روز شمار ماه محرم - روز نهم

شناسه نوشته : 28415

1399/06/06

تعداد بازدید : 119

روز شمار ماه محرم - روز نهم
مهمترین وقایع نهم محرم عبارتند از :

1- آمدن امان نامه برای فرزندان ام البنین علیها السلام

در این روز شمر ملعون برای حضرت عباس علیه السلام و برادرانش امان نامه آورد . ۲آن لعین خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام رسانید وبانگ برآورد:”أین بنو اختنا“: “پسران خواهر ما کجایند“؟ولی آن بزرگواران جواب ندادند.امام حسین علیه السلام فرمودند:جواب او را بدهید اگر چه فاسق است.

حضرت عباس علیه السلام در جواب فرمودند:چه می گویی؟شمر گفت:من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام. شما خود را به خاطر حسین علیه السلام به کشتن ندهید.
بیشتر بخوانید:

حضرت عباس علیه السلام با صدای بلند فرمود:”لعنت خدا بر تو وامیر تو (و برامان تو ) باد . ما را امان میدهید در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد“؟!۳

2-در خواست تأخیر جنگ از سوی امام حسین علیه السلام

در عصر تاسوعا امام علیه السلام برای به تعویق انداختن جنگ یک شب دیگر مهلت گرفتتند.۴چون عمر سعد لشکر را آمادۀ جنگ با امام علیه السلام نمود ومعلوم شد که قصد جنگ دارد،حضرت به برادرش عباس علیه السلام فرمود تا یک شب دیگر مهلت بگیرد.آنها ابتدا قبول نکردند،ولی بعد قبول نمودند که شبی را صبر کنند.۵

3- آمدن لشکر تازه نفس به کربلا

دراین روز لشکر مجهزی به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد،وشمر نامه ابن زیاد را آورد.۶

4-خطابه امام حسین علیه السلام برای اصحابش

در عصر این روز امام حسین علیه السلام در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفاداری نمودند.

۱.کافی:ج۴ ص ۱۷۴٫

۲.اعلام الوری :ج۱ ص۴۵۵٫ فیض العلام:ص۱۴۳٫بحار الانوار :ج۴۴ص۳۶۱٫

۳.از مدینه تا مدینه :ص۳۸۱_۳۸۲

۴.اعلام الوری:ج۱ ص۴۵۵٫فیض العلام:ص۱۴۶٫بحارالانوار :ج۴۴ص۳۹۲٫

۵ .مناقب ابن شهر آشوب:ج۴ ص۱۰۷٫

۶.اعلام الوری :ج۱ ص۴۵۵٫فیض العلام:ص۱۴۶٫

۷. مناقب ابن شهر آشوب:ج۴ ص۱۰۷

5- تاسوعاء

عصر روز نهم شمر بن ذى الجوشن کلابى نزدیک لشکر امام علیه‌السلام آمد و صدا زد کجا هستند فرزندان خواهر من عبدالله و جعفر و عثمان و عباس (این چهار نفر فرزند ام البنین بودند که او هم از قبیله بنى کلاب بود و شمر هم از همان قبیله بود از این جهت فرزند خواهر گفت امام علیه‌السلام فرمود جواب او را بدهید اگر چه فاسق است.

آن عزیزان نزد شمر آمدند فرمودند کارت چیست گفت اى فرزند خواهرم شما در امانید از اطراف حسین کناره گیرید و سر در اطاعت یزید درآورید حضرت عباس بانگ زد که بریده باد دستهاى تو ولعنتباد به اَمانی که تو آوردى امر مى کنى دست از مولاى خود برداریم و به اطاعت ملعونان درآئیم ما را امان مى دهى و پسر رسول خدا را امان نیست شمر غضبناک شد و به لشکرگاه برگشت.

6- لشکر عمر بن سعد به سوى خیام روى آوردند
بعد از رجوع شمر عمر بن سعد لشکر خویش را صدا زد یا خیل اللّه ارکبى و بالجنة ابشرى اى لشکر خدا سوار شوید و به سوى بهشت رفتن شاد شوید.
لشکر رو به خیام آوردند و امام علیه‌السلام در پیش خیمه سر به زانوى اندوه گذاشته و به خواب سبک رفته بود جناب عباس خدمت امام آمد عرض کرد برادر لشکر رو به شما آورده.
حضرت فرمود عباس جانم فداى تو باد بپرس چه شده که رو به ما آورده اند جناب عباس با ۲۰ سواره به سوى لشکر آمد و مراد ایشان را پرسید گفتند از امیر حکم آمده که به او بیعت کنید وگرنه با شما قتال کنیم جناب عباس ‍ فرمود کلام شما را به امام برسانم برگردم حضرت فرمود عباس امشب را از ایشان مهلت گیر تا قدرى نماز و دعا و استغفار کنیم جناب عباس آمد و در مقابل لشکر ایستاد موعظه نمود و آن شب را مهلت خواست و لشکر عمربن سعد به جاى خود بازگشتند و این قضیه در عصر روز نهم اتفاق افتاد.
 
 

وقایع روز نهم محرم( تاسوعا)

ورود شمر به کربلا/محاصره خیمه ها در کربلا/امان نامه! برای فرزندان ام البنین علیها السلام/تحرک برای آغاز جنگ/سخنان زهير بن قين در عصر تاسوعا/یک شب مهلت برای راز و نیاز /خطابه امام حسین علیه السلام برای اصحابش/امام حسین(علیه السلام) و توصیۀ زنان اهل بيت عليهم السلام به صبر و بردباری
ورود شمر به کربلا

در اين روز شمر همراه با نامه اى از سوى عبيداللَّه بن زياد خطاب به عمر بن سعد وارد كربلا شد كه بر حسين عليه السلام و يارانش سخت بگير! تا تسليم شوند و وادار به بيعت گردند و در صورت امتناع، همه آنها را به قتل برسان .[1]،[2]
محاصره خیمه ها در کربلا

«شيخ كلينى» از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه آن حضرت فرمود: «روز تاسوعا، روزى است كه امام حسين عليه السلام و يارانش را در كربلا محاصره كردند و دشمنان براى جنگ با آن حضرت اجتماع نمودند، و پسر مرجانه و عمر بن سعد از زيادى لشكر خويش خوشحال شدند، و امام حسين عليه السلام و اصحابش را در آن روز ضعيف شمردند، و يقين كردند كه براى امام حسين عليه السلام ياورى نخواهد آمد و مردم عراق وى را كمك نخواهند كرد؛ آنگاه فرمود:«بِأبي المُسْتَضْعَفُ الغَريبُ؛پدرم فداى آن ضعيفِ غريب باد».[3]،[4]

 
امان نامه! برای فرزندان ام البنین علیها السلام

روز نهم محرم ، شمر براى قمر بنى هاشم حضرت عباس عليه السلام امان نامه آورد[5]و عباس به شدت آن را رد كرد.[6]

در این حین زهير بن قين نگاهى از سر مهر و ارادت به عباس افكند و گفت:«داستانى برايت بگويم: وقتى پدرت مى خواست ازدواج كند، به برادرش عقيل كه قبيله هاى عرب را مى شناخت فرمود: براى او از طايفه اى زنى انتخاب كند كه به رشادت و جنگاورى شهره باشند، مى خواست فرزندى پيدا كند كه يار حسين او در كربلا باشد.[7] عباس گفت: تو مى خواهى مرا بر يارى برادرم تشجيع كنى (من بيش از اين آماده فداكارى هستم)».[8]،[9]
تحرک برای آغاز جنگ

پس از بى نتيجه ماندن راه هاى مسالمت آميز و تسليم ناپذيرى امام حسين عليه السلام، عمر بن سعد براى گرفتن بيعت اجبارى و يا كشتن امام و يارانش در عصر تاسوعا فرمان حمله را صادر كرد. با اين فرمان هزاران تن سواره و پياده به سمت اردوى اباعبداللَّه عليه السلام روانه شدند، صداى همهمه آنها در بيابان كربلا پيچيد و به گوش لشكريان امام عليه السلام رسيد.[10]
سخنان زهير بن قين در عصر تاسوعا

غروب تاسوعا هنگامى كه دشمن به يكباره هجوم آورد و عباس با بيست نفر از ياران در برابرشان مى ايستد، از جمله چهره هاى ماندگار در آن صحنه، زهير بن قين است.[11]

در آن فرصت، زهير به عزرة بن قيس يكى از كسانى كه براى امام حسين عليه السلام نامه نوشته بود ولى اينك در سپاه ابن سعد به سوى خيمه هاى امام حمله كرده استرو كرد و گفت: «اى عزره مراقب باش از آنانى نباشى كه گمراهان را بر كشتن پاكدامنان يارى مى كنند».[12]

عزره گفت: اى زهير! تو تاكنون از شيعيان اين خانواده نبودى، بلكه هواخواه عثمان بودى![13]

زهير گفت: «از اين موقعيت كه الان دارم با تو صحبت مى كنم، نمى بينى كه شيعه حسين عليه السلام هستم، به خدا سوگند كه من نه نامه اى براى حسين نوشتم و نه پيكى برايش روانه كردم و نه به او وعده يارى داده ام، در راه با او مواجه شدم، موقعيت او را نزد رسول اللَّه صلى الله عليه و آله ملاحظه نمودم و در پيشگاه خداوند احساس كردم كه بايد با او همراه گردم و ياريش كنم».[14]،[15]
یک شب مهلت برای راز و نیاز

امام حسين عليه السلام حاضر به پذيرش ذلّت بيعت با دشمن نشد؛ ولى از آنان خواست كه آن شب را به وى مهلت دهند، تا به عبادت و دعا و نماز بپردازد، و فردا در معركه نبرد با آنان روبه رو خواهد شد.[16]،[17]

حضرت عبّاس بن على عليه السلام محضر امام عليه السلام شرفياب شد و عرض كرد: «اى برادر! دشمن بدين سو مى آيد».[18]

امام حسين عليه السلام برخاست و فرمود:«يا عَبَّاسُ! ارْكَبْ بِنَفْسِي أَنْتَ- يا أَخِي- حَتّى تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَكُمْ؟ وَ ما بَدالَكُمْ؟وَ تَسْأَلْهُمْ عَمَّا جاءَ بِهِمْ؟؛ اى عبّاس! جانم به فدايت اى برادر! سوار شو و برو از آنها بپرس! هدف آنها چيست؟ چه روى داده است؟ و بپرس: چه دستور تازه اى به آنان داده شده؟».[19]

«قمر بنى هاشم» عبّاس، با بيست سوار كه زهير بن قين و حبيب بن مظاهر از جمله آنان بودند، در برابر سپاه دشمن آمد و پرسيد: «شما را چه شده است؟ و چه مى خواهيد؟».[20]

گفتند: به تازگى فرمان امير به ما رسيده است كه به شما بگوييم يا حكم او را بپذيريد (به طور كامل تسليم شويد) يا آماده كارزار باشيد.[21]

عبّاس فرمود: «شتاب مكنيد تا نزد (برادرم) ابى عبداللَّه عليه السلام بروم و پيام شما را به ايشان برسانم».[22]
 
[1] بحارالانوار؛ج 44؛ صفحه 392.

[2] كليات مفاتيح نوين ؛ ص599.

[3]. كافى؛ج 4؛ 147، ح 7.

[4] كليات مفاتيح نوين ؛ ص599.

[5] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص447.

[6] همان؛ ص 448.

[7] همان.

[8] مقتل الحسين مقرّم؛ ص 209.

[9] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص448.

[10] همان ؛ ص389.

[11] همان ؛ ص448.

[12] همان.

[13] همان.

[14] ر.ک: انساب الاشراف؛ ج 3؛ ص 392، كامل ابن اثير؛ ج 4؛ ص 57 ،تاريخ طبرى، ج 4، ص 316.

[15] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص448.

[16] بحارالانوار؛ ج 44؛ ص 392.

[17] كليات مفاتيح نوين ؛ ص599.

[18] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص389.

[19] همان.

[20] همان.

[21] همان.

[22] همان.

[23] همان.

[24] همان؛ ص 390.

[25] همان.

[26] همان.

[27] همان.

[28] تاريخ طبرى؛ ج 4؛ ص 315- 316 ، بحارالانوار؛ ج 44؛ ص 391- 392.

[29] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص: 390.

[30] همان ؛ ص391.

[31] همان؛ ص 392.

[32] همان.

[33] همان.

[34] تاريخ طبرى؛ ج 4؛ ص 317 ، بحارالانوار؛ ج 44؛ ص 392- 393.

[35] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص: 392.

[36] همان.

[37] همان.

[38] همان.

[39] بحارالانوار؛ ج 44؛ ص 298.

[40] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص 392.

[41] ملهوف( لهوف)؛ ص 141.

[42] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص615.
 

روز نهم ماه محرّم الحرام (تاسوعا):

۱٫محاصره خیمه ها در کربلا

امام صادق علیه السلام فرمودند: تاسوعا روزی بود که حسین علیه السلام و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتل آن حضرت اجتماع نمودند،و پسر مرجانه و عمر سعد به خاطر کثرت سپاه ولشکری که برای آنها جمع شده بود خوشحال شدند،وآن حضرت و اصحابش را ضعیف شمردند ویقین کردند که یاوری از برای او نخواهد آمد واهل عراق حضرتش را مدد نخواهند نمود.۱

۲. آمدن امان نامه برای فرزندان ام البنین علیها السلام

در این روز شمر ملعون برای حضرت عباس علیه السلام و برادرانش امان نامه آورد . ۲آن لعین خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام رسانید وبانگ برآورد:”أین بنو اختنا“: “پسران خواهر ما کجایند“؟ولی آن بزرگواران جواب ندادند.امام حسین علیه السلام فرمودند:جواب او را بدهید اگر چه فاسق است.

حضرت عباس علیه السلام در جواب فرمودند:چه می گویی؟شمر گفت:من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام. شما خود را به خاطر حسین علیه السلام به کشتن ندهید.

حضرت عباس علیه السلام با صدای بلند فرمود:”لعنت خدا بر تو وامیر تو (و برامان تو ) باد . ما را امان میدهید در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد“؟!۳

۳٫در خواست تأخیر جنگ از سوی امام حسین علیه السلام

در عصر تاسوعا امام علیه السلام برای به تعویق انداختن جنگ یک شب دیگر مهلت گرفتتند.۴چون عمر سعد لشکر را آمادۀ جنگ با امام علیه السلام نمود ومعلوم شد که قصد جنگ دارد،حضرت به برادرش عباس علیه السلام فرمود تا یک شب دیگر مهلت بگیرد.آنها ابتدا قبول نکردند،ولی بعد قبول نمودند که شبی را صبر کنند.۵

۴٫آمدن لشکر تازه نفس به کربلا

در این روز لشکر مجهزی به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد،وشمر نامه ابن زیاد را آورد.۶

۵٫خطابه امام حسین علیه السلام برای اصحابش

در عصر این روز امام حسین علیه السلام در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفاداری نمودند.

۱ .کافی:ج۴ ص ۱۷۴٫

۲٫اعلام الوری :ج۱ ص۴۵۵٫ فیض العلام:ص۱۴۳٫بحار الانوار :ج۴۴ص۳۶۱٫

۳از مدینه تا مدینه :ص۳۸۱_۳۸۲

۴٫اعلام الوری:ج۱ ص۴۵۵٫فیض العلام:ص۱۴۶٫بحارالانوار :ج۴۴ص۳۹۲٫

۵ .مناقب ابن شهر آشوب:ج۴ ص۱۰۷٫

۶٫اعلام الوری :ج۱ ص۴۵۵٫فیض العلام:ص۱۴۶٫

۷٫ مناقب ابن شهر آشوب:ج۴ ص۱۰۷

    ترنم هدایت

    سلسله جلسات تهذيبي

    هِیأَت مَجازیِ زِینَبیُون

    سایت مراجع تقلید