«یحیی بن اکثم» بزرگترین دانشمند اهل سنت و مهمترین قاضی عصر مامون در بصره بود. وی در احتجاج با امام هشتم(علیهالسلام) شکست خورد. همچنین در حضور مامون، در مناظره با امام جواد(علیهالسلام) نیز مغلوب گردید و هر دو یقین کردند که علم و سیادت از مختصات خاندان علوی است. گر چه «یحیی بن اکثم» متوجه شده بود که علم امام، هرگز با علم بشر عادی قابل مقایسه نیست، لکن چون شکستهای سابق او موجب خفّت و کسر شأن او شده بود، همواره سعی میکرد تا روزی انتقام شکستهای سابق خود را از امام بعدی بگیرد.
پس از شهادت امام جواد(علیهالسلام) در مجلسی حضرت هادی(علیهالسلام) را ملاقات کرد و سوالات لا ینحل خود را بدین شرح از آن حضرت پرسید، بلکه بتواند حضرت را در مناظره علمی شکست دهد. اما حضرت به تمام سوالات او پاسخ داد و او این بار هم شکست خورد و با خفت بیرون رفت.
اما سوالات او بدین شرح بود:
سوال اول:
در مورد آیه شریفه «قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ [نمل/۴۰] (اما) كسى كه دانشى از كتاب (آسمانى) داشت گفت، من آن را پيش از آنكه چشم بر هم بزنى نزد تو خواهم آورد». پرسید: «سلیمان تخت بلقیس را خواست و آصف بن برخیا، تخت را پیش از آنکه سلیمان چشم بر هم زند حاضر کرد، چگونه سلیمان که پیغمبر بود، بر علوم آصف بن برخیا بیاطلاع بود و خود نتوانست تخت را حاضر کند؟
حضرت پاسخ داد: حضرت سلیمان(علیهالسلام) خود میتوانست این عمل را انجام دهد، لکن خواست عظمت آصف بن برخیا را بر مردم روشن سازد و خلیفه و جانشین پس از خود را که از نظر علمی بر تمام مردم برتری داشت را معرفی کند. آصف بن برخیا خلیفه و جانشین سلیمان بود و هر چه علم و دانش داشت از مکتب نبوت سلیمان گرفته بود و این سنت پیغمبران بوده است که جانشینان خود را با علم و افضلیت معرفی کنند.
سوال دوم:
در آیه شریفه «وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً [یوسف/۱۰۰] و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همه به خاطر او به سجده افتادند». چرا یعقوب با اینکه پیغمبر بود بر یوسف سجده کرد در حالیکه سجده و خضوع و خشوع مخصوص پروردگار است.
حضرت پاسخ داد: سجده یعقوب برای یوسف نبود، بلکه به شکرانه ملاقات با فرزند گم کرده خود، خدای آفریننده را سجده کرد، چرا که پس از سالیان درازی چشم پدری که خبر مرگ فرزند را شنیده بود به دیدار او روشن شد و این سجده مانند سجده ملائکه برای آدم (علیهالسّلام) است. ملائکه در حقیقت بر آدم سجده نکردند، بلکه به منظور اطاعت و شکرگزاری در برابر بزرگترین خلقت حق سجده نمودند.
سوال سوم:
در آیه شریفه «فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُنَ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِك [یونس/۹۴] اگر در آنچه بر تو نازل كردهايم ترديد دارى از آنها كه پيش از تو كتب آسمانى را مىخوانند سؤال كن». مخاطب این آیه کیست؟ آیا مخاطب پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) است و او در کتاب آسمانی خود شک کرده بود؟ یا مخاطب کس دیگریست؟ و از چه کسی باید سؤال کند؟
حضرت پاسخ داد: «این آیه خطاب به شخص پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) است؛ البته آن حضرت در هیچ یک از آیات قرآن شک و تردید نداشته است، ولی چون برخی میگفتند: چرا خداوند کسی از فرشتگان را به عنوان پیامبر مبعوث نکرد؛ این آیه خطاب به پیغمبر و برای آنهاست که از کسانی که از کتب آسمانی اطلاع دارند، بپرس و خواهی دانست که تمام پیغمبرانی که پیش از تو فرستادیم همه از نوع و جنس خود آن امت بودند و مانند مردم زندگی میکردند و در اجتماعیات شرکت داشتند و با مردم معاشرت داشتند و با وقوف بر کتب گذشته آسمانی این شک و تردید از دل سائلین بر طرف شد.
سوال چهارم:
در آیه شریفه «وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيم [لقمان/۲۷] اگر آنچه روى زمين از درختان است قلم شوند، و دريا براى آن مركب گردد، و هفت دريا به آن افزوده شود، اينها همه تمام مىشوند اما كلمات خدا پايان نمىگيرد، خداوند عزيز و حكيم است». آن هفت دریا که اگر آب آنرا برای شرح کلمات خدا به کار برند خشک میشود، در حالیکه هنوز کلمات و آثار او بیان نشده کدام است؟
حضرت پاسخ داد: «دریاهای هفتگانه عبارتند از:
۱. عین کبریت، «دریای کبریت»
۲. عین برهوت، «دریای مدیترانه»
۳. دریای طبریّه در فلسطین
۴. دریای حمئه و آن دریایی است که خاکش سیاه و آبش گرم است و مراد دریاچه «آلبرت» یا ویکتوریاست که زیر خط استوا واقع شده است.
۵. دریای «مارسیدان» یا «مارسودان» که در سودان حبشه است.
۶. دریای «افریقیه»
۷. دریای «سجرون».
و مراد از «کلمات الله» ما ائمه جانشینان پیغمبر خدا(صلیاللهعلیهوآله) هستیم که فضایل ما تمام شدنی نیست.
سوال پنجم:
در آیه شریفه «وَ فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنْتُمْ فِيها خالِدُون [زخرف/۷۱] و در آن (بهشت) آنچه دل مىخواهد و چشم از آن لذت مىبرد وجود دارد، و شما در آن هميشه خواهيد ماند». اگر در بهشت هر چه خوردنی و هر چه دیدنی وجود دارد برای لذت است، چرا در آنجا خداوند آدم را از شجره گندم نهی و به جرم آن معاقب گردانید و او را از بهشت رانده و به دنیا فرستاد؟
حضرت پاسخ داد: «چون خداوند متعال با آدم(علیهالسلام) پیمان بسته بود که پیرامون حسد نگردد و نزدیک شجره گندم نرود، ولی چون آدم تحت تأثیر حوّا قرار گرفت و از گندم خورد، به جرم عدم اطاعت از فرمان خدا از بهشت رانده شد و اما منظور از لذت نفس و التذاذ چشم، خوردن و خفتن و دفع کردن (توالت رفتن) مانند دنیا نیست؛ بلکه منظور، لذت معنوی و روحانی است.
سوال ششم:
در آیه شریفه «أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْراناً وَ إِناثاً وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقِيماً إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِير [شوری/۵۰] يا اگر اراده كند پسر و دختر هر دو به آنها مىدهد و هر كس را بخواهد عقيم مىگذارد». در این آیه ازدواج مرد با مرد جایز دانسته شده و اگر چنین است، چرا خداوند متعال قوم لوط را به سبب همین عمل شنیع، مورد عقاب و عتاب سختی قرار داد؟
حضرت در پاسخ فرمود: تمام این آیه چنین است. «لِلّهِ مُلْکُ السَّمواتِ و الأرضِ. یَخْلُقُ ما یَشاءُ، وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ اناثاً وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکورَ أوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْراناً و اناثاً وَ یجْعَلُ مَنْ یَشاءُ عَقیماً، انَّه علیمٌ قدیرٌ». یعنی: آسمان و زمین از آن پروردگار است، اوست که به هر که بخواهد میبخشد و هر که را بخواهد خلق میکند، به هر که بخواهد دختر میدهد و به هر که اراده کند پسر عنایت میفرماید تا با یکدیگر ازدواج کنند و در تزویج هر که را خواست عقیم و نازا و یا ولود و کثیر الأولاد میسازد». لکن نابخردان برخی از آیات را سر و ته میخوانند و مردم را به انحراف میکشانند.
سوال هفتم:
در آیه شریفه «َشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ [طلاق/۲] دو مرد عادل از خودتان را گواه بگيريد». در چه صورتی شهادت یک زن به تنهایی پذیرفته میشود، در حالیکه از شرایط شهادت رجولیت و عدالت است؟
حضرت در پاسخ فرمود: یگانه زنی که شهادت او به تنهایی پذیرفته میگردد، قابله است که در امور زنانگی شهادت او مورد قبول است، آنهم با شرط تراضی طرفین، ولی در صورت عدم رضایت، باید دو زن شهادت دهند و اگر آنهم کفایت نکند، باید طبقهای از زنان شهادت دهند.
سوال هشتم:
در مورد فرمایش امیرالمومنین علی بن ابیطالب(علیهالسلام) که فرمود: «خنثی، اگر از مجرای رجولیت بول کرد، در بردن ارث، ملحق به مردان میشود و اگر از مجرای زنانه بول کرد در بردن ارث به زنان ملحق خواهد شد». از آنجا که شهادت این مطلب از خودش مسموع نیست، آیا تشخیص اینکار با مرد خواهد بود یا زن؟ اگر مرد باشد و بر آلت زنانه او نگاه کند یا زن باشد و بر آلت مردانه او نظر افکند عمل حرام انجام داده، با این حال راه تشخیص چیست؟
حضرت پاسخ داد: باید تنی چند از عدول امت در آینهای که مقابل او گذاشته میشود، نظر افکنده و مجرای بول او را تشخیص دهند تا مرد و زن بودن خنثی معین شود.
سوال نهم:
درباره گوسفند موطوئه(گوسفندی که با آن نزدیکی شده است) و مشتبه تکلیف ما چیست؟
حضرت فرمود: اگر گوسفند موطوئه شناخته شود او را ذبح کنند و در آتش اندازند و اگر راهی برای تشخیص آن پیدا نکردند، میتوانند با قید قرعه گوسفند مشتبه را از گله خارج نمایند، آنگاه ذبح کرده و در آتش بسوزانند تا سایر گوسفندان از آسیب سوختن مصون بمانند.
سوال دهم:
علت آشکارا خواندن قرائت در فریضه صبح و آهسته خواندن آن در نماز ظهر و عصر چیست با اینکه هر دو جز صلاه یومیه هستند؟
حضرت جواب داد: از آنجا که موقع نماز صبح هوا تاریک است و کسی نمازگذار را نمیبیند، حکم شد که بلند بخواند و نماز ظهرین را که همه میبینند آهسته خواندن آن ارجح است.
در اینجا سوالات یحیی بن أکثم خاتمه یافت و او به جواب آنها رسید و به عظمت علمی حضرت هادی(علیهالسلام) اعتراف کرد. برخی از مورخین معتقدند که یحیی ابتدا این سوالات را از «موسی مبرقع» فرزند امام جواد(علیهالسلام) پرسید و چون موسی نتوانست پاسخ بگوید، به او گفت: برو از برادرت علی النقی(علیهالسلام) سوال کن و جوابها را برای من بیاور.[۱]
---------------------------------------------------
[۱]. بحارالانوار، ج۵۰، ۱۶۲.
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ|