درس اول– دنیا چیست؟
بِسمِ اللهِ الرَحمنِ الرَحیمِ
از جمله موضوعاتی که باید در علم اخلاق صحبت بشود و شده است مسئله «دنیا» است. در آیات و روایات راجع به موضوع دنیا صحبت ها و سخن هاست. خداوند دنیا را در آیات شریفه نکوهش کرده و در روایات نیز راجع به دنیا ذم زیادی وارد شده است، دنیا را «غداره» نامیده است، «مکاره» نامیده است، دنیا را «ملعونه» نامیده است، در آیات و روایات بحثی که باید در اطراف این موضوع بشود این است که آیا دنیا چیست که مورد نکوهش واقع شده است. آیا دنیایی که مورد نکوهش واقع شده چیست؟
می توانید در ذهنتان از آن دنیا که مورد مذمت است چیزی را مجسم کنید و برای ما معنا کنید، این دنیایی که این همه نکوهش شده و این دنیایی که این همه ذم شده است خاصه در نهج البلاغه در سخنان مولا امیرالمومنین علی علیه السلام: غداره، مکاره، الدُّنیا تَضُرُّ تَمُرُّ تَغُزُّ. مغرور می کند و گول می زند فریب می دهد می گذرد و باقی نمی ماند. حیله گر است. مورد نفرت است. این مطالبی که راجع به دنیا گفته شده است آن دنیا چیست که در آیات و روایات این همه نکوهش شده است؟ عمده، پیدا کردن آن موضوع است و استفاده آن معنی و آن حقیقت است.
از آیات و روایات شریفه، دنیا چند اطلاق دارد، گاهی در آیات و روایات می بینید که دنیا عمر این جهان است، این جهان از روزی که خداوند آفرید، ثوابِت و سیاراتش را ایجاد کرد و خلق کرد، از آن روز دنیا شروع شد و تا روزی که قیامت قیام کند، این دنیا این مدت مدید یک معنی از معانی دنیاست که ابتدایش شروع شدن و خلق شدن ثوابت و سیارات است و انتها و آخرش عبارت است از صیحه آسمانی و اول روز قیامت و شروع شدن لَیلَهُ القِیامَه، شروع شدن شب قیامت است زیرا قیامت شب دارد و قیامت روز دارد.
(آیه ۱ و ۲ و ۵ سوره تکویر) می گوید: «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ وَ إِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ وَ إِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ وَ إِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ».
معنایش این است یعنی شب قیامت شروع می شود، آفتاب تیره می شود و تمام ستارگان بی نور می شود و سوره الزمر شماره ۶۷ «وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمینِهِ» تمام آسمان ها را پرودگار در قبضه قدرتش می پیچد و در گوشه ای از عرش و یا کرسی طردش می کند و عالم ظلمانی می شود و شب قیامت شروع می شود تا آنگاه که روز قیامت شروع شود (سوره الزمر= شماره ۶۸) «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»، زمین با نور پروردگار روشن بشود . «وَ وَضَعَ الکِتابُ وَجیءَ بِالنَّبِیینَ) که آن روز روز قیامت است.
پس دنیا به یک معنی از ابتدای خلق ثوابت سیار تا آن روزی که به دنبال آن شب قیامت شروع بشود این یک معنی از دنیاست که این دنیا به این معنی مطلق است، یک معنی دیگری دارد دنیا به آن معنی دنیای نسبی است و آن عبارت است از مدتی که یک انسان به دنیا می آید از حین انعقاد نطفه یک بشر و یا تولد یک بشر تا آن جایی که این بشر از دنیا برود، این مدت طولانی ده سال و ۲۰ سال و ۳۰ سال و پنجاه سال و صد سال دنیای نسبی فرداست، دنیای نسبی این آدم است، این هم یک رقم دنیاست؛ یعنی عمر یک انسانِ دنیای شما عمر شماست، از اول وجودتان تا مرگتان دنیای زِید عبارت است از حین موجود شدن زید تا وقتی که زید بمیرد؛ این معنی دنیای فرداست و دنیای نسبی.
اگر بگویم ذَمی که در آیات است و نکوهش مربوط به آن دنیایِ افلاکی بزرگ است این معنی ندارد که مورد ذم واقع بشود و خدا خودش ایجاد کرده است و نکوهش از آن نمی کند و اگر بگوئیم دنیا عبارت است از دنیای کوچک و نسبی یعنی عمر و زندگانی یک انسانی که ۵۰ سال و یا ۱۰۰ سال طول می کشد این هم دنیایی نیست که قابل نکوهش باشد. روایات از زندگانی و مدت پنجاه سال عمر یک انسان نکوهش ندارد، مذمت نمیکند، خدا خودش این عمر را داده است برای یک انسانی و وقتی که می خواهد، می گیرد پس این قابل توبیخ نیست و قابل مذمت نیست.
آن دنیایی که این همه مذمت شده است چیست؟ به اطلاق دنیای بزرگ نیست و به معنای دنیای کوتاه نسبی مدت عمر یک فرد بشر نیست، پس آن دنیا که مورد مذمت واقع شده چیست؟
ممکن است بگوئیم که دنیا عبارت است از آنچه در این جهان از متاع دنیا می بینیم. متاعی است که در این جهان می بینید خوراک است و لباس است، و ساختمان است و آب است و صحرا است و دریاست و کوه هست. این جهان و این متاعی که ما در اینجا داریم و بشر از آن استفاده می کند. آیا ممکن است بگویم دنیا این ها است و این که نکوهش کرده است که خداوند این ها را دارد نکوهش می کند، مذمت مال این هاست، مذمت مال این نعمت هایی است که به من دادند، نعمت هایی است که به بشر داده اند این را هم نمی شود گفت دنیای مذمومه و دنیای ملعونه و دنیای بد، این ها را خدا در قرآن ذکر می کند و تعریف از آن می کند. از زمین تعریف می کند: «وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ، فِیها فاکِهَهٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَکْمامِ».
این کره زمین را برای شما نهاده و در این کره زمین برای شما میوه های گوناگون اعطا کرده است.
«الَّذِی سَخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ» این دریا را برای شما مسخّر کردیم؛ «لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَهً تَلْبَسُونَهَا».
این دریا مال شما زیر پای شما در تسخیر شما است، از آن ماهی استخراج کنید و از آن گوشت تر و تازه استخراج کنید و میل کنید و از آب های زمین بیاشامید و زینت های دریا را استخراج کنید.
«یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ» لؤلؤها و مرواریدهای دریا را استخراج کنید. «اَنزَلَ مِنَ الَسَّمآءِ ماءً». از آسمان آب خوردن برای شما نازل کردیم «فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ». میوه جات گوناگون از درخت های مختلف برای شما دادیم که شما بخورید، پس این میوه جات جزء آن دنیا نیست که نکوهش شده باشد.
«وَ مِنَ الْأَنْعَامِ حَمُولَهً وَفَرْشًا». از چهارپایان برای شما حیوان سواری دادیم که سوار شوید «فَمِنْهَا رَکُوبُهُمْ وَمِنْهَا یَأْکُلُونَ». از آن بخورید و زحمت بکشید برای اینکه تحصیل کنید «وَ أَنزَلَ لَکُم مِّنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِیَهَ أَزْوَاجٍ» از آسمان برای شما هشت قسم از حیوانات خوراکی وارد کردیم.
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَهَ اللَّهِ» تا آنجایی که می گوید کیست که این زینت و آثار و این موجودات دنیا را برای شما تحریم کرده باشد «وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ» و روزی پاکی که در این جهان به شما دادیم. پس این لباس و پوشاکی که به ما داده است تعریفش می کند، منت می گذارد، این خوراکی ک به ما داده است تعریفش می کند. زمین و درخت و آب و خاک و گِل و دریا و صحرا و میوه جات و تمام این ها نمی توانیم بگوئیم دنیای ملعون، چون قرآن این ها را به عنوان نعمت و زینت و لطف و احسان برای ما یاد می کند. پس ما دنیای ملعونه را از کجا بفهمیم؟ این ها که روی زمین است و بشر از آن استفاده می کند این ها ملعونه نیستند این ها نعمت های گوناگون پروردگار است.
«زینَهَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ»، زینت های پاکیزه. «وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ حینَ تُریحُونَ وَ حینَ تَسْرَحُونَ»، این اسب ها و این مرکب ها این ماشین ها تمام این ها جمال زندگانی شماست که صبح ها سوار بشوید و سرکارتان بروید و عصرها سوار شوید و به خانه برگردید.
پس آن دنیای ملعونه چیست که ما نمی فهمیم؟ و این نهی ها و لعنت ها و این نفرین ها به چه بر میخورد که ما آن را بفهمیم و از آن دوری کنیم، پس این متاع دنیا هم نیست که ما خیال می کنیم. احتمال می دهیم که دنیا ساکنین دنیا باشد. ممکن است بگویم که دنیا اهل دنیا و انسان های دنیا و این مذمت مال انسان هاست، می شود این معنی را بگویم، درست است که انسان ها بالطبع بد هستند اصل اول در انسان زیان است اصل اول در انسان انحراف است و اصالت در انسان بدی و زیانکاری و انحراف در اندیشه و افکار و اخلاق است. اصل در انسان این است، خوب شدن استثنایی است این یک نکته ای است که ما در حال خودمان از آیات استفاده می کنیم. وَ العُصرِ اِنَّ الاِنسانَ لَفی خُسرٍ، قسم به زمان، عصر، دنیا، وَالعَصر قسم به یک چنین زمانی اِنَّ اِلانسانَ لَفی خُسرٍ.
ذات انسان، طبیعت انسان و اصالت انسان در زیان است یعنی اگر انسان را به حال عادی بگذاری اندیشه او به سوی انحراف و زیان می رود. انسان را اگر به حال خودش بگذاری اخلاقش رو به انحراف می رود، اگر انسان را بطبع الحاله قرار بدهی رو به انحراف و روبه کجی می رود. پس انسان ذاتاً رو به انحراف هست و ذاتاً زیانکار هست. زیرا شما می دانید که اگر یک کلّی بگویند و استثناء بزنید، اصالت مال آن کلی است نه استثناء، استثناء افراد استثنایی را می گوید.
اِنَّ الاِنسان لفی خُسرٍ اِلَّا الّذین اَمنوُا.
– کسانی که اندیشه آن ها مستقیم است زحمت کشیده و این اندیشه را به سوی استقامت برده اند.
– کسانی که اخلاق آن ها اخلاق نیکوست کوشش نموده اند که این اخلاق را پاکیزه کرده و تصفیه کنند.
– کسانی که اعمالشان نیکوست با هزار زحمت کنترل کرده و خود را به سوی هدف درست برده اند و الا ذاتاً اَلاِنسانَ لِفَی خُسر.
انسان از نظر اندیشه زیانکار است، بد می اندیشد. انسان، بدخویی پیدا می کند انسان بدکرداری را پیدا می کند، در همه ابعاد، انسان منحرف است و زیانکار.
اِلّا الَّذِینَ اَمَنُوُا وَ عَمِلوُا الصّالِحاتِ.
مگر راه ایمان بپیماید و راه عمل صالح را – به استثناء – بگیرد و برود و به تعلیم انبیاء راه صحیح را بپیماید پس درست است که انسان ذاتاً انسان زیانکار است اما این نکوهش ها مال انسان نیست انسان را مخاطب قرار می دهد و می گوید آی انسان دنیا تو را مغرور نکند، آی انسان دنیا تو را گولت نزند، آی انسان دنیا فکرت را، اندیشه ات را، اخلاقت را و اعمالت را منحرف نکند.
بنابراین مراد از دنیا این نیست که خود انسان مورد نکوهش واقع شود دنیا به معنی اولیش مورد نکوهش نیست. دنیا به معنای مدت نسبی مورد نکوهش نیست، دنیا به معنای متاع موجود در دنیا مورد نفرت و نکوهش نیست، دنیا به معنی انسان ها و اهل دنیا مورد نفرت و نکوهش نیست. روایات و آیات ناظر به این نیست پس آن دنیای منفوره چیست، آن دنیای ملعونه چیست، پس آن چیست که این همه روایات از آن بدگویی کرده است که علی می فرماید اَلدّنیا تَغُرُّ گولت می زند الدّنیا تَضُرٌ مضرر است و ضرر می زند، الدّنیا تَمُرُّ. می گذرد و می رود، آن چیست که اینقدر درباره اش گفته شده است؟
می توانیم مطلب دیگری بگوئیم: درباره دنیا، آنچه را که ما فهمیده ایم و آنچه را که از آیات استفاده کردیم و آنچه را که از روایات به دست ما می آید درباره دنیاست، یک دنیای ملعونه داریم و یک دنیای مکروهه داریم.
اگر موفق بشویم درچند جمله دنیای ملعونه را مجسم کنیم و تشخیص بدهیم [خوبست] آن دنیایی که مورد نفرت و لعنت است چیست؟ شما انسان ها از این جهان استفاده ها دارید، از این دنیا شما استفاده های ذات الابعاد می برید، شما از این دنیا حدودی دارید، شما تماس با این جهان دارید، بدن شما با این جهان تماس دارد، چشم شما از دنیا یک رقم استفاده می کند، گوش شما استفاده می کند، بدن شما از پوشاک دنیا و مسکن دنیا و هوای دنیا و آب دنیا استفاده می کند، چشم شما استفاده می کند اعضای شما از این دنیا استفاده می کند، اعضای دیگر انسان از شهوات استفاده میکند. شما یک موجودید، از این دنیا استفاده های گوناگون می برید، از شنیدنی ها استفاده شنیدن و از خوردنی ها استفاده خوردن، از پوشاک استفاده پوشیدن و از مسکن استفاده نشستن و از مرکوب استفاده سوار شدن، از اجناس دیگر دنیا استفاده های گوناگون می برید و شکی نیست که این دنیای حقیقی است.
به این بیان استفاده های شما از این جهان منقسم به دو قسم است: استفاده حلال و مشروع و مامور از طرف پروردگار و استفاده حرام و غیرمشروع و غیرمجاز. پس استفاده های گوناگون شما از جهان دو قسم است؛ گاهی می شنوید اما حلال است، گاهی می شنوید اما حرام است و سبب سخطِ پروردگار. و گاهی می گوید و حلال است، واجب و مباح. گاهی می گوید که حرام است و مورد نفرت فرشتگان، پوشاکی می پوشید، حلال است و صواب هم می برید و گاهی می پوشید اما حرام است و گناه.
استفاده ها اقسام دارد. ما مدعی هستیم آن دنیا که دنیای ملعونه هست و مضر است و انسان را از درجه انسانیت ساقط می کند و اهل هوا و هوس می شود و آن دنیا که انسان را اهل دنیا و جهنمی می کند استفاده های غیرمشروع شما است از این جهان. این خانه تنها دنیای ملعونه نیست؛ اگر صاحبخانه توی آن بنشیند و استفاده جایز کند این دنیا نیست این آخرت است. اگر بنشیند و حرام انجام دهد آن، دنیاست.
آنچه که شما از این جهان استفاده غیرحلال بکنید خوردن غیرحلال و آشامیدن غیرحلال و سخن غیرحلال و شنیدن غیرحلال و نگاه غیرحلال و فکر غیرحلال و راه رفتن غیرحلال و لباس پوشیدن غیرحلال و سوار مرکب شدن غیر حلال و در خانه نشستن غیر حلال است. تمام این ها «دنیا»ست که انسان را به هلاکت می اندازد، این دنیای ملعونه است و مجموع این اعمال و این استفاده های غیرشرعی شماست که علی می فرماید: تَغُرٌ تَضُرٌ، تَمُرٌ.
مغرور شدی که آلوده به فحشاء شدی، مغرور شدی که گناه کردی، مغرور شدی که این ها را روش زندگی قرار دادی و ضرر بردی که این ها را اختیار کردی و مغرور شدی که این ها را انتخاب کردی. شما می بینید که در روایت وارد شده: دنیا و آخرت دو تا «هَوُو» هستند با هم دشمن. این کدام دنیاست؟ همین اعمالی که شما انجام می دهید یک انسان اعمال غیرمشروع مشغول بشود و در گناهان بیفتد این با آخرت نمی سازد با خدایی بودن نمی سازد و با الهی بودن نمی سازد.
علی می فرماید اَلدُّنیا وَ الاخِرَه مَثَلُ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ، دنیا و آخرت همچون مشرق و مغرب است، هر وقت به یکی نزدیک شدید از آن دیگری دور [شده اید]. هر وقت میل به هوس کردی، هر وقت به سوی گناه رفتی، و هر وقت به سوی اعمال غیرحلال رفتی، پیش پروردگار ساقط شده ای. روایت می گوید گاهی یک کلمه از انسان صادر می شود یک کلام انسان میگوید که مقامش نزد پروردگار بین آسمان و زمین سقوط می کند. انسان باید زبانش منزه باشد. این دنیاست و این آلودگی هاست که انسان را از تقوا بیرون می برد.
اگر انسان توانست این هواها را از خود دور کند، اگر انسان توانست بر نفس پیروز شود و نگذارد نفس مشتهیات و اعمال غیرحلال به جا بیاورد، این روح بزرگ می شود، این انسان بالا می رود، تخلیّ الانسان، خود را خالی کند از گناه، شبانه روز بگذرد و گناه انجام ندهد.
ای خوشا به حال آن انسان که فرشته ای می آید برای نوشتن گناهانش و فرشته ای می آید برای نوشتن ثوابش؛ شب که می شود دو فرشته می آیند، روز می شود و دو فرشته دیگر می آیند و مشغول نوشتن می شوند. خوشا به حال آن انسان که فرشته ای که ثوابش را می نویسد دفترش را پر کرده از اعمال قولی و عملی شما و برده است و آن فرشته ای که گناه می نویسد قلم توی دستش خشکیده و همان طور مانده هیچ چیز پیدا نکرده بنویسد و برگشته نزد پروردگار. او فرشته ای است در روی زمین من از صبح تا غروب در نزد این شاگرد امام صادق بودم یک کلمه از زبانش سخن بیرون نیامد که من بنویسم، یک قلم گناه نکرد که من بنویسم، یک کلام باطل نگفت که من بنویسم. خوشا به حال آن انسان لایحبر الرجل حلاوه الایمان مالم یترک الکنب جدهٌ.
حلاوت و شیرینی ایمان را مغز انسانی و روح انسانی نمی چشد مگر اینکه دروغ نگوید چه شوخی و چه جدی. این تقوا است که انسان را پیش خدا بزرگ می کند.
وقتی از گناه دور شدید حبّ پروردگار و حلاوت و شیرینی دوستی او را در دلتان می فهمید، می چشید. آن انسان بزرگ می شود که «انسان» بشود. یک روایتی در سفینه البحار دیدم هروقت این روایت را متذکر می شوم بر من اثر می کند. در ورایت دارد کان علی علیه السلام اشتها کبداً مع خبرٍ لین. علی علیه السلام یک روزی در دلش در قلبش گذشت یک کباب جگر و نان گرم بخورد، نخورد، به همان نان خشک جوی قناعت کرد. یک ماه گذشت، دو ماه گذشت، سه ماه گذشت، یک سال بر او گذشت، یک وقتی پیش حسن گفت حسن جان من یک مدتی به این فکر هستم که یک کباب جگر و یک نان گرم بخورم. حسن بزرگ از جا برخاست و رفت کبابی تهیه کرد. آن روز علی علیه السلام روزه بود کباب تهیه کرد و نان گرم تهیه کرد و آورد. اول اذان نمازش را می خواند و سرسفره نشست.
حالا پس از یک سال می خواهد غذا بخورد. غذایی که آرزوی خوردنش را داشت. می خواهد دست به سوی غذا دراز کند که سائلی می گوید یا اهل بیت من سائل هستم، از غذایی که می خورید به من بدهید. علی دست می کشد، این جمله را می خواهم بگویم، فرمود حسن بردار این غذا را به همین ترتیب که پختی ببر به آن سائل بده، زیرا می ترسم روز قیامت با این آیه به من خطاب کنند و صحبت کنند و بگویند “اَذْهَبْتُمْ طَیباتکُمْ فی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا واسْتَمْتَعتُم بِها” (الاحقاف).
برو تو در دنیا زندگی کردی و حضورت در دنیا برای شهوترانی در دنیا بود. شنیدنی های غلط را در دنیا شنیده ای، لذت های ناروایت را در دنیا انجام دادی. آیه: اَذْهَبْتُمْ طَیباتکُمْ فی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا واسْتَمْتَعتُم بِها. خوشی تان را آنجا کردید، اینجا جای خوشی برای خودتان نگذاشتید… حسن غذا را برداشت به او داد و برگشت!
انسان [باید] بر نفس پیروز بشود. این علی علیه السلام است که آنچنان بر نفس پیروز است. وقتی که در عظمت او انسان فکر می کند مبهوت می شود. این انسان آسمانی است که زنجیر این زمین شده است.
حافظ این جور می گوید:
حجاب چهره جان می شود غبار تنم خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم
می گوید که روح من که می خواهد برود، این بدنم حجابی شده است و غباری شده است. خدا، کاش این حجاب و غبار از چهره رویم برداشته بشود، این لباس کهنه پنجاه ساله و شصت ساله را از روحم و از پیکر روحم بیرون بیاورم، پرواز کنم به سوی آسمان و با آن فرشتگان اوج بگیرم و ای برما (آیه) که: اَخلَدَ اِلَی الاَرضِ وَ اتَّبَعَ هَویهُ… فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الکَلب.
آنان که درس می خوانند این خطاب مال آن هاست، آن کسی که درس خوانده و انسان ملا شده است و عالم به قرآن شده، اگر علاقه مند به زمین باشد، اگر گناه کند، جرمش، جرم بلعم باعور است.
بلعم دنبال هوای نفس رفت و شیطان او را اغواء کرد.
شاگردان امام صادق، فرزندان امام صادق، سربازان ولی عصر، شما طلاب حوزه علمیه قم، هر کس هستید شما باید با این نفس امّاره مبارزه کنید؛ مبارزه با طاغوت لازم است. این را توجه دارید که یک طاغوت بدتر از آن طاغوت خارجی در میان سینه هر انسانی است. مگر در علم اخلاق نمی خوانید لِکُلِّ اِنسانٍ موسی وَ فِرعَون.
در درون هر انسانی یک موسی داریم به نام موسای عقل و بینش، و فرعونی داریم به نام فرعون نفس اماره. وای بر من که عمرم گذشت. نفس امّاره ام کی نفس مطمئنه می شود؟ می ترسم دم مرگ هم بگویند خطاب به نفس هر انسان می کند فرشته که می آید گاهی می آید می گوید: یا اَیَّتُهَا النَّفسُ الاَمّارَه!
و گاهی می گوید: یا ایَّتُهَا النَّفسُ اللَّوامَهٌ ارجِعی اِلی رَبِّکِ.
چه سخنی را می گویم، این آیات را دقت کرده اید، دقت در آیات مومن را دیوانه می کند. یک دفعه هم فرشته می آید می گوید:
آیه: یا اَیَّتُهَا النَّفسُ المُطَمئِنَهُ ارجِعی اِلی رَبِّکِ راضِیَهً مَرضِیَّهً فَادخُلی فی عِبادی وَ ادخُلی جَنَّتی.
یک دفعه می آید سراغ ما و می گوید: یا اَیَتّهُا النَّفسَ الاَمارَه.
ای نفس امّاره و یک دفعه هم می گوید نفس مطمئنه. خدای من، وقت مرگم به من چه خطاب خواهی کرد؟ به این نفس من چه خطاب خواهی کرد، فرشتگان عزیز چه خطاب خواهند کرد؟
یا اَیَتُّهَا النَفسُ الاَمّارَهُ ارجِعی اِلی رَبِّکِ!
وای به حال آن کس که هنگامی که از دنیا می رود او را خطاب کنند ای نفس اماره، از این قالب بیرون برو، ای نفس اماره، جای تو آنجاست که برای خود مهیا کرده ای.
امید است ان شاءالله خداوند توفیق بدهد، فهمیدیم که دنیا چی هست، دنیا شهوات ماست، دنیا غفلات ماست، دنیا کارهای زشت ماست، دنیا کارهای غیرصحیح ماست، دنیا کارهای حرام ما هست. آلودگی به دنیا فرورفتن در کارهای حرام است، آلودگی به دنیا انجام گناهان است و حال معلوم می شود که کسی یک قدم در دنیا فرورفته و یک کسی ده قدم فرورفته و یکی صد قدم فرورفته؛ تا روزی چند تا گناه انجام بدهیم.
وقتی که نزدیک خوابت شد لباس هایت را کندی و حالا میخواهی بروی وسط رختخواب، (نمی دانم رختخواب داری یا نه) وقتی که می خواهی بخوابی، در خلوت یک سجده کن رو به سوی پروردگارت، روزت که گذشت، یک نظری بیفکن که: چند تا دروغ گفتم، چند تا گناه کردم. شاگردان امام صادق و گناه؟ مومن و شیعه علی ابن ابی طالب و گناه اعوذبالله.
پروردگارا، خدایا، توفیق بده که دنیا را بشناسیم و از دنیا دوری بجوئیم. این یک معنی دنیا؛ این دنیای اماره است، این دنیای ملعونی است، پیغمبر گرامی فرمود: اَغفَلُ النّاسِ مَن لَم یَتَّعِظ بِالتَّغیُر.
غافل ترین مردم کسی است که این دنیا را ببیند و از دگرگون بودن دنیا «متعظ» نشود اعظم الناس خطراً من لم یَرَ للدنیا خطراً.
و بهترین مردم و بزرگترین انسان ها انسانی است که دنیا در نظر او منفورترین اشیاء باشد و دوری بجوید.
خدایا توفیق بده که آگاه باشیم و هوشیار باشیم و شاگرد علی ابن ابی طالب باشیم.
آقایان عزیز، دشمنان شما زیادند متوجه باشید یکی از راه های پیروزی شما بر دشمنان خارجی چنین است: من این جمله را پیوسته از کوچکی و آنگاه که وارد این حوزه شدم با رفقا صحبت کردم و توصیه کردم راه و طریق پیروزی شما بر دشمنان خارجی و بر دشمنان داخلی، پیروزی بر نفستان است، اگر موسای عقلتان بر فرعون نفستان پیروز شد، شما پیروز هستید و اگر در داخل مغلوب هستید، بدانید که شما مغلوب هستید.
در صدر اسلام، مسلمانان ابتدا بر نفس پیروز شدند و بعد بر دشمن. آقایان طلاب، شاگردان امام صادق، در این روزها و در اوقات دیگر شما باید قم را پهنه ای قرار دهید که هر کس وارد می شود بفهمد که این محیط محیط امام صادق است. قم حرم پیغمبر گرامی، قم حرم ائمه اطهار است، از روش شما از رفتار شما از بازار شما از گفتار شما از عمل شما از سخنان شما همه بفهمند اینجا منبع فیض است، اینجا مرکز دین است، اینجا مملکت اسلام است، اینجا سخنان پیامبر است، اینجا اسلام است، یک انسان های با صفا سرتا پا ایمان سرتا پا وفا، شاگردان امام صادق این جا زندگی می کنند.
آمدند یک شب و روز ماندند و رفتند از آداب شما متأدب بشوند و از اخلاق شما اخلاق یاد بگیرند و از دعاهای شما دعاها بخوانند و یاد بگیرند از احتیاط های شما محتاط بشوند، از دوری شما از شبهه از شبهات اجتناب کنند. شما سرمشق باشید، قدم اول تان پیروزی بر نفس است و غلبه بر نفس.
بیش از این مزاحمتان نشوم. آخر عرایض این شد که پس از زحمات، دانستیم که دنیا یعنی تماس محرم شما با این جهان حظوظ محرم شما در این جهان، این دنیاست. این دنیای ملعونه است. یک دنیای مکروهه داریم که اگر موفق شدیم بعداً عرض می کنم.
پایگاه تحلیلی خبری ندای اصفهان