به شما عرض میکنم: ما شما را دعوت نمیکنیم به زُهد سلمان و ابوذر. بین امثال من و شما با سلمان و ابوذر فاصله خیلی زیادی است. ما هرگز ـ نه من و نه شما ـ طاقت آن چیزها را و آن علوّ و عروج و آن والایی را نداریم که بخواهیم خودمان را به آن چیزها برسانیم. یا مثلاً فرض کنید که آرزوی آن را حتی در دلمان بیاوریم. امّا من این را عرض میکنم که اگر بین ما و آنها، زندگی ما و زندگی آنها، هزار درجه فاصله است، میشود این هزار درجه را، ده درجه، بیست درجه، صد درجه کم کرد. خودمان را به زندگی آنها نزدیک کنیم.1
قناعت کنید، از قناعت خجالت نکشید. بعضیها خیال میکنند که قناعت مال آدمهای تهیدست و فقیر است و اگر آدم داشت، دیگر لازم نیست قناعت کند. نه، قناعت یعنی در حدّ لازم، در حد کفایت، انسان توقّف کند.2
توقّعات مادّیِ زیاد و بالا، موجب تنگی معیشت و موجب ناراحتی خود انسان میشود، اگر انسان توقّع خودش را از زندگی توقّع کمی قرار دهد، این مایهی سعادت خواهد بود. نه فقط برای آخرت انسان خوب است، که برای دنیای انسان هم خوبست.3
سعیتان را بگذارید بر زندگی ساده و به دور از اشرافیگری، بر زندگیای که منطبق باشد بر زندگی متوسط مردم. نمیگویم پایینترین مردم، متوسط مردم، نگاه نکنید به مسابقه مادّی گری. مسابقه هست. چنانچه در راه بهشت خدا مسابقه هست، در راه بهشت خیالی دنیا هم مسابقه هست. برای تجمّلاتش، برای مقام و قدرتش، برای اسم در آوردن و معروف شدنش، مسابقه هست. این مسابقه، مسابقه ناسالمی است ... هر کدام که بخواهید به این مسابقه وارد شوید آن دیگری مانع شود و به عنوان یک ناصح با شما عمل کند.4
در همهی مراحل بایستی میانه روی و قناعت و گرایش به روش متواضعانه و فقیرانه را فراموش نکرد که این نظر اسلام است.5
1. خطبهی عقد مورخهی 17/11/1379
2. خطبهی عقد مورخهی 1/1/1376
3. خطبهی عقد مورخهی 21/12/1379
4. خطبهی عقد مورخهی 3/6/1375
5. خطبهی عقد مورخهی 22/9/1380