کاهش نرخ باروري فقط دغدغه دولتمردان ايراني نيست. در خارج از ايران هم کاهش اين نرخ از کابوسهاي دولتمردان بهشمار ميرود، بهخاطر همين است که هميشه آنها طرح و برنامه اي براي از بين بردن اين کابوس دارند. حالا چند سالي ميشود که در ايران هم کاهش نرخ زاد و ولد، جزو دغدغه هاي نظام شده است. طرحها و برنامهها براي افزايش باروري و نرخ تولد، زياد است. از وعده پرداخت يک ميليون تومان به هر نوزاد که در حد وعده رييس دولت نهم باقي ماند تا افزايش مرخصي زايمان مادران و حتي تصويب مرخصي زايمان براي پدران. طرحهاي تشويقي و اعطاي تسهيلات به والديني که تصميم به بچهدار شدن دارند از ديگر تصميماتي بود که زوجها را به صرافت پدر و مادر شدن انداخت. حالا البته آمار جديدي از نرخ افزايش جمعيت منتشر شده است، آماري که از افزايش تولد ميگويد. افزايش نرخ باروري خبرگزاري «مهر» در گزارشي در اينباره نوشته است: «در اوايل دهه 60 شمسي و با توقف برنامههاي تنظيم خانواده و جنگ تحميلي، ميزان باروري خانوادهها به حدود ۷ فرزند براي هر زن افزايش پيدا کرد. با اجراي سياستهاي تنظيم خانواده از اواخر دهه 60 و اوايل دهه 70 ميزان باروري بار ديگر در کشور روند کاهشي گرفت. همين شرايط باعث کاهش شديد باروري در دهه 70 شد و ميزان باروري در سال 80 به حدود 9/1 و در سال 90 به حدود 8/1 کاهش يابد.» پس از فراز و نشيبهاي زياد تحولات جمعيتي در سه دهه گذشته، در سالهاي اخير نشانههايي از افزايش ميزان باروري در کشور به چشم خورد. تغيير سياستهاي جمعيتي کشور در سالهاي اخير با توجه به رسيدن به باروري پايينتر از حد جانشيني و پيشگيري از پيامدهاي منفي آن صورت گرفت و آمار حاکي از افزايش اندک باروري در سالهاي اخير است. برخلاف برخي تصورات، تداوم باروري در سطح جانشيني به معناي رشد جمعيتي صفر يا منفي در آينده نزديک نيست و چون متولدان بعد از انقلاب هنوز در سن باروري هستند، در دهههاي آينده نيز جمعيت با رشد مثبت وجود خواهد داشت. زايش بيشتر آقاي «محمد جلال عباسي شوآزي» رييس موسسه مطالعات جمعيت کشور در گفتوگو با خبرگزاري مهر، گفته است: «نتايج منتشر شده از سوي سازمان ثبت احوال نشان ميدهد که طي دوره چهار ساله از سال 90 تا 94 تعداد مواليد 6/13درصد افزايش يافته است و اين در حالي است که زنان 20 تا 34 ساله که حدود 75 درصد مواليد را به دنيا ميآورند، کمتر از نيم درصد افزايش داشته است. نتايج اوليه سرشماري سال 95 هم حاکي از آن است که جمعيت 0 تا 4 ساله اندکي افزايش داشته است و اين روند نشاندهنده افزايش ميزان باروري در پنج سال اخير است.» او توضيح داد: «با در نظر گرفتن الگوي فرزند آوري، پيشبيني ميشود در صورت عدم تغيير سن ازدواج، سطح باروري تا دهه آينده تغيير اندکي داشته باشد. نکته مهم اين است که بر خلاف برخي تصورات، تداوم سطح فعلي باروري در سطح جانشيني به معناي رسيدن به رشد جمعيتي صفر يا منفي در آينده نزديک نيست و با توجه به اينکه نسل متولدان بعد از انقلاب هنوز در سنين باروري قرار دارند، در دهههاي آينده نيز جمعيت با رشد مثبت افزايش خواهد يافت هرچند تعداد مواليد کاهش خواهد داشت و به تبع آن رشد جمعيت هم به اندازه دهههاي پيش از آن نخواهد بود. با اين حال براي حفظ سطح موجود باروري و افزايش احتمالي آن ارائه برنامههايي با اولويت تسهيل شرايط ازدواج جوانان و حمايت از فرزندآوري ضروري است.» نگاهي به جداول مربوطه نشان ميدهد احتمال به دنيا آوردن فرزند اول پس از ازدواج در سال 69 بيش از 95 درصد بوده است اما از اواخر دهه 70 اين احتمال اندکي کاهش پيدا کرد و در سال 88 به 93 درصد رسيده اما يکي از تغييرات در رفتارهاي که در سالهاي اخير بهوجود آمده است، به تأخير افتادن فرزندآوري است بنابراين فاصله بين ازدواج و نخستين فرزند، بيشتر شده است. در سال 89 فاصله بين ازدواج و اولين فرزند به طور متوسط حدود 5/3سال برآورد شده است و فاصله بين اولين و دومين فرزند نيز حدود 5/4سال بوده است. اين رفتارهاي باروري سبب شده تعداد فرزندان به دنيا آمده زنان در سنين 25 تا 29 ساله کاهش پيدا کند. توزيع تعداد فرزندان زنان بر اساس رفتار باروري آنان در سال 89 نشان ميدهد يک سوم زنان اصلاً ازدواج نکردهاند يا بدون فرزند و تکفرزند هستند. يک سوم زنان دو فرزند دارند و يکسوم زنان بيشتر از سه فرزند دارند. اين در حالي است که در کشورهايي که باروري بسيار پاييني دارند، تنها 10 درصد زنان سه فرزند يا بيشتر دارند. طبق آمارهاي منتشر شده، کمترين ميزان بيفرزندي با 2/2 درصد در استان يزد و بيشترين ميزان تا 2/6 درصد در سيستانوبلوچستان گزارش شده است و تعداد فرزندان مطلوب براي زوجين تهراني 5/2 فرزند است. اين در حالي است که ميانگين تعداد فرزنداني بر اساس تعريف نرخ سطح جانشيني، نرخ باروري براي سطح جانشيني ½ فرزند براي هر زن در نظر گرفته شده است اما دليل اين افزايش چيست؟ ازدياد جمعيت با کمک طرحهاي ما خانم دکتر لاله افتخاري عضو پيشين شوراي فرهنگي اجتماعي زنان و خانواده است. او درباره افزايش آمار زاد و ولد در گفتوگو بار روزنامه صبحنو، درباره طرحهايي که شورا براي اين افزايش داشته است، توضيح ميدهد: «اين طرحها بعد از فرمايشات مقام معظم رهبري بهوجود آمد، مسلماً شورا هم بعد از فرمايشات ايشان برنامهها و طرحهاي زيادي را در جلسات متنوع مطرح، بررسي و ابلاغ کرد. فرمايشات مقام معظم رهبري و فرهنگسازي مسلماً باعث افزايش آمار زاد و ولد است.» افتخاري بهطور خاص درباره زنان شاغل و برنامههايي که براي آنها در نظر گرفته شده است، تعريف ميکند: «در شورا بهطور خاص درباره زنان شاغل برنامههايي پيشنهاد شد و بعد از تصويب در مجلس شوراي اسلامي آنها عملي شدند. بهعنوان مثال براي افزايش مدت زمان مرخصي از تحصيل دانشجويان ما برنامهاي داشتيم. براي زنان شاغل بهطور خاص، تصميماتي براي زناني که چندين بارداري داشتند، تسهيلاتي در نظر گرفته شد. براي زناني که بچههاي زير پنج سال دارند، تسهيلاتي را در نظر گرفتيم. براي موارد مسکن آنها برنامهاي پيشنهاد شد.» اما سؤال اين است که اين افزايش آمار، براي مسوولان راضيکننده است. افتخاري تأکيد ميکند: «خير، اين راضيکننده نيست. انتظارات مسوولان خيلي بيشتر از اينهاست. برنامههاي افزايش زادوولد همچنان ادامه دارد و انتظار اين است که در اين آمار افزايش هم پيدا کند؛ اما مساله اينجاست که دولت بايد به فکر اشتغالزايي اين جمعيتي که بهدنيا ميآيد هم باشد.» عضو سابق شوراي فرهنگي اجتماعي زنان و خانواده، با اشاره به رشد زاد و ولد در دهه 60 شمسي و بهوجود آمدن مشکلاتي گوناگون مانند، کنکور، اشتغال و ازدواج کساني که در آنها سالها به دنيا آمدند، توضيح ميدهد: «تشويق براي افزايش جمعيت در دهه 60، بدون برنامهريزي انجام شد. به خاطر همين است که اين مشکلات پيش آمد. دولت و مسوولان اما براي برنامههاي رشد زاد و ولد برنامهريزي دارند و اشتغالزايي متناسب با اين رشد جمعيت به وجود خواهد آمد.» خانم لاله افتخاري درباره رشد پزشکي و کاهش بيماران زنان و تأثير آن درافزايش تولد، توضيح داد: «رشد پزشکي تأثيري نداشته است. فرمايشات رهبر انقلاب اما تأثيرگذار بوده است. فرمايشات ايشان درباره زايمان طبيعي و افزايش احتمال بارداري مجدد مسلماً تأثيرگذار بوده است. البته درباره رشد دستاوردهاي پزشکي ميتوان به رشدي که در روشهاي درمان ناباروري اتفاق افتاده است، اشاره کرد.» اين موج دوم است دکتر شهلا کاظميپور جمعيتشناس در گفتوگو با روزنامه صبح نو درباره رشد زاد و ولد توضيح ميدهد: «پارسال يعني در سال 95 که من ميزان باروري را محاسبه کردم، آمارها از ميزان باروري خبر ميداد. در دهه 60 زاد و ولد بالا بود و در دهه 70 اين آمار کاهش پيدا کرد و در سال 85 به حداقل ميزان خود يعني به يک ميليون و دويست تولد رسيد. از سال 90 به بعد اما آمار زاد و ولد افزايش کرد و در سال 95 به يک ميليون و شصت تولد رسيد.» کاظميپور دليل اين افزايش تواليد را سه نکته ميداند: «يکي از دلايل، رشد جمعيت است. زماني که جمعيت زياد شود، تعداد ولادت هم افزايش زياد ميشود. نکته دوم بحث سياستهاي تشويقي دولت است. مبحثي که البته فعلاً نميتوان درباره آن صحبت کرد. براي اينکه بدانيم تا چه حد سياستهاي و برنامههاي تشويقي دولت تأثيرگذار بوده است بايد زمان بيشتري را منتظر ماند.» اما کارشناس جمعيتشناس دليل مهمتر را چيز ديگري ميداند: «يک مبحثي در علم جمعيتشناسي وجود دارد بهنام گشتاوري. گشتاوري جمعيتي به اين معني است که نسلي که اتفاق خارقالعاده جمعيتي براي آن نسل روي داده باشد، زماني که به سن باروري برسد، زاد و ولد در آن افزايش پيدا ميکند. گشتاور جمعيتي براي نسل دهه 60 اتفاق افتاد، بعد اين نسل به سن ازدواج رسيدند. همين مساله باعث شد که در سال 89 ما بالاترين ميزان ازدواج را داشته باشيم؛ بنابراين طبيعي است که در دهه 90 ميزان تولد افزايش پيدا کند. 50درصد اين رشد طبيعي است.» البته کاظميپور معتقد است که اين رشد گذراست: «در دهه 70 شمسي ما کاهش زاد و ولد را داشتيم و به خاطر نسل 70، مسلماً ميزان زاد و ولد هم کاهش پيدا خواهد کرد. در جامعه ايراني يک موج جمعيتي در دهه 60 به وجود آمد و تعداد فرزندان زياد شد. آن موج اول بود. موج دوم هم همين حالا در حال وقوع است، والدين دهه 60، به سن باروري رسيدهاند. 20 تا 30 سال بعد هم ما يک موج سومي را خواهيم داشت، البته موج بزرگي نخواهد بود ولي بچههايي که در حال حاضر به دنيا آمدهاند به سن ازدواج و باروري ميرسند.» او درباره تأثير علم پزشکي در افزايش رشد باروري و زادوولد نيز توضيح ميدهد: «در کشورهاي ديگر مسلماً اين نکته مهم است؛ اما در ايران اين مساله بر رشد تواليد تأثيري ندارد. بهخاطر آلودگي زيستمحيطي، پارازيتها و زندگي در کلانشهرها رشد پزشکي، افزايش تولد را خنثي ميکند.» کارشناس جمعيتشناسي با اشاره به مشکلاتي که براي نسل دهه 60 به وجود آمد، براي جلوگيري از تکرار مشکلات پيشنهاد ميکند: «بايد برنامهريزي درستي براي نسل تازه به دنيا آمده بشود. 6 سال ديگر، بچههايي که امسال به دنيا آمدهاند به مدرسه خواهند رفت، از همين حالا بايد براي آنها برنامهريزي شود، نه اينکه آنها به سن مدرسه برسند و بعد معلوم شود که اين کمبودها وجود دارد. براي مقاطع تحصيلي، اشتغال، دانشگاه، مسکن و ازدواج آنها بايد از حالا تصميم گرفت.» درباره افزايش آمار زاد و ولد در ايران طي سالهاي اخير در صورتي ميتوان خوشحال بود که براي سالهاي بعد از تولد آنها برنامهريزي شده باشد. وگرنه مشکلات دهه شصتيها اينبار براي دهه نوديها تکرار خواهد شد.
سرمقاله صبح نو- 11-10-96