در بین کسانی که با سرگذشت و صفات عقیله بنی هاشم، حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) آشناییای هر چند مختصر دارند، جای تردید نیست که آن حضرت یکی از زنان اسطورهای تاریخ ماست؛ اما گاه این عظمت شأن و بزرگی شخصیت، مانع از تلاش برای نزدیک شدن به آنان و الگوگیری از آن بزرگواران میشود.
در این مقال برآنیم با مروری سریع بر بیانات رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی) در خصوص آن اسوه بزرگ تاریخ اسلام، امکان تبعیت از آن حضرت را بررسی کنیم.
در آغاز سخن، به بررسی علت عظمت و بزرگی آن کوکب کهکشان اهل بیت (علیها سلام) در کلام معظم له میپردازیم:
چرا حضرت زینب (سلام الله علیها) را این قدر بزرگ می شماریم؟
«ولادت حضرت زینب کبرى(علیهاسلام) ایجاب مىکند ما دایره بحث را، بخصوص در شرایط کنونى بشریت، وسیعتر قرار بدهیم. زینب کبرى یک زن بزرگ است. عظمتى که این زن بزرگ در چشم ملتهاى اسلامى دارد، از چیست؟ نمىشود گفت به خاطر این است که دختر علىبنابىطالب(علیهالسّلام)، یا خواهر حسینبنعلى و حسنبنعلى(علیهماالسّلام) است. نسبتها هرگز نمىتوانند چنین عظمتى را خلق کنند. همه ائمه ما، دختران و مادران و خواهرانى داشتند؛ اما کو یک نفر مثل زینب کبرى؟» (1)
ایشان در تبیین عظمت مقامی که آن بزرگوار بدان دست یافته، میفرمایند: «زینب به جایى رسید که فقط والاترین انسانهاى تاریخ بشریت یعنى «پیامبران» مىتوانند به آنجا برسند.»(2)
گوشه ای از ابعاد وجودی حضرت زینب (سلام الله علیها)
در لابهلای بیانات مفصّل حضرت آیت الله خامنهای درباره این شخصیت کمنظیر تاریخ، پنج بُعد مورد توجه خاص قرار گرفته است؛ به نحوی که میتوان از منظر معظم له، این ابعاد را علت عظمت قدر آن بانوی مکرمه دانست؛
1. علم و معرفت
«زن مسلمان، از هر طرفکه ملاحظه کند، زینب کبرى را شاخص مىبیند. زینب کبرى از لحاظ علمى، یک عالمه معروف به علم در جامعهاسلامىِ آن روز بود.» (3)
«زینب زنى نبود که از علم و معرفت بىبهره باشد؛ بالاترین علمها و برترین و صافیترین معرفتها در دست او بود. همان «سکینه کبرایى» که شما اسمش را در کربلا شنیدهاید، دختر امام و برادرزاده و شاگرد زینب است. کسانى که اهل تحقیق و کتابند، نگاه کنند او یکى از مشعلهاى معرفت عربى در همه تاریخ اسلام تا امروز است. کسانى که حتّى زینب و پدر زینب و پدر سکینه را قبول نداشتند و ندارند، اعتراف مىکنند که سکینه (علیها سلام) یک مشعل معرفت و دانش است.» (4)
«شخصیت زینب کبرى منحصر در بُعد غمگسارى و پرستارىِ آن بزرگوار نیست. زینب کبرى (سلاماللهعلیها) یک نمونه کامل از زن مسلمان است؛ یعنى الگویى که اسلام براى تربیت زنان، آن را در مقابل چشم مردم دنیا قرار داده است. زینب کبرى داراى شخصیت چند بُعدى است؛ «دانا و خبیر و داراى معرفت والا» و یک انسان برجسته است که هرکس با آن بزرگوار مواجه مىشود، در مقابل عظمتِ دانایى و روحى و معرفت او احساس خضوع مىکند. شاید مهمترین بُعدى که شخصیت زن اسلامى مىتواند آن را در مقابل چشم همه قرار دهد ـ تأثیرى که از اسلام پذیرفته ـ این بُعد است. شخصیت زن اسلامى به برکت ایمان و دل سپردن به رحمت و عظمت الهى، آنچنان سعه و عظمتى پیدا مىکند که حوادث بزرگ در مقابل او، حقیر و ناچیز مىشود. در زندگى زینب کبرى، این بُعد از همه بارزتر و برجستهتر است.» (5)
2. بصیرت و قدرت تحلیل اجتماع
یکی دیگر از ابعاد فرزانگی و فرهیختگی علمی عقیله العرب زینب کبری (سلام الله علیها) قدرت تحلیل وقایع جامعه و بصیرت کمنظیر حضرت در درک حقایق اجتماع خود است. موضوعی که امروزه کتابهای متعددی در خصوص جامعهشناسی جامعه عرب آن روز به رشته تحریر درآمده است. معظم له در تحلیل این عرصه از معرفت حضرت میفرمایند:
«خطبه فراموشنشدنى زینب کبرى در بازار کوفه، یک حرف زدن معمولى نیست؛ اظهار نظر معمولى یک شخصیت بزرگ نیست؛ یک تحلیل عظیم از وضع جامعه اسلامى در آن دوره است که با زیباترین کلمات و با عمیقترین و غنىترین مفاهیم در آن شرایط بیان شده است. قوّت شخصیت را ببینید؛ چقدر این شخصیت قوى است. دو روز قبل در یک بیابان، برادر او را، امام او را، رهبر او را با این همه عزیزان و جوانان و فرزندان و اینها از بین بردهاند، این جمع چنددهنفره زنان و کودکان را اسیر کردهاند، آوردهاند در مقابل چشم مردم، روى شتر اسارت، مردم آمدهاند دارند تماشا مىکنند، بعضى هلهله مىکنند، بعضى هم گریه مىکنند؛ در یک چنین شرایط بحرانى، ناگهان این خورشید عظمت طلوع مىکند؛ همان لحنى را به کار مىبرد که پدرش امیر المؤمنین(علیه السلام) بر روى منبر خلافت در مقابل امت خود به کار مىبرد؛ همان جور حرف مىزند؛ با همان جور کلمات، با همان فصاحت و بلاغت، با همان بلندى مضمون و معنا: «یا اهل الکوفه، یا اهل الغدر و الختل»؛ اى خدعهگرها؛ اى کسانى که تظاهر کردید! شاید خودتان باور هم کردید که دنبالهرو اسلام و اهل بیت هستید؛ اما در امتحان اینجور کم آوردید؛ در فتنه اینجور کورى نشان دادید... شما رفتارتان، زبانتان با دلتان یکسان نبود. به خودتان مغرور شدید، خیال کردید ایمان دارید، خیال کردید همچنان انقلابى هستید، خیال کردید همچنان پیرو امیرالمؤمنین هستید؛ در حالى که واقع قضیه این نبود. نتوانستید از عهده مقابله با فتنه بربیائید، نتوانستید خودتان را نجات دهید... مثل آن کسى شُدید که پشم را مىریسد، به نخ تبدیل مىکند، بعد نخها را دوباره باز مىکند، تبدیل مىکند به همان پشم یا پنبه نریسیده. با بىبصیرتى، با نشناختن فضا، با تشخیص ندادن حق و باطلکردههاى خودتان را، گذشته خودتان را باطل کردید. ظاهر، ظاهر ایمان، دهان پر از ادعاى انقلابىگرى؛ اما باطن، باطن پوک، باطن بىمقاومت در مقابل بادهاى مخالف. این، آسیبشناسى است.
با این بیان قوى، با این کلمات رسا، آن هم در آن شرایط دشوار، اینگونه صحبت مىکرد. اینجور نبود که یک عده مستمع جلوى حضرت زینب (علیهاسلام) نشسته باشند، گوش فراداده باشند، او هم مثل یک خطیبى براى اینها خطبه بخواند؛ نه، یک عده دشمن، نیزهداران دشمن دور و برشان را گرفتهاند؛ یک عده هم مردم مختلف الحال حضور داشتند؛ همان هایى که مسلم را به دست ابن زیاد دادند، همان هایى که به امام حسین(علیه السلام) نامه نوشتند و تخلف کردند، همان هایى که آن روزى که باید با ابن زیاد در مىافتادند، توى خانههایشان مخفى شدند ـ اینها بودند توى بازار کوفه ـ یک عده هم کسانى بودند که ضعف نفس نشان دادند، حالا هم نگاه مىکنند، دختر امیرالمؤمنین را مىبینند، گریه مىکنند. حضرت زینب کبرى با این عده ناهمگون و غیر قابل اعتماد مواجه است، اما اینجور محکم حرف مىزند... انقلاب نبوى و انقلاب علوى را آسیبشناسى مىکند؛ مىگوید شماها نتوانستید در فتنه، حق را تشخیص بدهید؛ نتوانستید به وظیفهتان عمل کنید؛ نتیجه این شد که جگرگوشه پیغمبر سرش بر روى نیزه رفت. عظمت زینب را اینجا مىشود فهمید.»(6)
3. شجاعت و عظمت روح
بعد سوم از ابعاد نورانی وجودی این زن برجسته تاریخ، اقتدار در عرصه عمل و شجاعت در مقام اقدام است. ویژگیای که بسیاری از عالمان و سخنوران از آن بیبهرهاند؛ از این رو در لحظه اقدام، از ورود به میدان عمل باز میمانند. اما «زینب کبرى (سلاماللهعلیها) دختر همین فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)، به مقتدرترین سلاطین زمان خودش، در وقتىکه اسیر در دست آن سلطان ظالم و سفّاک است، مىگوید: هر کارى مىتوانى بکنى، بکن؛ اما نخواهى توانست ما را از صحنهى تاریخ بیرون ببرى و راهمان را محو و پاک کنى تا بشریّت نتواند این راه را برود.
اگر اقتدار مادّى مىتوانست، این کار را مىکرد... ببینید انسان چقدر روحیه قوى مىخواهد داشته باشد!» (7)
نمونهای دیگر از بروز این فضیلت الهی، در مجلس یزید آشکار میشود: «وقتى که دشمن مىخواهد زینب کبرى را به آنچه که برایش پیش آمده، شماتت کند، مىفرماید: «ما رأیت الّا جمیلا»؛ جز زیبایى، چیزى ندیدم. برادرانش، فرزندانش، عزیزانش، نزدیکترین یارانش، اینها در مقابل چشمش قطعه قطعه شدند، به خاک و خون تپیدند، خونشان ریخته است، سرهایشان بالاى نیزه رفته است؛ مىگوید جمیل، زیبا! این چه جور زیبائىاى است؟ این زیبایى را همراه کنید با آنچه که نقل شده است که زینب کبرى حتّى در شب یازدهم نماز شبش ترک نشد. در طول دوران اسارت، انقطاع الى اللَّهاش، دلبستگىاش به خداى متعال، رابطهاش با خداى متعال سست نشد، کم نشد، بلکه بیشتر شد. این زن، الگوست.» (8)
4. بیان هنرى
زینب (علیها سلام) را بحق، ضامن حفظ و انتقال پیام عاشورا دانستهاند؛ تلاشی مجاهدانه که موجب به ثمر نشستن قیام امام حسین (علیه السلام) بود. علت این توفیق در کلام رهبر فرزانه انقلاب، بعد هنری قیام زینب کبری(علیها سلام) است؛ «بنیانگذار بناى حفظ حوادث با ادبیات و هنر، زینب کبرى (سلاماللهعلیها) است... خطبه حضرت زینب در شهر کوفه و شهر شام، از لحاظ زیبایى و جذابیت بیان، «آیت بیان هنرى» است؛ طورى است که اصلًا هیچکس نمىتواند این را نادیده بگیرد. یک مخالف یا یک دشمن وقتى این بیان را مىشنود، مثل تیر بُرنده و تیغ تیزى، خواهىنخواهى این بیان کار خودش را مىکند. تأثیر هنر به خواست کسى که مخاطب هنر است، وابستگى ندارد. او بخواهد یا نخواهد، این اثر را خواهد گذاشت. حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و امام سجّاد در خطبه شام و در بیان رسا و بلیغ و شگفتآور مسجد شام این کارها را کردند.» (9)
5. تکلیف محوری و فداکاری برای تکلیفِ الهی
پنجمین بُعد از ابعاد شخصیتی این بانوی عظیم القدر که سبب ایجاد ارزشی فوق العاده در وجود مطهر آن بزرگوار است، خدامحوری و تکلیفگرایی آن حضرت است: «ارزش و عظمت زینب کبرى، به خاطر موضع و حرکت عظیم انسانى و اسلامى او بر اساس تکلیف الهى است. کار او، تصمیم او، نوع حرکت او، به او اینطور عظمت بخشید.
... پیش از حرکت به کربلا، بزرگانى مانند ابن عباس و ابن جعفر و چهرههاى نامدار صدر اسلام، که ادعاى فقاهت و شهامت و ریاست و آقازادگى و امثال اینها را داشتند، گیج شدند و نفهمیدند چهکار باید بکنند؛ ولى زینب کبرى(علیها سلام) گیج نشد و فهمید که باید این راه را برود و امام خود را تنها نگذارد؛ و رفت. نه اینکه نمىفهمید راه سختى است؛ او بهتر از دیگران حس مىکرد. او یک زن بود؛ زنى که براى مأموریت، از شوهر و خانوادهاش جدا مىشود؛ و به همین دلیل هم بود که بچههاى خردسال و نوباوگان خود را هم به همراه برد؛ حس مىکرد که حادثه چگونه است.
در آن ساعتهاى بحرانى که قوىترین انسانها نمىتوانند بفهمند چه باید بکنند، او فهمید و امام خود را پشتیبانى کرد و او را براى شهید شدن تجهیز نمود. بعد از شهادت حسین بن على(علیه السلام) هم که دنیا ظلمانى شد و دلها و جانها و آفاق عالم تاریک گردید، این زن بزرگ یک نورى شد و درخشید. زینب به جایى رسید که فقط والاترین انسانهاى تاریخ بشریت یعنى پیامبران مىتوانند به آنجا برسند.
... اینها زنان الگو و نمونه اسلامند. زن امروز دنیا الگو مىخواهد. اگر الگوى او زینب و فاطمه زهرا(علیهما السلام) باشند، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیارى در درک موقعیتها و انتخاب بهترین کارها؛ ولو با فداکارى و ایستادن پاى همه چیز براى انجام تکلیف بزرگى که خدا بر دوش انسانها گذاشته است، همراه باشد. »(10)
کسب ویژگیهای قابل الگوبرداری، علت عظمت حضرت زینب (سلام الله علیها)
در نهایت، میتوان این بحث را از منظر رهبر معظم انقلاب اینگونه جمعبندی کرد که «ارزش و عظمت زینب کبرى، به خاطر موضع و حرکت عظیم انسانى و اسلامى او بر اساس تکلیف الهى است. کار او، تصمیم او، نوع حرکت او، به او اینطور عظمت بخشید. هر کس چنین کارى بکند، ولو دختر امیرالمؤمنین(علیهالسلام) هم نباشد، عظمت پیدا مىکند. بخش عمده این عظمت از اینجاست که اولاً موقعیت را شناخت؛ هم موقعیت قبل از رفتن امام حسین(علیهالسلام) به کربلا، هم موقعیت لحظات بحرانى روز عاشورا، هم موقعیت حوادث کشنده بعد از شهادت امام حسین را؛ و ثانیاً طبق هر موقعیت، یک انتخاب کرد. این انتخابها زینب را ساخت.»(11)
زینب کبرى براى زنان ما در طول تاریخ یک الگوست؛ عقل و متانت، قدرت و شجاعت، شور و احساس عاطفى، صراحت زبان، متانت دل، استوارى روح؛ درعینحال، مادرانه، خواهرانه، با همه انسانها برخورد کردن، در محیط خانه شمع محبت را روشن نگه داشتن، همسر و فرزندان را بر سر سفره محبت و عاطفه خود دور هم جمع کردن؛ اینها خصوصیات زن مسلمان است. (12)
مهم این است که ما به عنوان ادامهدهندگان راه آن بزرگواران ـ که لااقل ادعاى ما این است و مردم دنیا ما را به این ادعا شناختهاند ـ سعى کنیم ابعاد گوناگون آن شخصیتهاى عظیم و الهى را در وجود شخص خودمان ـ ولو به نحو ضعیف ـ به وجود آوریم و احیا کنیم. (13)
پینوشتها:
1. بیانات در جمع پرستاران، 22/8/1370
2. همان
3. 12/7/1374 بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار جمعى از پرستاران
4. بیانات در جمع پرستاران، 22/8/1370
5. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 25/3/1384
6. بیانات در جمع گروه کثیری از پرستاران نمونه کشور 1/2/89
7. گفت و شنود در دیدار جمعی از جوانان 7/2/1377
8. بیانات در جمع گروه کثیری از پرستاران نمونه کشور 1/2/89
9. بیانات در دیدار جمعی از پیشکسوتان جهاد و شهادت 31/6/1384
10. بیانات در جمع پرستاران، 22/8/1370
11. سخنرانى در دیدار با جمع کثیرى از پرستاران، به مناسبت میلاد حضرت زینب کبرى
(سلام الله علیها) و روز پرستار 22/8/70
12. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 25/3/1384
13. بیانات در دیدار با جمعی از علما 26/7/1368
بانوی صبر در پنج روایت

در بین کسانی که با سرگذشت و صفات عقیله بنی هاشم، حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) آشناییای هر چند مختصر دارند، جای تردید نیست که آن حضرت یکی از زنان اسطورهای تاریخ ماست؛ اما گاه این عظمت شأن و بزرگی شخصیت، مانع از تلاش برای نزدیک شدن به آنان و الگوگیری از آن بزرگواران میشود...