اعتراض به اهانت به ساحت مقدس ایشان تعطیل است.
آن روز صبح، بازاریان وعده ای از طلبه ها به صورت دسته جمعی به سوی مسجد اعظم حرکت کردند. مردم و طلاب دیگر نیز در میان راه به جمعیت پیوستند. اندک اندک تعداد تظاهرکنندگان به هزار نفر رسید. جمعیت اجتماع کننده در حیاط مسجد اعظم به سردادن شعارهای اعتراض آمیز علیه رژیم پرداختند. چند نفر به داخل مسجد اعظم رفتند و از آیت اللّه العظمی شریعتمداری رحمه الله، خواستند برای هم دردی با مردم و بازاریان متدین و انقلابی، درس خود را تعطیل کند. ایشان پس از خبردار شدن از وضعیت جدید، درس خود را نیمه تمام گذاشت. در پی آن، درس های مراجع دیگر نیز تعطیل شد. آیت اللّه العظمی گلپایگانی رحمه الله هم در ساعت 9 در شبستان دیگر مسجد اعظم درس داشت که آن جا حاضر نشد. هم چنین درس ساعت 10 آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی رحمه الله در مسجد بالا سر و درس آیت اللّه شیخ هاشم آملی در مسجد اعظم و نیز درس خارج آیت الله مرتضی حایری در مسجد عشقعلی برگزار نشد. بدین ترتیب، راهپیمایان در ادامه حرکت روز پیش، به سوی بیت مراجع و علما حرکت کردند.2
با تعطیلی حوزه علمیه و بازار و تصمیم همه اهالی شهر قم، روز 19 دی به یک روز فراموش نشدنی تبدیل شد. اگر در 18 دی بخشی از مردم و طلاب قم به فریاد برخاستند، در 19 دی، همه شهر قم قیام کرد و خروشید. مردم خشمگین و وفادار به اسلام و آرمان های انقلابی حضرت امام خمینی رحمه الله و عاشق و دوست دار مراجع عالی قدر شیعه، بار دیگر جز خانه های روحانیت پایگاهی نمی شناختند. از این رو، پس از تعطیل شدن درس خارج آیت اللّه العظمی شریعتمداری رحمه الله ابتدا به خانه آیت اللّه میرزا هاشم آملی رفته و در آن جا گرد آمدند. ایشان از شخصیت والای امام سخن گفت و نسبت به مقاله اهانت آمیز ابراز بیزاری کرد. پس از آن، مردم به خانه علامه سیدمحمدحسین طباطبایی رحمه الله رفتند. علامه با وجود بیماری جسمی، در سخنان کوتاهی، مقاله ننگین روزنامه اطلاعات را محکوم و حمایت خود را از تظاهر کنندگان اعلام کرد. آن گاه ایشان از آیت اللّه محمد یزدی (که در همسایگی ایشان زندگی می کرد) خواست تا برای اجتماع کنندگان سخنرانی کند. ایشان نیز در سخنان تندی علیه رژیم گفت:
در برابر این نوشته ها به هیچ وجه نمی شود بی تفاوت بود.3
اجتماع کنندگان از سخنان علامه طباطبایی رحمه الله و آیت الله محمد یزدی به خشم آمدند و علیه رژیم شعار دادند و مصمم شدند که به اعتراض های خود ادامه دهند.
آن گاه جمعیت به سوی خانه آیت اللّه ناصر مکارم شیرازی حرکت و با ایشان دیدار کردند.
ایشان در سخنان مهم و با ارزشی، مردم را نسبت به دو عامل مهم پیروزی؛ یعنی اتحاد و هم بستگی در برابر توطئه های تفرقه افکنانه دشمن و آگاهی و بیداری نسبت به نقشه های آنان توجه داد. آن گاه گفت:
این گونه مطالب بدون جواب نمی ماند و ساده و ارزان هم تمام نمی شود.... آقایان مراجع، مدرسین و همه با برنامه ها و حرکت های دیروز و امروز ثابت کردند که این مسأله ای نیست که بشود در میان روحانیت تفرقه انداخت و اهداف این مرد بزرگ (امام خمینی رحمه الله) را به این عنوان کوبیده و نا دیده گرفت.
آیت اللّه مکارم شیرازی درباره وقایع آن روز می گوید:
از جمله منازلی که آمدند، منزل ما بود. من دیدم جمعیت طلبه ها به قدری زیاد است که منزل گنجایش آنان را ندارد. پس گفتم که به اتفاق به سمت مدرسه امیرالمؤمنین علیه السلام حرکت کنیم. در سالن مدرسه، اجتماع بزرگی برپا شد. از من خواستند که برای جمع صحبت کنم. من هم طی سخنرانی، نسبت به توطئه های دشمن هشدار دادم و گفتم مساله تنها هتاکی نسبت به امام نیست، بلکه به همه مقدسات و به همه ما توهین شده است، لذا باید از هر گونه جدایی و تشتت بپرهیزیم، اگر بناست زنده بمانیم، باید همه زنده بمانیم، اگر بناست بمیریم، باید همه بمیریم.4
تظاهر کنندگان در آخرین برنامه پیش از ظهر 19 دی در خانه آیت اللّه العظمی وحید خراسانی گرد آمدند. ابتدا آقای مروی خراسانی سخنرانی کرد و سپس آیت اللّه وحید خراسانی سخنان مهمی برای مردم و طلاب بیان داشت. وی مقاله اهانت آمیز روزنامه اطلاعات را «نوشته ای پلید» خواند و آن را به شدت محکوم کرد و شعری خواند که برای همیشه در خاطره ها ماند:
بدین ترتیب، اعتراض های مردم مؤمن و انقلابی قم تا اذان ظهر روز 19 دی پایان یافت، ولی اجتماع کنندگان قرار گذاشتند تا برای ادامه اعتراض های خود دوباره در عصر همین روز، برای رفتن به خانه های آیت الله نوری همدانی، آیت اللّه سلطانی طباطبایی و آیت اللّه مشکینی، در میدان آستانه و اطراف حرم گرد هم آیند. هم چنین در این هنگام، خبر رسید که عده ای از بازاریان و دانشجویان دانشگاه های تهران نیز در تظاهرات بعد از ظهر قم شرکت می کنند.
اعلام خبر شرکت بازاریان و دانشجویان دانشگاههای تهران در اعتراض های مردم قم، فعالان حرکت های مردمی را به این فکر وا داشت تا برای برنامه های بعد از ظهر 19 دی تدابیر ویژه ای بیاندیشند. از این رو، تلاش های گسترده ای برای هرچه باشکوه راه پیمایی بعد از ظهر انجام گرفت. چند بلندگو در خانه آیت اللّه نوری همدانی (کوچه بیگدلی در خیابان صفاییه) نصب شد تا سخنان ایشان به گوش همه مردم برسد.6
از ساعت 30/14 دقیقه بعد از ظهر روز 19 دی، مردم در میدان آستانه و اطراف مدرسه خان گرد آمدند. این بار، به دو دلیل، تظاهرات با شکوه تر از پیش برگزار شد: یکی، به دلیل شرکت مردم و دانشجویان تهران و دیگر، به دلیل فروکش کردن ترس و وحشت مردم.
ساعت 15/15 دقیقه، جمعیت به سوی خانه آیت اللّه نوری حرکت کرد. کوچه بیگدلی و خانه ایشان پر از جمعیت شد. ابتدا حجت الاسلام سید حسین موسوی تبریزی (داماد آیت الله نوری) برای مردم سخنرانی کرد. وی گفت:
... این ملت ما، این بازار مسلمین ما، این جوان های ما، این طلاب و این روحانیت ما، این مراجع محترم ما، این اساتید بزرگ ما و این دانشجویان ما و مهندسان ما، همه شان نشان می دهند که ما همگی در پشتیبانی از آن مرجع عالی قدر بوده ایم و هستیم.7
نام رهبر نهضت اسلامی «آیت اللّه العظمی خمینی رحمه الله» جمعیت حاضر را به شور و هیجان واداشت و صلوات مردم در کوچه ها و خیابان ها طنین انداز شد. سپس در میان شور و هیجان مردم، آیت اللّه نوری به سخنرانی پرداخت که سبب افزایش روحیه و حرکت اعتراض آمیز مردم شد. وی تأکید کرد:
در این روزنامه البته سعی شده که فرد بسیار باعظمتی از روحانیت یک شخصیت بسیار بارزی که مانند خورشید عظمتش می درخشد، این را از روحانیت جدا کند.
آیت اللّه نوری با خواندن این اشعار، سخنانش را ادامه داد:
جمعیت انبوه مردم پس از شنیدن سخنرانی پرهیجان و تأمل برانگیز آیت اللّه نوری، به سوی خانه آیت اللّه سلطانی طباطبایی رحمه الله حرکت کردند. نیروهای پلیسی و امنیتی (کماندوها و نیروهای ساواک) که از پیش در این منطقه و در پشت بام کلانتری یک، خود را آماده کرده بودند، در چهار راه بیمارستان به قشرهای گوناگون مردم از جمله طلاب، کارگران، بازاریان، دانشجویان، دانش آموزان و کارمندان و معلمان، حمله کردند و با مردم اعتراض کننده درگیر شدند. مأموران رژیم ابتدا شیشه های بانک صادرات را شکستند و به تیراندازی هوایی پرداختند.
مردم برای در امان ماندن از گلوله و چماق و باتوم، به کوچه های خیابان صفاییه و حجتیه فرار کردند، ولی اندکی بعد، خود را با سنگ و آجر و... مجهز کردند و به مقابله با نیروهای مسلح رژیم پرداختند.
خیابان ها و کوچه های این منطقه صحنه درگیری و برخوردهای خشونت آمیز شد و عده ای از مردم و طلاب، به وسیله دژخیمان حکومت به شهادت رسیدند. طلاب و مردمی که به مدرسه حجتیه پناه برده بودند، مورد هجوم نیروهای مسلح قرار گرفتند و برخی شهید و برخی دیگر مجروح شدند.9
اطراف حرم مطهر نیز صحنه درگیری و کشتار مردم بود. سربازان و کماندوهای رژیم، با گلوله های اشک آور به مدرسه خان حمله کردند تا طلاب پناه برده به حجره های این مدرسه را دستگیر کنند. شعار «مرگ برشاه» در این مکان برای اولین بار سرداده شد. نیروهای مسلح رژیم، تا ساعت های پایانی شب، تظاهرات مردم و روحانیت را سرکوب و عده زیادی را مجروح کردند. و چند تن از آنان را به شهادت رساندند.
درگیری و خشونت تا ساعت 22 شب ادامه یافت. کوچه ها و خیابان های اطراف حرم، صحنه های جنگ و گریز بود. تا پاسی از شب صدای گلوله به گوش می رسید. خیابان های صفاییه، حجتیه و کوچه های اطراف این خیابان از کفش ها، عباها، عمامه های خونی شهدا و مردم متدین و طلاب مبارز پرشده بود. نیروهای رژیم، برای جلوگیری از ادامه خشونت و درگیری، همان شب به شست و شوی خیابان و جمع آوری اشیا و از بین بردن آثار خرابی پرداختند.10
4. تعداد شهدا و مجروحان قیام 19 دی
آمار دقیقی از تعداد شهدا و مجروحان قیام 19 دی در تاریخ انقلاب ثبت نشده است. هر چند به طور پراکنده آمار محدودی ارایه شده است، ولی تعداد شهدا و مجروحان، بیش تر به نظر می رسد؛ زیرا بسیاری از مجروحان به دلایلی مانند ترس از تعقیب شدن به وسیله رژیم یا سطحی بودن جراحت، به بیمارستان ها مراجعه نکردند.
در بیش تر سخنرانی ها و اعلامیه های مربوط به قیام 19 دی از تعداد شهدا یا زخمی ها با عبارت: «گروه زیادی، تعداد زیادی یا عده زیادی» یاد شده است.1
امام خمینی رحمه الله در پیام خود به ملت ایران درباره کشتار وحشیانه رژیم در ماه صفر (بهمن ماه 56) چنین می گوید:
... شاه خواست ضرب شستی به ملت مسلمان نشان دهد. پس از تمامیت حساب با رئیس جمهوری امریکا، با بهانه مختصری که مأمورین ایجاد کردند، مرکز تشیع و حوزه فقاهت اسلام را در جوار مرقد پاک فاطمه معصومه علیهاالسلام به مسلسل بست و جمعیت بی گناه فراوانی از جوانان حوزه علمیه و متدینین غیور شهر مذهبی قم را در خاک و خون کشیده به قتل رساند و تاکنون آمار آن ها در دست نیست و مقتولین را از هفتاد تا سیصد، تا حال گفته اند و عدد مجروحین را خدا می داند.2
آیت اللّه العظمی سید صادق روحانی در اعلامیه خود درباره کشتار 19 دی راهپیمایان در قم، از تعداد شهدا و مجروحان چنین یاد می کند:
... خیابان ها را خون گرفت و ساعتی نگذشت که ده ها مقتول و عده زیادی مجروح که حال عده ای از آن ها وخیم است، در خیابان به روی هم انباشته شد... .3
بنابر گفته های فرماندار قم در صورت جلسه کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی شهرستان قم در روز 21/10/1356، ماجرای روزهای 18، 19، 20 دی ماه، هشت شهید برجای گذاشت.4
در آن زمان، روزنامه اطلاعات به نقل از خبرگزاری پارس گزارش داد:
... در تظاهرات خونین قم، شش نفر کشته و نه نفر زخمی شدند.5
آن روز مردم، تعدادی از مجروحان را برای مداوا به بیمارستان آیت اللّه العظمی گلپایگانی رساندند. طلاب مدرسه رسالت (واقع در کوچه ممتاز) نیز به مداوای زخمیان پرداختند. نیروهای رژیم پس از خبردار شدن از انتقال مجروحان و شهدا به بیمارستان رفته و تهدید کردند که اجساد شهدا را باید به آنان تحویل دهند و نیروهای زخمی را به هیچ وجه مداوا نکنند. مسئولان بیمارستان پس از آن که خبر مخالفت شدید آیت اللّه العظمی گلپایگانی رحمه الله با درخواست نیروهای امنیتی را شنیدند، با تحویل اجساد شهدا به رژیم مخالفت و مجروحان حادثه را مدارا کردند. هدف رژیم از تحویل گرفتن اجساد شهدا، این بود که تشییع جنازه آنان سبب تظاهرات و راهپیمایی دیگری نشود. مردم انقلابی نه تنها اجساد را تحویل ساواک ندادند، بلکه به دلیل این که بیمارستان آقای گلپایگانی رحمه الله سردخانه نداشت، شهدا را پنهانی به بیمارستان کامکار منتقل کردند. مجروحان در بیمارستان های گلپایگانی و کامکار مداوا شدند و برخی از مجروحانی که در شرایط نامساعدتری بودند، با نام مستعار و با همکاری پزشکان متعهد در بیمارستان بستری گردیدند.6
5. حذف مقاله رشیدی مطلق در روزنامه های توزیع شده در تهران
گفته اند مقاله رشیدی مطلق که منشأ حرکت 19 دی بود، در چاپ اول روزنامه که به شهرستان ها فرستاده می شد، چاپ شده بود، ولی در چاپ های بعدی که در خود تهران توزیع شد، اثری از آن نبود. به گونه ای که بعضی از مردم تهران که در پی دیدن متن روزنامه و مقاله بودند، روزنامه را از قم تهیه می کردند. البته برخی گفته اند که به نظر می رسد این مطلب جز و «شنیده ها» و «شایعاتی» باشد که آن زمان در قم منتشر شده است، در حالی که مسئله حذف مقاله رشیدی مطلق از روزنامه های تهران درست نیست.1
6. پایان ماجرا
قیام خونین 19 دی، با شهادت تعدادی از مردم و طلاب و مجروح شدن عده زیادی از تظاهر کنندگان، در ساعت های پایانی شب پایان گرفت.
صبح روز بعد (20 دی 56) پلیس و نیروهای امنیتی، خیابان های محل درگیری در چهار راه بیمارستان را اشغال کردند و مانع از تجمع مردم در این مکان شدند، ولی گروهی از طلاب انقلابی، در اعتراض به جنایات روز گذشته، در خانه آیت اللّه العظمی گلپایگانی رحمه الله واقع در خیابان چهار مردان (خیابان انقلاب) گرد آمدند، ولی ایشان در منزل حضور نداشتند.
اجتماع کنندگان خواهان واکنش سریع و قاطع ایشان علیه رژیم شدند که ناگهان با پرتاب گاز اشک آور به وسیله مأموران رژیم مورد هجوم قرار گرفتند. جمعیت پراکنده شدند و هرکدام به سویی فرار کردند. در میان راه، آیت اللّه یزدی به جمعیت برخورد می کند و از آنان می خواهد دوباره به خانه آیت اللّه العظمی گلپایگانی رحمه الله بازگردند. مردم چنین می کنند. آیت اللّه یزدی در این جمع، سخنرانی و این عبارات را بیان می کند:
فرمان خدا، قاطع؛ فرمان خدا، محکم. اطاعت از فرمان خدا، واجب و سرپیچی از فرمان خدا، کفر و الحاد است.
آن گاه تصمیم نهایی را که از سوی بزرگان مراجع گرفته شده بود، چنین اعلام می دارد:
من از پیش آقایان مراجع می آیم. آن ها جلسه ای داشتند و تصمیم گیری می کردند. من بی پرده به آن ها گفتم این طلبه ها و مردم کشته داده اند، زخمی داده اند. من اگر آن جا (منزل آقای گلپایگانی ـ که مردم و طلاب اجتماع کردند ـ) بروم چه به آن ها بگویم؟ بدانید که دشمن وحشی است. از هر درنده ای، درنده تر است.
فعلاً از تجمع خودداری کنید. امروز روزی است که باید وارد میدان شد، ولی چون دشمن وحشی است، فعلاً از تجمع خودداری کنید. دستور آقایان (مراجع) همین بوده و این که حوزه باید تعطیل باشد.1