عالمه علی علیه السلام حضرت زینب سلام الله علیها

شناسه نوشته : 36433

1402/08/24

تعداد بازدید : 15

 عالمه علی علیه السلام  حضرت زینب سلام الله علیها
حضرت زینب کبری علیها السلام در مهد علوم و کانون فضائل بار آمد؛ اطلاعات عمیق، بسیار وسیع و گسترده ای از اسرار غیبی و علوم رابه وسیله جد، پدر، مادر و برادر خود فرا گرفت.

 

مقدمه

(تحلیل دقیق وجامع حادثه عاشورا بدون توجه به نقش زنان در حدوث و بقای آن امکان پذیر نیست زنانی که نقش آفرینی ارزشمند آنان در نهضت عاشورا ثمرۀ تعالیم و حیانی و آموزه های نورانی و هدایت گر و انسان ساز اهل بیت عصمت و طهارت بوده است. زنان در قیام سید الشهداء علیه السلام- همانند مردان هم در حدوث و ایجاد آن نقش داشتند و هم در بقاء و استمرار آن.

این زنان شجاع و با ایمان وفداکار بودند که همسران و فرزندان خود را تشویق به پیوستن به سپاه امام حسین علیه السلام و یاری آن حضرت نموده و حداقل محیط امن و آرامش بخش را برای مردان ایجاد کردند تا آنان با خیالی آسوده به دفاع از دین بپردازند.

زنان نقش آفرین د رجادثه عاشورا شکر گذار خداوند بودن که همسر یا فررند انشان در راه دین خدابه شهادت رسیده است. همین حماسه های زنان عاشورایی بود که پیام شهیدان کربلا را ماندگار کردو اسلام راحفظ نمود. بسیاری از زنان حاضر در صحنه های خونین عاشورا از این امکان و فرصت بهره مند بودند که جان خود را حفظ کرده و از صحنه های الهی بیرون بردند؛ ولی وظیفه شناسی و احساس تعهد دینی، آنان را در صحنه های خونین عاشورا نگاه داشت و باعث شد برخی از آنان در عرصه نبرد حضور مستقیم داشته باشند و گاه با عمود خیمه به جنگ دشمن بروند،)[1]

اینجا سخن از زینب است، که نامی آشناست، نه تنها برای شیعیان، بلکه برای همه تاریخ دانان.

زنی که در تغییر مسیر تاریخ بشریت نقش اساسی و مهم ایفا کرده و از دیدی موجد، تاریخی جدید در دنیای اسلام و سر فصلی عظیم در آن و باعنوانهای درخشان است. عاشورائیان نام او را همراه نام حسین علیه السلام شنیده اند و مورخان او را شخصیت دوم واقعه کربلا و عنصری تاریخی دانسته و نام او را ردیف فریاد گران عظیم تاریخ ثبت کرده اند. شاعران از صبر و تحمل بی مانند او دم زده اند و علمای اخلاق از عفت و تقوا و استقامت او، انقلابیون جهان او را زنی نمونه و دارای رسالت خون و پیام می شناسند و دنیای تشیع او را رمز پیروزی حسین علیه السلام مدافع مکتب اسلام و ولایت حقه امامان.[2]
زینب کیست؟

(او نواده گرانقدر پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله است. فرزند دانای علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام، خواهر شجاع حسن و حسین- علیه السلام یادگار قیام کربلا، الگوی صبر و استقامت، نمونه ای از پایمردی بی نظیر یک زن پس از فاطمه معصومه علیهاالسلام زینب هم رزم وهم پیمان حسین علیه السلام است. قهرمان حادثه کربلاست، رزمنده ای، هدفدار است و رساننده پیام خون و شهادت.[3]

(از افتخارات بزرگ این بانوی مکرمه آن است که همچون دو برادر بزرگش در عصر مقدس رسول خدا صلی الله علیه و آله پایه به دایره وجود گذاشت ودست مبارک رسول اکرم صلی الله علیه ؤ آله از روز اول تا چندین سال به بدن مبارک زینب کبری رسیده و زینب در این مدت در تماس نزدیک باجد بزرگوار خود بوده؛ چشم زینب، به صورت زیبا و پر فروغ حضرت خاتم الانبیا خورده و سخنان گهربار رسول خدا در گوشهای زینب و در جان آن معظمه نفوذ کرده است. و با آن فراست، هوش سرشار و نبوغ آسمانی که خداوند به ان بانوی بزرگ عطا کرده بود، بهترین مایه های فضیلت وعلمیت را از جد بزرگوار خود فرا گرفت.[4]

مراسم نامگذاری در خانه علی و زهرا سلام الله علیها به وسیله شخص پیامبر بزرگوار انجام می گرفت و هرگز امیرالمومنین و فاطمه زهرا سلام الله علیها در تعیین اسم بر ان بزرگوار سبقت و پیشی نمی گرفتند.

اری! زینب کبری علیها السلام در مهد علوم و کانون فضائل بار آمد؛ اطلاعات عمیق، بسیار وسیع و گسترده ای از اسرار غیبی و علوم رابه وسیله جد، پدر، مادر و برادر خود فرا گرفت.

زینب علیهاالسلام. زین دامان آب است و نور دل و دیده مادر هم سخن پدر است وهمراز مادر، فریادگر تاریخ است، و رمز پیروزی مکتب حسین علیه السلام زبان علی در کام دارد و هستی و تحمل فاطمه در حیات، عقول در کار او حیرانند. بیانها در وصف او عاجز....

مقام علم و درایت او

زینب علیها السلام زنی عالمه و فاضله است. در خانه علم به دنیا آمد، در کنار رسول خدا صلی الله علیه و اله پرورش یافت که خود شهر علم بود. و از سرپرستی پدری چون علی علیه السلام بهره گرفت که دروازه علم بود و در آغوش مادرش فاطمه رشد یافت که خود فاضله ای معصومه است. بعدها در کنار برادرانش حسن علیه السلام و حسین علیه السلام بود که امامان معصوم و داری علم ملحمه از جانب خداوندند. و برادر زاده اش امام سجاد علیه السلام که خود معصوص دیگرا ست. مقام علمی او بر این اساس بالاست، پهلو به پهلوی عصمت می زند و در رتبه ای قریب به ولایت برادران است. او دائما سرگرم جمع آوری دانش و فضیلت بود و از این دید کمالات بسیاری ایرانی خود فراهم کرده و به شانی رسیده که به گفته بسیاری از صاحبنظران و از جمله این حجر به نقل روایات و احادیث می پرداخت. زنی خردمند و با درایت بود. به گفته سیوطی: وکانت لبیبه جزله و عافله لها قوه جنان. او زنی خردمند و تیز بین بود، خردمندی بود که برای او قدرت ادراک و استنباطی قوی بود. و نمونه این سخنان در شان زینب نه تنها از دید شیعیان، بلکه در اثار اهل سنت بسیار است.[5]

زینب از دیدی ناقل روایات و احادیث است. مرحوم طبرسی گوید که او اخبار بسیاری از مادر خود نقل کرده که در تاریخ ها وجود دارند. ابوالفرح اصفهانی می نویسد:

هی اللتی روی ابن عباس عنها کلام فاطمه علیها السلام- فی فدک فقال حدثتنی عقیله، زینب بنت علی.

از او احادیث بسیاری باقی مانده مثل حدیث ام ایمن، ماجرای فدک و غصب حق فاطمه، و روایاتی چون داستان نزول غذای بهشیه برای فاطمه علیهاالسالم به نقل از محمد بن علی طوسی، داستان دفن پدر، داستان دعای فاطمه علیها السالم برای مومنان در نماز شب و...

زینب روایات بسیاری را از پیامبر، از پیامبر، از مادر از برادرانش، از ام سلمه از ام هانی نقل کرده و بزرگان بسیاری از او نقل قول کردند مثل امام سجاد علیه السلام، ابن عباس، عبدالله بن جعفر، فاطمه بنت الحسین، و...

بسیاری از اسناد و روایات مورد اتخاذ و خط و رای و نظرند مثل داستان وصیت علی علیها السلام و سفارش او در دفن خود و هم وصیت فاطمه به علی علیه السلام در دفن خویش عکه وقتی از دنیا رفتم مرا غسل ده، حنوط کن و... در کل روایات از مادر راه همه مورخان اتفاق دارند.[6]

دامنه علم او

زینب در جنبه اخذ علم به منبعی چون پیامبر وامامان معصوم وصل است و از دیدی می توان گفت او متصل به منبع لایزال وحی است. بدین سان شگفت انگیز نیست اگر بگوئیم همه دانش های مورد نیاز را در اختیار دارد. مرحوم فاضل در بندی درباره زینب نقل می کند:

زینب دارای علم رویا بود، از بلایا خبر داشت و در این جنبه ها همانند اصحاب علی علیه السلام چون میثم تمار و رشید هجری بود. از آگاهی های او در زمنیه علوم ومعارف کمتر باید سخن گفتکه گفتیم این جوی به اقیانوس وصل بوده و از منبع لایزال ابدیت سیراب می شد.

او از مباحثی سخن می گفت که در علوم روز از آن ها بحث مفصل می شود همچون جامعه شناسی قوی از پی آمدهای امور سخن می گوید. آنچه او در عصر عاشورا، یا در صبح روز یازدهم محرم در قتگاه حسین بین علی علیه السلام و یاران بیان کرد، سخن است که در جامعه شناسی نهضت ها از آن مجرم به میان می اید. او در برابر جنازه امام حسین علیه السلام سخنانی بدین مضمون بیان کرد:

بِابي‌ مَن‌ْ ...فِسْطاطُه‌ُ يَوْم‌ِ الاِثنين‌ نَهبا

جانم فدای تو ای کسی که خیمه گاه تو را در روز دوشنبه موردغارت قرار دادند.

او در این سخن اشاره ای به روز سقیفه وغصب حق علی علیه السلام به عنوان خلیفه راستین پیامبر دارد که از آن پس از 50 سال به صورت شهادت حسین علیهالسلام و اسارت فرزندان او پایان یافت.[7]
تایید امام سجاد علیه السلام

(امام سجاد علیه السلام امام زنیب است. او مقام علمی زینب را مورد قرار داده است. در داستان اسارت، زینب به همراهی امیران وارد گونه شد و شنیدید که در آنجا بهسخنرانی پرداخت و در بحث سرزنش آمیز خود کوفیان را جدا مورد شمانت خویش قرار داد و همچان گرم سخن بود که امام سجاد علیه السلام

سخن اورا قطع و چنین فرمود:

«انت بحمد الله عالمه بلا معلمه فهمه غیر مفهمه»

عمه جان ساکت باش تو بحمد الله زن دانشمندی هستی که رنج مدرسه و معلم را نچشیده ای و فهمیده ای هستی که دیگران به تو فهم و درایت نیاموختند و... و این خود نشان می دهد که زنیب زنی ملهم به الهامات ربانی و علمش از نوع علم لدنی بود. اری، اگر زینب بدون دانایی و معارف لازم بود هرگز نمی توانست مورد مشورت امامان قرار گیرد و بادر مسیر حرکت هدفدارانه خود با چنان درایت رایت و خبرگی به پیش رود و یا چنان عظمتی را از خود بروز دهد.[8]

درس آموزی های او

(اسناد و روایات نشان می دهند درایامی گهاو در کوفه برای زنان جلسه تفسیر قران داشت. روزی امام امیرالمومنین علیه السلام بر او وارد شد و دید او سرگرم تفسیر قران است امام امیر المومنین علیه السلام

از او پرسید شینده ام تفسیر قرآن می کنی گفت آری. امام درباره عبارت که کهیعص نکاتی را به او فرمود و به او تفهیم کرد که در آن اشاره و رمزی برای مصیبت خاندان پیامبر است و مصائب بعدی را برای او شرح داد و گریست.)[9]

مقام علمی او به گونه ای بود که بسیاری از مسائل دینی را که از امام سجاد علیه السلام نقل شده بود به زینب علیه السلام نسبت می دادند تا جان امام در امان بماند و این مساله یک روز و دو روز و یایکبار و دوبار نبود. و این همه از عظمت زینب سخن دارد.

زن و علم

اسلام تعلیم داده که زنها باید آنچنان علمی تحصیل کنند که سعادت ابدی فرزندان خاندان خود را تامین کنند و این علم دین و اخلاق است.

بانوان باید آنچنان علمی بیاموزند که مشعله تابانی برای تربیت خاندان آنها باشد و از مفاسد اخلاقی آنها را به کلی دور سازد.

(اسلام می گوید زن باید دارای تهذیب نفسانی باشد تا بتواند مواهب و مزایائی که در نهاد احسان بودیعت گذارده شده آنچنان که شاید در آغاز طفولیت پرورش دهد. حقوقی که اسلام برای زن قائل شده در هیچ کدام از ملل نظیر آن دیده نشده است.)[10]

(حضرت زینب علیها السلام در شئون با طنیه و مقامات معنویه و فضائل صوری و فواضل و خصال و جلال و علم و عمل و عصمت و عفت و نورانیت و شرافت مانند مادر و نایب مناب او بوده است.)[11]

زینب در مهر مدینه علم نبوی تربیت شده و در باب علم علوی معتکف بوده و از پستان عصمت و طهارت تغذیه نموده است و در تمامی عمر در ذیل افا دو پیشوای بزرگ که بزرگان اهل بهشت هستند پرورش یافته و چنان به علم و دانش تربیت یافته که دشمن حتی یزید به فضیلت و کمال او معترف گشت و حضرت سجاد امام چهارم فرمود:

«انت بحمدالله عالمه غیر معلمه و فهمة غیر مفهمة»

آری علم و دانش زینب علیها السلام مانند دانش سایر صفوف بشری کسبی و در لباس الفاظ نارسا اکتساب نشده بلکه از منبع علوم غیبی نبوب و باب علم و دانش امامت سیراب گشته و سنخ معلومات او سنخ معلومات ما نیست. بلکه بوسیله الهامات خضیه و افاضات نبویه و تعلیمات علویه معلمین مادی جهان را بدانها راه نیست. اخذ علم و دانش نموده است و با نیروی ربانی بوده است که توانسته از منبع علوم غیبی سرچشمه بگیرد و از تهذیب نفس جد خود و پدر و مادر و برادران علم و تربیت فرا گیرد[12].

در حدیث وارد است

«من اخلص الله تعالی اربعین صباحا انفجرت ینا بیع الحکمة من قلبه علی لسانه»

و شکی نیست که حضرت زینب علیها السلام تمام مدت عمر برای رضای خدا قیام می نمود و قدم می زد چگونه منابع علوم و حکمت از قلبش بر زبان جاری نشود. با ضافه کسی را که پیغمبر صلی الله علیه و آله معلم او بود و مانند علی علیه السلام مربی او بود و فاطمه زهرا سلام الله علیها از پستان عصمت و طهارت شیر داد البته او دارای قدرت بیان و فصاحت و بلاغت و علم و عمل می شود.)[13]

درروایات است که زینب چون طفل بود دردامن پدر می نشست و حضرت علی علیه السلام او را با لطف کلام تعلیم می فرمود. آنگاه فرمود: نوردیده بگو یکی چون گفت فرمود بگو دو تا- زینب ساکت شد فرمود صحبت کن نور دیده من، عرض کرد پدر عزیزم زبانی که بگفتن یکی گردش کرد چگونه کلمه دوتا بر زبان آرد. حضرت علی علیه السلام، اورا به سینه چسباند و او را بوسید. گرچه در کتاب مصابیح القلوب شیخ ابی سعید الحسن بن الحسین سبزواری معاصر شهید اول رحمته الله این سوال را نسبت به عباس می دهد که حضرت فرمود برای چه نمی گویی دو تا عرض کرد حیا می کنم که پس از گفتن واحد ر ا ثنین بگویم و حضرت خوشحال شد و میان دو چشم او را بوسید. در این موقع که زینب هم در کنار پدر بود عرض می کند. آیا مرا دوست می داری فرمود: چگونه ترا دوست ندارم که میوه دل من هستی. عرض کرد: پدر عزیزم دوستی برای خداست و شفقت ومهربانی برای ما.

این روایت با کمی اختلف متواتر است ونشان می دهد که حضرت زینب از طفولیت دارای علم و کمال بود و از کوچکی شرح صدر داشته و در مکتب رسالت و امامت وعصمت و طهارت از منبع علوم و دانش سیراب گشته.[14]

و فاضل در بندی می گوید حضرت زینب سلام الله علیها علم منایا و بلایا از پدر فرا گرفته بود و مانند بسیاری از اصحاب مثل رشید ججری و میثم تمار و غیره. حضرت زینب داریا اسراری بوده که از طرف پدر ومادر و برادارن باو تعلیم شده بود و او از حضرت مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم و سایر زنان انبیاء سلف افضل و اعلم بود. وکلام حضرت سجاد. علیه السلام که فرمود:

«یا عمه انت بحمد الله عالمه غیر معلمه و فهمه غیر مفهمه»

بهترین دلیل گفتار است که حضرت زینب محدثه و ملهمه و معلمه بود آنهم از سرچشمه نبوت و ولایت سیراب گشته در علوم دینیه و آثار باطنیه مهارتی بسزاء داشته و با تامل در اسرار شهادت می بینیم استنباط و تحقیقات وثیقه از حضرت زینب علیه السلام باقی است که در مردها کم نظیر است چه جای زنان.[15]

(عظمت مقام علمی و فکری، زینب را از مطالعه خطبه های او تنها در دو شهر کوفه و شام می توان دریافت. درجه علمی و ادبی خطبه ها، با همه مختصر بودنش به میزانی است که اگر از زینب کبری هیچ اثری نمانده بود جز همین دو خطبه، باز هم کافی بود که او را در جبینه علمی و ادبی در سطح بسیار بالائی قرار دهد. به ویژه که این سخنان از سوی زنی دردمند و رنج دیده بود، زنی که داغ عزیزان را دیده و در سوک و ماتم گرانقدرترین محبوبان خود می سوخت.

از میان خطبه هایش می توان دریافت که زینب تا چه میزان از قرآن، تفصیر، تاریخ اسلام، فقه و ادبیات و... سردر می آورده و از همان بهره کافی داشته است.)

شاگردان زینب

(چه در ایامی که زینب در مدینه بود و چه در کوفه و یا مناطق دیگر، هیچگاه از مسئولیت تبلیغ و انسان پروری غافل نبود. شاگردان بسیاری را تربیت کرد که برخی از آنان به ازدواج کسانی درآمدند که همسرشان از مقام و موقعیت نظامی یا سیاسی بالائی برخوردار بود و حتی برخی از آنان در شوهر خود تاثیری مثبت داشته و در تعدیل آنان کوشش بسیاری کرده اند.)

فصاحت و بلاغت

 (بخشی از کمالات و سجایای زینب کبری در بلاغت و فصاحت سخن او قرار دارد. و عزض از آن روشنی و همه فهمی سخن، سلاست در آن، انتخاب لفط و معنی درست است. سخن زینب نشری است چون نظم، باری شنوندگان مفهوم است و برای نکته سنجان در مرحله عالی ارزش از نظر تالیف و ترکیب کلام فوق العاده فنی و ادبی و از نظر ظاهر بسیار ساده است و در عین حال توان ابداع شبیه آن بسیار سخت است.

اری او فصیحه و بلیغه است و نمونه سخنان موجود او بهترین گواه بر این مدعا برخی از نویسندگان سخنانش را به سحرآمیز بودن شبیه کرده اند و حتی دشمنان او که درمسند قدرت بوده و از موضع سلطه سخن می گفته اند، نمی دانستند در برابر سخنانش چگونه موضع بگیرند.)[16]

گواهان تاریخ

(جاحظ که خود ادیبی در عرب است و در این رشته کم نظیر از خزیمه روایت می کند که پس از شهادت حسین علیه السلام وارد کوفه شدم که همزمان با ورود اسیران اهل بیت در کوفه و زمان ایراد خطیبه توسط زینب بود. من هیچ زن اسیر و امان داده ای را گویاتر از او ندیدم، چنان سخن می گفت که گوئی سخنان از زبان علی علیه السلام خارج می شدند.

نیشابوری در شرح حال و عظمت و مقام زینب سخنانی دارد که بسیار پر جلوه و با شکوه است. او در عبارتی بس کوتاه همه گفتنی ها را راجع زینب بیان کرد و چنین گفت: زینب در فصاحت و بلاغت، در پارسائی و عبادت مانند پدرش علی علیه السلام و همانند مادرش زهرا علیها السلام بود. علامه مامقانی (ره) با استفاده به خطبه های زینب در وصف شیرینی و رسائی سخنانش گوید: او در فصاحت و بلاغت چنان بود که گوئی زبان علی علیه السلام در کام داشت و این مدعا را می توان از خطبه های او دریافت. و البته عرض او همان خطبه هائی است که در کوفه و شام ایراد کرده است.)[17]

قابل توجه است که (پیش از فاطمه زنان بسیاری بوده اند که در مناسبت هایی سخنرانیهایی داشته ویا خطبه هایی ایراد کرده بودند. ولی داوری تاریخ این است که به جز فاطمه علیه السلام دختر پیامبر  صلی الله علیه وآله زنی را چون زینب سراغ نداریم که در این درجه از فصاحت و بلاغت سخن گفته باشد. به هنگامی که او سخن می گفت چنان بود که گویی این علیه علیه السلام است که دارد سخن می گوید وما جلوه آن را در خطبه های زینب در شهر کوفه دیده ایم. او در احتجاج چون فاطمه علیه السلام سخن می گفت ودر بیان حق وبه کارگیری استدلال و منطق چون علی علیه السلام به کلام می ایستاد. فصاحت و بلاغت او بی نظیر ودلیل و برهان او در اقامه حق و دفاع از آن کم نظیر بود و این داوری تاریخ درباره اوست و نویسندگان بسیاری در این مقوله داوری کرده اند.)[18]

سجع سخن

(زینب از دیدی ادیبه است. ادیبه ای که در عین آن مخمصه ها و بحران ها، با همه دردمندی ها، سجع وقافیه را از دست نداد و ادیبانه سخن گفت به صورت ملکه ای از او درآمده بود، در مجلس ابن زیاد عباراتی خطاب به او گفت که ابن زیاد ع از فرط شتابزدگی و حیرانی، راه سخرگی در پیش گرفت و گفت خوب بنگرید او به سجع و قافیه سخن می گوید پدرش نیز سخن به سجع می گفت. اما عبارات بالبداهه زینب که در عین و تاثر بیان می شد چنین بود: خطاب به ابن زیاد.

- لقد قتلت کهلی تومهتر و آقای ما را کشتی.

- أبرأت أهلي و از خویشاوندانم کسی بر جای نگذاشتی.

- و اجتثثت اصلی ریشه ما را از هم گسستی.

- فان يشفك هذا فقد اشتفيت اگر درمان درد تو در این بود، بدان شفا یافتی و خود را درمان کردی.

- در مجلس یزید هم با الهام از قرآن، بلاغت عجیبی به کار برد. و در آن از کرامت خاندان حق سخن گفت: به اثبات حق پرداخت، ظالمان را پست و حقیر شمرد و... خطبه ای از آن پاسخ تر به چشم نمی خورد.)[19]

نفوذ کلام او

(سخنانش که از جان برمی خاست، و برای خدا ادا می شد و در جان مردم نفوذ کرد به عنوان نمونه او در کوفه خطیبه خواند. هنوز بیش از سه حرف نزده بود که مردم زار زار شروع به گریه کردند و پس از اندک مدتی فریاد یا لثارات الحسین علیه السلام ای خون خونخواهان حسین علیه السلام بپا خیزید از دلها برخاست. کلام او برای خدا پاک و حرکات او تسبیح بود. برای حصم شمشیری برانً، برای مردمان راهنما، برای زنان جامعه هدایتگر، وبرای طبقات مختلف مردم حرکت انگیز بود. خطبه های زینب بدن ها را می لرزاند، صداها را در گلو ها خاموش می کرد، و حتی به گفته بزرگی زنگ سخنان را ازندا می انداخت.

شاهدی که آن روز در صحنه کوفه حضور داشت از شنیدن سخنان زینب چنان تحت تاثیر قرار گرفت که با گریه و اشکریزی بسیار می گفت: پدرم فدای شما باد، زنان شما بهترین زنانند، جوانان شما بهترین جوانانند، پیران شما بهترین پیرانند.)[20]

سخنان زینب علیه السلام در نهایت فصاحت و بلاغت، با احاطه به آیات قرآنی و با نگاه به فلسفه و جهان بینی اسلام بود و از نظر برهان و استدلال همگان را حسرت زده داشت.

شخصیت وجودی زینب سلام الله علیهما

شخصیت و عظمت وجودی انسان به کمالات، پاکزیستی و ارزشهای والای انسانی او بستگی دارد، ما وقتی که قرآن را مورد بررسی قرار می دهیم، به همین مطلب تصریح نموده است و در راس ارزشها، چهار ارزش را به عنوان برترین ارزش، عنوان می کند که عبارتند از: علم، تقوا، جهاد و انفاق به مستمندان،

برای هر کدام از آنها نظر شما را به یک آیه قرآن در میان دهها آیه جلب می کنیم:

1- قرآن در ارزش علم و اگاهی می فرماید:

یرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ

خداوند کسانی را که ایمان آورده اند و کسانی را که علم به آنان داده شده ودر جات عظیمی بخشیده مجادل: 58

2- در مورد ارزش جهاد می فرماید:

وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً

خداوند مجاهدان را بر نشستگان به پاداش عظیم برتری بخشید. نساء: 95

3- و در مورد ارزش انفاق و احسان به مستمندان می فرماید:

لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَی ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ

هرگز به سعادت کامل نمی رسید مگر آنچه را که دوست دارید انفاق کنید، و آنچه را انفاق کنید، خداوند به آن آگاه است. بقره: 273

حضرت زینب علیها السلام در همه فضایل و ارزشهای والای انسانی و اسلامی، ممتاز بود، به ویژه در چهار مورد فوق که مادر ارزشها هستند به عالیترین مرحله آن رسیده بود.

حضرت زینب علیها السلام نه به خاطر آنکه دختر علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام است دارای شخصیت عظیمی شده، چرا که او خواهران دیگری نیز داشت، ولی آنها به آن مقام نرسیدند.

ماجرای عظمت مقام زینب علیها السلام را همچون مادرش، باید از علم و کمالات و اعمال او جستجو کرد، در مورد حضرت زهرا علیها السلام وقتی که پیامبر صلی الله علیه و آله او را تمجید می کند، چنین می فرماید:

دخترم فاطمه علیها السلام سیده زنان دو جهان از اولین و آخرین است، او پاره تن من و نور چشمم و میوه قلبم وروح وجانم وزن بهشتی است، وقتی به نماز می ایستد نوراو برای فرشتگان درآسمان آنچنان می درخشد که نور ستارگان برای اهل زمین می درخشد، خداوند به فرشتگان می فرماید به کنیز من فاطمه علیها السلام خانم کنیزهایم بنگرید که درمحراب عبادت.، اعضاء و جوارحش از خوف من، می لرزد وبا تمام قلبش به عبادت من برخاسته است.

دانشمندان ادب می گویند:

((تعلیق الحکم علی الوصف مشعر بالعلیة))،

((معلق ساختن حکمی برای صفتی، اشاره ای به علت بودن آن صفت برای آن حکم را دارد.))

بنابراین اینکه پیامبر- صلی الله علیه وآله حضرت زهرا علیها السلام را ستود و سپس علت آن را که همان عمل عبادت مخلصانه که لرزه به اندامش افکنده بوده است، ذکر می کند دلیل بر این است که عظمت مقام زهرا علیها السلام به خاطر عبادتها و رفتار خالص او است، نه به خاطر اینکه دختر پیامبر صلی الله علیه و آله است، در مورد حضرت زینب علیها السلام نیز همین موضوع وجود دارد که امتیازش به خاطر کردارش می باشد.)[21]
کمالات علمی حضرت زینب علیها السلام

(مطابق پاره ای از روایات، حضرت زینب علیها السلام جز علوم وکمالات علمی معمولی، دارای علم لدنی بود، یعنی بر اثر ویژگیهای اعلای معنوی و خلوص و طهارت بی نظیر، به مرحله ای رسیده بود که از سراسر و جودش علم و کمال علمی فوران می کرد. همان علمی که قرآن از ان به علم لدنی تعبیر کرده و در مورد حضرت خضر- علیه السلام و همسفرش برای رفتن نزد او برای آموختن علم، می فرماید:

«فوجدا عبدامن عبادنا اتیناه رحمه من عندنا و علمناه من لدنا علما»

(در آنجا (مجمع البحرین) موسی و همسفرش بنده ای از بندگان ما (خضر) را یافتند، که او را مشمول رحمت خودم ساخته و از سوی خود، علم فراوانی تعلیم داده بودیم.) (کهف: 65)

حضرت زینب علیها السلام از چنین علمی به طور فراوان برخوردار بود، و در همان دوران کودکی، گاهی چنین علمی از او بروز می کرد.

از عجایب اینکه زینب علیها السلام. در حدود شش سالگی، خطبه غرا و طولانی مادرش حضرت زهرا علیها السلام را که در مسجد النبی، پیرامون فدک و رهبری علی علیه السلام را ایراد گرد، حفظ نموده بود، برای ایندگان روایت می کرد، با اینکه ان خطبه هم مشروح و طولانی است و هم واژه ها و جمله های آن دشوار و پر معنی و بسیار در سطح بالا دارد واین از عجایب روزگار است ودیگران آن خطبه را از زینب علیها السلام نقل نموده اند.

عبدالله بن عباس با اینکه از فقهای برجسته و از مفسران بزرگ بود و شیعیان و بنی هاشم و دیگران او را از نظر علمی، فوق العاده می خواندند و با عنوان حبر و بحر یعنی سرشار از علم و دریای علم یاد می کردند و او روزی آب وضوی پیامبر صلی الله علیه و آله، را آماده کرده بود، پیامبر صلی الله علیه و آله در حق او چنین دعا کرد.

اللهم فقهه فی الدین و علمه التاویل؛

«خدایا او را به احکام دین، عالم و آگاه گردان ومعانی باطنی قرآن را به او بیاموز»[22]

او کسی است که هنگامی از دنیا رفت، محمد حنفیه پسر علی علیه السلام درشان و مقام او چنین گفت:

«الیوم مات ربانی هذه الامه؛ امروز عالم ربانی این امت درگذشت.»

همین مرد بزرگ و عالم کم نظیر، وقتی که می خواست روایتی از حضرت زینب علیها السلام، نقل کند. می گفت که

«حدثنی عقیلتنا زینب بنت علی.»

(بانوی فهیم و اندیشمند ما زنیب دختر علی علیه السلام برای من روایت نمود. سپس خطبه حضرت زهرا علیها السلام را از او روایت می نماید.

واژه عقیله به معنی بانوی خردمند، ممتاز، بزرگوار و با شخصیت است.

خطبه های زینب، علیها السلام در گوفه و شام با آنهمه جمله های پر معنی و استدلالهای عجبیب قرآنی، که گویا از زبان حضرت علی علیه السلام- و فاطمه. علیها السلام. القا می شد، هر کلمه کلمه اش بیانگر اوج مقام علمی حضرت زینب علیها السلام، است که بشیربن خزیم اسدی یکی از شخصیتهای معروف آن روز می گوید:

«ولم اروالله حضره قط انطق منها، کانها تفرغ من لسان امیرالمومنی علی بن ابیطالب»

(سوگند به خدا هرگز زنی را که سرا پا شرم و حیا باشد سخنران تر از زینب ندیده ام، گویی از زبان امیرالمومنان علی علیه السلام نطق می کرد و سخن گفتن را از زبان آن حضرت فرا گرفته بود.)[23]

موفعیت علمی و اجتماعی زینب علیها السلام به گونه ای بود که شوهرش عبدالله نیز او را با این عنوان می خواند.

یا بنت المرتضی و عقیله بنی هاشم؛ ای دختر مرتضی وای بانوی خردمند بنی هاشم.

و امام سجاد علیه السلام پس از خطبه عرا و آتشین و پرمحتوی او در گونه، در مقام تایید مقام علمی زینب علیها السلام خطاب به او فرمود:

«انت بحمد الله غالمه غیر معلمه و فهمه غیر مفهمه»

بحمد الله تو دانشمند بدون آموزگار و اندیشمند بدون استاد هستی.

این سخن بیانگر آن است که حضرت زینب علیها السلام. دارای علم لدنی (که از امتیازات پیامبر ان و امامان است)

بوده و بدون اینکه علم را از کسی آموخته باشد از چشمه جوشان وجودش می جوشید.)[24][25]
تدریس تفسیر قرآن او در کوفه

(ماجرای جنگل جمل و صفین که در سالهای 36 هجرت به بعد رخ داد باعث شد که حضرت علی علیه السلام و افراد خانواده اش به عراق آمدند و در کوفه سکونت نمودند و همین حادثه موجب گردید که حضرت زینب علیهاالسلام حدود چهار سال در کوفه سکونت نمود.

زنهای کوفه دریافتند که زینب علیهاالسلام از نظر کمالات علمی وعملی، فاطمه دوم است و جانشین مادرش حضرت زهرا علیهاالسلام می باشد، توسط مردان خود از حضرت علی علیه السلام خواستند که او حضرت زینب علیها السلام را برای تدریس و تشکیل مجلس درس برای بانوان وادار کند، این درخواست جامه عمل پوشید. اعلام شد که هر روز بامداد، حضرت زینب علیهاالسلام مجلس درس دارد بانوان با شنیدن این اعلام، به خانه علی علیه السلام آمدند و از محضر زینب علیهاالسلام. کسب علم می نمودند.

در روایت دیگر آمده: آن حضرت برای بانوان تفسیر قران را تدریس می کرد، روزی علی علیه السلام وارد شد و شنید که حضرت زینب علیه السلام کلمه کهیعص (ایه اول سوره مریم) را تفسیر می کند، بعد به او فرمود: ای نور چشمانم، شنیدم این ایه را تفسیر کردی؟

زینب علیها السلام عرض کرد: «پدر جان: جانم به فدایت آری»

حضرت علی علیه السلام فرمود: حروفهای این کلمه، رمز و رازی است که مصائب جانسوزی را که بر شما وارد می شود، بیان می کند، آنگاه مصائب آن حضرت را در کربلا بیان کرد[26]

زینب علیها السلام باشنیدن آن رنجها ودشواریها و داغها، گریه کرد.)[27]

به این ترتیب حضرت زینب علیهاالسلام به عنوان مدرس قران، مفاهیم قرآن را به زنها می آموخت، و آنها را از دریای معارف قران و علوم اسلامی بهره مند می ساخت.

زینب علیها السلام از درخت نبوت و از معدن رسالت

از اموری که بیانگر اوج مقام ارجمند زینب علیها السلام است اینکه امام حسن مجتبی علیه السلام درشان او خطاب به او فرمود: تواز درخت نبوت و از معدن رسالت می باشد» در این راستا به روایت زیر توجه کنید.

روزی حضرت زینب علیها السلام در محضر دو برادرش حسن و حسین علیهما السلام نشسته بود و آنها درباره بعضی از: گفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله با هم گفتگو می کردند، زینب علیها السلام به آنها عرض کرد: شنیدم در گفتار خود می گفتید رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

الحلال بین و الحرام بین و شبهات لایعلمهن کثیر من الناس...

بعضی از امور حلال اشکار است وبعضی حرام آشکار، ولی بعضی شبهه ناک است که بسیاری از مردم حکم آن رانمی دانند و تشخیص نمی دهند.

آنگاه زینب علیها السلام چنین شرح داد: هر کس از امور مشتبه پرهیز کند، دین و آبرویش را از انحراف حفظ می کند و هر کس که مرتکب امور شبهه ناک شد، پایش به سوی حرام می لغزد، مانندچوپانی که گوسفندانش را در نزدیک پرتگاهی عبور می دهد، قطعا احتمال سقوط آن گوسفندان از آن پرتگاه، بسیار است، بدان که هر چیزی پرتگاهی دارد، اموری را که خداوند حرام کرده، همان پرتگاه هستند، ارتکاب امور شبهه ناک، نزدیک به آن پرتگاه خواهد بود که موجب سقوط خواهد شد.

در هر انسانی عضوی وجود دارد که اگر صالح شود، موجب صالح شدن سایر اعضا است واگر فاسد شود باعث فاسد شدن سایر اعضا می گردد، آن عضو، قلب است.

ای برادرانم: حسن و حسین: آیا از پیامبر صلی الله علیه و آله که به تادیب الهی ادب شده، شنیده ای که فرمود: ادبنی ابی و احسن نادیبی؛ خداوند مرا تادیب نمود و نیکو ادب کرد؟

حلال آن است که خداوند آن را حلال نمود، قرآن آن را بیان کرده و پیامبر صلی الله آن را توضیح داده است مانند: حلال بدون خرید و فروش، اقامه نماز در وقتش، ادای زکات، انجام روزه ماه رمضان و حج برای مستطیع، و ترک دروغ، نفاق و خیانت و مانند: امر به معروف ونهی از منکر.

حرام آن است که خداوند آن را حرام کرده و در قرآن بیان نموده است و به طور کلی حرام نقیض حلال است.

اما امور شبهه ناک، اموری است که نه حلال بودند آن را می دانی ونه حرام بودن آنرا، انسان با ایمانی که نه حلال بودن چیزی را می داند و نه حرام بودن آن را اگر سعادت دنیا و آخرت را می طلبد، باید به دنبال چیزی که آخرش مشتبه است نرود، واجبات الهی راانجام دهد و محرمات او راترک نماید و از شبه هاپرهیز کند، در این صورت قطعا رستگار شود، و گرونه پایش بسوی حرام بلغزد و سرانجام در میان حرام بیفتد.

هنگامی که گفتار زینب کبری سلام الله علیها به اینجا رسید، اما م حسن علیه السلام به زینب علیه السلام روکرد و فرمود: خداوند به کمالات تو بیفزایده، آری همان گونه است که می گویی.

«انک حقا من شجرة النبوة و من معدن الرسالة»

حقا که تو از درخت نبوت و از معدن رسالت هستی

یعنی گفتار و روش و منش تو، از مرکز نبوت و مخزن رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله نشات می گیرد.
کارهای فرهنگی حضرت زینب سلام الله علیها

یکی از کارهای مهم حضرت زینب علیها السلام کارهای فرهنگی و آگاهی بخش از طریق تفسیر ایات قرآن، بیان احادیث پیامبر صلی الله علیه و اله و فاطمه علیه السلام و علی علیه السلام و بیان ماجراهای کربلا در ضمن خطبه هاو گفتار ها بود، او با افشاگری و تبیین حقایق، حجتها را بر مردم تمام می کرد، جاهلان را از گمراهی به صراط مستقیم فرا می خواند و موجب تحول عمیق فرهنگی در جامعه می گردید، با توجه به اینکه چنین تحولی، اساس سایر انقلابها و تحولات بوده، و کار سازترین و اثر بخش ترین شیوه و کاربرد برای هدایت گمگشتگان می باشد.

یکی از برکات این کلمات مبارکه، هدایت یافتن، نفوس بسیاری به وسیله آنهاست واقع شده که کسی باشنیدن یک جمله از این سخنان عالیه و مطالب زنده و جاویدان، راه خلاف را رها کرده و به صراط مستقیم ایمان و تقوی روی اورده و در مسیر هدایت ثابت قدم مانده است.

کلمات و سخنان آن بانوی جهانی رامی توان تحت سه عنوان آورد.

1- کلماتی را که به عنوان روایت از پدر بزرگوار یا مادر گرانقدر خود علیهما السلام نقل فرمود و در این مقاله بخش از این مطالب به صورت پراکنده ودر مواضح مختلف آمده است.

2- خطبه ها و خطابه های آن حضرت که در مجمعی خطاب به عموم یا شخص خاص، ایراد کرده اند. مانند دو خطبه آتشین آن حضرت که یکی رادر کوفه خطا به عامه مردم و جمعیت انبوه تماشا گران.

همانها که یا خودشان و یانزدیکان و بستگانشان در قتل مظلومانه حضرت سید الشهدا علیه اسلام و یاران واقربای آن بزرگوار شرکت برده بودند، خوانده و دیگری در شام در مجلس شوم یزید بن معاویه خطاب به آن حاکم کافر و پلید باحضور عموم طبقات و سران حکومتی و شخصیتهای خارجی و داخلی، ایراد فرموده است و آن دو خطبه از عالیترین و بلیغ ترین خطا به هایی است که در ادبیات عرب وسیله یک بانوی عرب و اسلامی برگزار شده و سرشار و مشحون از نکات و دقایق قرآنی و روایتی و تاریخی و سیاسی و اجتماعی است، بلقاء بزرگ را به حیرت انداخته و خلاصه از ذخایر بزرگ شیعه به شمار می رود و جا دارد که هر یک از این دو خطبه، مورد بحث و بررسی دقیق علما و دانشمندان واهل نظر قرار بگیرد که به حقیقت، معیار کلی برای ارزشها و ضد ارزشها در ان دو خطبه به صورت روشن و عالی تجلی کرده و باید امروز در برنامه ریزیهای سیاسی و اجتماعی و دینی از آن دوکانون نور نیز استفاده کرد و خطوط صحیح و موفق را از لابه لای آندوخطابه سوزناک و بلیغ از خطوط ناموفق و انحرافی تشخیص داد.

جان کلام اینکه آندو خطبه حضرت زینب کبری، جزء متون اولیه اسلامی است که در استخراج حقایق و استنباط وظایف فردی و اجتماعی باید بدان روی آورد و عمیقا به مطاوی ومعانی و اهداف آن اندیشید.

3- کلمات قصار و سخنان کوتاه آن بانوی معظمه که به صورت کلی باخطاب به فردی مخصوص ایرادنموده و بدان وسیله جامعه اسلامی و امت جد بزرگوار و شیعیان پدر ومادر گرانقدر خود را ارشاد و راهنمایی فرموده اند[28] یکی از این گونه کلمات که شایسته است آن را به عنوان بزرگترین خط سیر حیاتی و یا به عنوان عالی ترین شعار حیات بخش زندگی مطرح کنند و فرد فرد جوامع اسلامی آن رانصب العین خود قرار داده، پیوسته در نظر داشته باشند و بر اساس آن، جهت یا بی کرده و سیر کنند. این جمله است من ارادان

لایکون الخق شفعاوه الی الله فلحمده الم تسمع الی قولهم سمع الله لمن حمده فخف الله لتدرته علیک واستح منه لفربه منک؛

هر کس بخواهد که خلق شفیعان او به سوی خدا نباشند پس خدای را حمد کند. آیا نشنیده ای گفتار آنان مومنین و نمازگزاران را که می گویند: خدا اجابت می کند هر کس کهاو راحمد و ستایش کند؟ پس از خدا بترس برای آن قدرت و سطوتی که او برتو دارد و از او شرم و حیا کند. چون او به تو نزدیک است.

راستی چقدر این جملات جالب و جذاب است و چه نکات ارزشمندی را در بر دارد؛ حقا این کلام مبارک و این سخن همیشه جاوید، راه زندگی صحیح و شرافتمند انه را پیش روی انسانها باز کرده او را به سمت و جهت سعادت، خوشبختی، مجد وعزت همیشگی، دلالت می نماید، و شاید همین جهت، رمز عنایت بانوی کربلا روی این جملات است؛ چه آنکه در نقلها آمده:

کانت زینب بنت علی تقول و مفاد این جمله آن است که همواره و مکر را حضرت علیها معظمه زینب، این کلام را ذکر کرده و می گفتند.

در هر حال که سخن مزبور بانوی اسلام مشتمل بر سه مطلب مهم، اساس ونکات زیر بنایی واعتقادی است. در جمله اول یک ضابطه کلی ومعیار جامعی را به دست می دهند که هر کس می خواهد مخلوق، شفیعان او نباشند، یعنی خود مستقیما باخدا راه و رابطه بر قرار کرده و خواسته خود را از خدای تعالی بگیرد رو به خدای آورده؛ او را حمد و ستایش کند و دست دعا و نیایش به دربار مقدس او بلند نماید.

برای این مطلب، جمله ای از فقرات نماز را شاهد آورده اند که همگی می خوانیم سمع الله لمن حمده؛ هر کس خدای را حمد کند، خداوند او را اجابت خواهد فرمود.

مطلب دومی که در این کلام مبارک، آمده امر به خوف از خداوند است و فرموده اند: از خدای بترس برای سطوت و قدرت او آری: انسانی که عارف به عظمت الهی باشد و بداند که قدرت خدا غالب بر تمام قدرتهاست و انسان دائما مقهور آن نیروی لایزالی است به طور طبیعی، خائف از مقام با عظمت الهی گردید ه؛ خوف از این قدرت ازلی بر تمام وجود او پرتوافکنده و او را به مراقبت اوامر و نواهی خداوند، وا می داد. این تجریها و جسارت ورزیها و این طغیانها وخودسری ها نشانه آن است که عرفان انسان نسبت به قدرت خداوند، ضعیف است و جلال وعظمت الهی در دید آدمی کم رنگ می باشد و از این رو خوف وخشیتی در دل ندارد و دست به هر کاری می زند.

سومین مطلبی که در کلام شریف حضرت زینب کبری آمده امر به حیاء از ذات لایزال الهی است. زیرا فرموداند: از خدا حیاکن به خاطر آن قربی که به تو دارد. تصور نکنی که خدا از تو دور است و از دیدگاه او فاصله داری، نه، او به توبسیار نزدیک است وهر کاری بکنی در کنار او جلو روی او انجام می دهد، انسانی که حیا از خدا ندارد و شرح حضور او را رعایت نمی کند به این مطلب نرسیده که خداوند به او نزدیک است و هیچ فاصله و جدایی بین او و ذات لایزال خداوندی نیست؛ و گرنه، هر گز در برابر خداوند بی حیائی نکرده اقدام به اعمال بی شرمانه نخواهد نمود. [29]

احادیث دیگری نیز از او نقل شده که ما در اینجا نظر شمارا به ذکر چند نمونه جلب می کنیم:
نمونه ای از احادیث نقل شده از آن حضرت

چگونگی عبادت مادر[30]

فاطمه دختر امام حسین علیه السلام نقل می کند که عمه ام زینب علیها السلام در مورد عبادت مادرش زهرا علیها السلام چنین فرمود:

مادرم حضرت فاطمه علیها السلام سحر گاهان به عبادت و نماز وسجده و رکوع مشغول می شد تا خورشید طلوع می نمود ودر دعاهایش همواره برای مومنین ومومنان دعا می کرد، هیچگاه برای خود دعا نمی کرد، روزی برادرم حسین علیه اسلام از مادرم چنین پرسید: «ای مادر! چرا برای خوددعا نمی کنی؟» مادرم حضرت زهرا علیها السلام در پاسخ فرمود: الجار ثم الدار: نخست همسایه، بعد خانه

حوریه انسیه[31]

یکی از روایات زینب سلام الله علیها این است که نقل می کند رسول خداصلی الله علیه و اله در شان حضرت زهرا علیها السلام فرمود:

ان فاطمه خلقت حوریة فی صورة انسیة:

همانا فاطمه علیهاالسلام زن بهشتی است که به صورت انسان آفریده شد.

چگونگی دفن جنازه پدر[32]

حضرت زینب علیه السلام می گوید: هنگامی که پدر بر اثر ضربت ابن ملجم در بستر شهادت قرار گرفت پدرم به برادرانم چنین فرمود:

ای پسرانم: هنگامی که از دنیا رفتم، مرا غسل دهید وبا باقیمانده کافور بهشتی، که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و فاطمه زهرا علیه السلام به جامانده، مرا حنوط کنید، آنگاه جنازه ام را پس از کفن در میان تابوت بگذارید، سپس توجه کنید؛ هر گاه جلوی تابوت از زمین بلند شد، شما عقب آن را بلند کنید....

به همان ترتیبی که پدرم فرموده بود، برادرانم جنازه را در میان تابوت نهادند، جلو تابوت از زمین بلند شد، عقب تابوت را بلند کردند و به دنبال جنازه حرکت نمودند تا به سرزمین نجف رسیدند، در آنجا جلو تابوت به زمین فرود، برادرانم عقب تابوت را به زمین نهادند، برادرم امام حسن- علیه السلام با کلنگ بر زمین زد، ناگاه قبر ساخته شده ای آشکار شد، بر روی (سنگ) آن قبر در دو سطر به زبان سریانی چنین نوشته شده بود:

بسم الله الرحمن الرحیم، هذا قبر حفره نوح النبی لعلی وصی محمد صلی الله علیه و اله قبل الطوفان بسبعماه عام؛

به نام خداوند بخشنده مهربان، این قبری است که آن را نوح پیامبر صلی الله علیه و آله برای علی وصی محمد صلی الله علیه و آله هفتصد سال قبل از طوفان ساخته است.

آنگاه پدرم را در میان آن قبر دفن کردیم، هنگامی که برادرانم می خواستند روی قبر را بپوشانند، آخرین خشت لعد را برداشتند تا بار دیگر بادید ار جمال او، بهره گیرند، دیدند قبر خالی است، معلوم شد که پدرم در زمین رفت، یا به سوی اسمان سیر کرده است. آنگاه صدایی شنیدم که به ما چنین تسلیت گفت:

احسن الله لکم العزاء فی سیدکم و حجة الله علی خلقه؛

خداوند تسلیت نیکویی را در مورد رحلت سرورتان ججت خدا بر خلقش به شما بدهد.

قابل توجه اینکه: قبر حضرت آدم علیه السلام در همان محل بود حضرت نوح علیه السلام وصیت کرده بود، قبر خودش را نیز در کنار قبر آدم علیه اسلام به خاک بسپرد.

او قطعا می دانست که مرقد منور حضرت علی علیه السام نیز در آنجا قرار می گیرد، قبری برای آن حضرت ساخت، تا به افتخار مجاورت با قبر وصی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نایل شود.

بنابراین آنانکه مرقد مطهر حضرت علی علیه اسلام می روند، شایسته است که از حضرت آدم و نوح علیه السلام- نیز یاد کنند و بر انها سلام بفرستند. در ضمن از روایت فوق فهمیده می شود که حضرت زینب علیها السلام در کنار برادران در تشییع و دفن جنازه علی علیه اسلام شرکت و حضور داشته است.

از دیگر روایات آن حضرت می توان موارد ذیل را نام برد.

1- حدیث ام ایمن از رسول خدا صلی الله علیه درباره اخبار، وقایع و حوادثی که بعد از او بر اهل بیت عصمت وارد می شد.

2- حدیث خطبه فدکیه که از مادرش حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها روایت می کند که شیعه و سنی در صحت صدور این خطبه متفق اند.

3- حدیث جفنه، نزول مائده است که عمادالدین محمد علی الطوسی در کتاب ثاقب المتاقب از حضرت زینب علیها السلام. روایت می کند که روزی رسول خدا صلی الله علیه و اله بر چهره فاطمه علیها السلام وارد شد و از او طعام طلب کرد وآن مخدره از خداوند مائده خواست و برای او آمد و حدیث طولانی است.

4- حدیث مشتمل بر حرمت صدقه بر اهل بیت علیه السلام

5- حدیث متضمن کیفیت و لادت حضرت امام حسین علیه السلام که خراز رازی آن رادر کتاب کنایه الاثر روایت کرده است.

روایت هایی دیگر از آنحضرت بیان شده است که به خاطر طولانی شدن مقاله از ذکر آنها خودداری می کنیم.

خطبه های زینب سلام الله علیها

سپیده دم بازدهم که کاروان اسیران را از کنار قتلگاه عبور دادند و حضرت سجاد علیه السلام آن منظره دلخراش اجساد طاهره را از نزدیک دید منقلب گردید.

در اینجا اولین برنامه زینب اجرا می گردد و رسالتش را شروع میکند از آینده کربلا خبر می دهد او با دیدن این صحنه می فرماید.

این منظوره دلخراش شما را به جزء در نیاورد خداوند جمعی از این امت را خواهد فرستاد که ستمگران زمین آنها را نمی شناسند ولی فرشتگان آسمان با آنها آشنا هستند. اینان خواهند آمد واین بدن های پاره پاره را جمع می کنند و آنها را دفن می سازند و بر این زمین نشانه های برای قبر سیدالشهداء نصب می کنند که اثر آن محو نخواهد شد و گذشت تاریخ آنرا کهنه نخواهد ساخت و هر چند که ستمگران و پیروان ضلالت برای نابودی آن کوشش کنند بر عظمت و شوکت آن افزوده خواهد گشت.

این جملات بیانگر علم غیبی حضرت زینب علیهاالسلام می باشد که در مورد آینده اینگونه بیان می کند.

(کاروان اسیران به سمت کوفه به راه افتاد. دور نمای شهر کوفه نظر زینب را به خود جلب کرد تمام افکار زینب به کوفه و خاطره هایش متوجه شده بود او تصمیم گرفت خطا به ایزد کند در هالیکه ناراحتی درونی بسان گرسنگی و تشنگی آن را رنج می داد واز طرفی می بایست برای مردمی سخن بگوید که نسبت به وی نظر منفی داشتند و در محیطی قرار گرفته بود که شلوغی و ازدهام و سروصدای جمعیت و رعب و ترس قدرت حاکم بر محیط اجازه نمی داد گوینده مسلط بر گفتار خویش باشد

به همین جهت زینب تصمیم گرفت که این شرایط را فراهم کند ابتدا ان قهرمان با ندایی قاطع فرمان سکوت داد

و قد اومات الی الناس ان اسکتوا فارتدت الانفاس و سکنت الاجراس

با این فرمان نفس ها در سینه حبس گردید و شترها از حرکت باز ایستادند تمام گردنها کشیده شد گوش فرا می دهند تا به ببینند آن بانو چه میگوید

الحمدلله و الصلاة علی ابی محمد و آله الطیبین الاخیار

یا اَهلَ‌الكوفَةِ یا اَهلَ الخَتلِ و الغَدرِ اَ تَبكونَ، اَلا فَلا رَقأَتِ العَبرَةُ وَ لاهَدَأَتِ الزَّفرَةُ اِنَّما مَثَلُكُم كَمَثَلِ التِی نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍ اَنكاثاً تَتَّخِذونَ ايْمانَكُمْ دَخَلا بَيْنَكُمْ الا وَ هْلْ فيكُمْ الّا الصَّلَفُ وَ النَّطَفُ، وَالصَّدْرُ الشَّنِفُ، وَ مَلَقُ الاماءِ، وَ غَمْزُ الاعْداءِ؟! اوْ كَمَرْعى عَلى دِمْنَةٍ. اَوْ كَفِضَّةٍ عَلى مَلْحُودَةٍ، اَلا ساءَ ما قَدَّمْتُمْ لِاَنْفُسِكُمْ اَنْ سَخِطَ اللّهُ عَلَيْكُمْ وَ فى الْعَذابِ اَنْتُمْ خالِدوُنَ. خداوند را سپاس می گذارم و جان محمد پدر عزیزم درود می فرستم و بعد با شما نا مرد مردمی که جز حیله نمی دانید وجزنیرنگ نمی آورید، با شما دستهای پیمان شکن و قلب های پیوند کسل آری با شما سخن می گویم.

اشک می ریزد اشک حسرت؟

اشک اسف؟ اشک بریزید که خدا کند این چشم ها یک لحظه از سیلاب اشک تهی نماند و شیون بر آورید که الهی شیوه شما جز شیون مباد

وه چه بسیار بدان پیرزن می مانید که تارهمی رشت و پود همی گسیخت آنچه با دستی می بست بیدرنگ با دست دیگر می گشود

شما هم خود عهد می بندید وهم خود به سینه خویشتن می گسلید شما هر چه پیوند وپیمان است به بازیچه گرفته اید و هرگز بدان پای بند نمی مانید به من بگویید که جزء پستی و کوته نذری چه دارید؟ جز دروغ و فریب چه دانید؟

بسان کنیزان شیرین کار زبان شیرین بفروشید تا زهر تلخی را که بکام اندر دارید آهسته آهسته بکار برید، دوست را در آغوش گیرید و دشمن را با چشم خویشتن بخوانید.)[33]

همچون چراگاه خرمی باشید که بر لجن زار دامن سبز کشیده باشد و ریشه در پلیدی های لای فرود آورد و آب از نم های نجس بنوشد و بالاخره هر چه سبزی و شادابی بنماید چریدن را نشاید چه بزرق و برق و جلوه و جلای خویش غرور می ورزید.

آیا آن دلربائی که به بیرون می نمائید بدان دل آزری که بدل پنهان می دارید ارزنده است. پس بنالید!

پس اشک بریزید و این نالیدن و گریستن شما را درست سزوار است.

خداوندا! اینان چگونه نگریند، چگونه ننالند، مگر نه این است با دست خویش تیشه برریشه خویشتن فرود اورده و نهال شرف و افتخار خود را از پای بر انداخته اند. به ننگ اندر افتاده اید و بمار الایش گرفته اید.

آن پیکر نازنین که با دست شما برخاک کربلا فرو افتاد و در خون خویش فرو رفت پناه شما و پشتیبان شما و پیشوای شما و محور سعادت و سیادت شما بود.

ای بدور مانید شما که دیروز چنان کرده اید و امروز چنین کنید. دیگر برای ابد بشرم و شرمندگی محکوم باشید وهمواره بیچاره وار بسر برید و هرگز راه چاره نجوئید.

شما که وحشیانه خنجر در قلب محمد صلی الله علیه و اله فرو برده اید و ظالمانه خون وی را فرو ریخته اید چه می دانید که چه کرده اید. دیگر حرمتی برای وی بجا نگذاشته و حریمی در کنار وی محترم ننهاده اید.

دیگر از این زشت تر نتوان بیاد آورد، بدین زشتی نشاید کار کرد.

پس شگفتی بریم اگر اسمان سرافراشته بر فرو رفتگی های قربانگاه کربلا سیلاب خون ببارد و چه بر زبان آوریم از کیفری که بروز رستاخیز بهره ستمکاران خواهد بود.

اوه بدین دو روزه فرصتی که جسته اید مقرور نمانید از مکافات عمل خویش غافل نباشید او را که خدا می نامیم و بر آستان خدا و ندیش پیشانی سجده بر خاک می گذاریم نتوان فریب داد و در پیشگاه وی نشاید نیرنگ بجای رنگ بکار برد.

باشد که اندکی دیر کند اما محال است که از یاد ببرد.

غوغا و هیاهوئی شگرف در گرفت و بیم ان می رفت که احساسات عمومی آتش صفت در کاخ حکومت شعله در اندازد و سقف دار الاماره را بر فرق فرو آورد، گفته شد که اگر دختر فاطمه این گونه سخن گوید دیری نگذرد که ملت را بر ضد حکومت بر انگیزاند.

بدین امید که رشته گفتار را از دست آن گوینده شیوا گوی بربایند سر عزیز برادرش را برنی بلندی گذاشتند و در برابر او قرار دادندو او را ساکت کردند.[34]

در مجلسی که این زیاد برای برپایی جشن پیروزی خود بر پاکرد تا با نمایش گذاشتن اسیران، سند این پیروزی را به مردم ارائه نماید، و در یک مجلس عمومی کینه ها و عقده های فرو خفته خود را نسبت به آل علی علیه السلام اظهار و عقده گشایی نماید دستور داد در ازدهام جمعیت اسیران را واردمجلس نمایند.

زینب کبری سلام الله علیها با کمال بی اعتنائی به ابن زیاد در گوشه ای از قصر بر زمین نشست. ابن زیاد پرسید این زن کیست؟ زینب کبری پاسخی نداد ابن زیاد برای بار دوم و سوم سوالش راتکرار کردو باز پاسخی نشنید یکی از خانم ها که در اطراف زینب کبری نشسته بود پاسخ داد: او زنیب دختر فاطمه فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله.... می باشد ابن زیاد برای جبران تحقیری که شده بود زبان به شماتت گشود و گفت: خدارا شکر که شما را مفتضح نمود و با کشتن شما دروغ بودن ادعاهایتان را اثبات کرد!! زینب کبری با شهامت کامل پاسخی دندان شکن داد:

«الحمدالله الذی اکرمنا بنبیه محمد صلی الله علیه و اله... و طهرنا من الرجس تطهیرا و انما یفتضح الفاسق ویکذب الفاجر و هو غیرنا و الحمدلله.»

«حمد وسپاس و شکر خدایی را که به وسیله پیامبرش محمد صلی الله علیه و اله تاج کرامت بر سر ما نهاد و ما را از هر گونه پلیدی و الودگی تطهیر نمود، انها که فاسقند مفتضح و رسوا می شوند و اهل فسق و فجور ناچار به دروغگویی هستند: و بحمد الله ماچنین نیستیم.»

ابن زیاد که جواب تندی شنیده بود گفت: دیدی خدا با برادرت و خاندانت چه کرد! چگونه دیدی کار خدا را؟!

زینب کبری بلند ترین کلامی را که ممکن بود در وصف عاشورا گفته شود بیان کرد:

« ما رأيت إلا جميلاً ، هؤلاء قوم كتب الله عليهم القتل ، فبرزوا إلى مضاجعهم ، وسيجمع الله بينك وبينهم هؤلاء قوم كتب الله عليهم القتل ، فبرزوا إلى مضاجعهم ، وسيجمع الله بينك وبينهم فتحاجون إليه وتختصمون عنده فانظر لمن الفلج يومئذ ، ثكلتك أمك يابن مرجانة!!»

من جز زیبایی ندیدم! آنان کسانی بودن که خداوند سر نوشت شان راشهادت تعیین کرده بود، لذا با شهادت به جایگاههای ابدی خود ر فتند، اما خداوند به همین زودی تو و آنان را در یک جا گردهم خواهد آورد و تو باید پاسخگوی اعمالت باشی و برای محکمه الهی جواب آماده نمایی، حال بنگر که در آن محاکمه پیروزی و سرفرازی از آن چه کسی خواهد بود؟

مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه.

آثار خشم و غضب از پاسخ قاطع و صریح حضرت زینب سلام الله علیها چهره ابن زیاد را فرا گرفت و چنین عقده گشایی کرد:

با کشته شدن سرکشان و متمردان از اهل بیت تو، خداوند دلم را خنک کرد! زینب کبری در حالی که منقلب شده بود، آهی از ته دل کشید و خطاب به ابن زیاد گفت:

«لعمري لقد قتلت كهلي، و قطعت فرعي، و اجتثثت أصلي، فإن كان هذا شفاك فقد اشتفيت.!»

به جان خودم سوگند! سرور و سالارم را به قتل رساند ی، خاندانم را نابود ساختی، شاخه هایم را بریدی و اصل و ریشه ام را قطع کردی، اگر این همه قتل و غارت و وحشیگری و جنایت دل تو ار، خنک می کند، پس آن دل خنک باد![35]

حضرت زینب سلام الله علیها به ابن زیاد فرمود: خیال می کنی سلطنت وحکومت برایت می ماند؟ بتو بگویم بزودی این حکومت از بین می رود این جمله را از اخبار غیبی زینب علیها السلام می دانند تو خیال می کنی پس از حسین- علیه السلام- می مانی و روز خوش می بینی در همین دنیا قطع نظر از عذاب آخرت و آنچه خدا وعده فرموده در آنجا، تو خیال می کنی راحتی پید ا می کنی؟ هیهات هیهات که هرگز راحتی برای تو نخواهد بود و همین قسم هم که فرمود شد.

بعد از قضیه کربلا چند سالی بیشتر زنده نبود و در این مدت کم هم گرفتار مزاحمتها وناراحتیهای بود. مرتب با مخالفین خوارج گرفتار تا بالاخره در معرکه جنگ به شمشیر ابراهیم مالک اشتر به جهنم رفت و سرنجسش را بریدند و نزد مختار فرستادند و او سر را خدمت امام سجاد علیه السلام و محمد حنفیه فرستاد.

روایت چنین است تا وقتیکه این سر نیامده بود بنی هاشم همه عزادار و سیاهپوش بودند. از وقتیکه سر این ملعون را آوردند ارامش در آنها پیدا شد و لباس عزا را در آورده و دیگر در خانه هایشان طبخ می کردند. [36]

زینب علیهاالسلام باکلمات ملکوتی خود حقایق دردناک عاشورا را بیان کردو پیام خون حسین بن علی علیه السلام را به مردم کوفه رسانید تا زیاد نتواند آن را تعریف کندو ماهیت قضیه را عوض نماید اینجاست که با رزش حیاتی خطابه زینب سلام الله علیها از نظر نهضت پی می بریم و نقش عظیم آن را در توجه دادن افکار مردم بخاندان وحی و ایجاد بغض و عداوت در دلهای انان نسبت به حکومت دو دمان بنی امیه بخوبی درک می کنیم.

منابع

1- مولف: دستغیب شیرازی، آیت الله سید عبدالحسین، ک: زندگانی حضرت زینب سلام الله علیها، دختر امیر مومنان علی علیه السلام، بی ناشر، بی تاریخ

2- مولف: دریاب نجفی، حسین، ک: زینب کبری اسوه صبر وشجاعت و استقامت، تحقیق و بررسی از فرازهای زندگی آن بانوی بزرگ، انتشارات حضرت عباس، علیه السلام، چاپ: 1381

3- مولف: حسین، سید احمد رضا، ک، زنان عاشورا، انتشارات فرهنگ سبز، زمستان 1383

4- مولف، قائمی، دکتر علی، ک: زندگی حضرت زینب سلام الله علیها «رسالتی از خون و پیام» انتشارات امیری، چاپ حجار: 72

5- مولف: آیت الله کریمی جهرمی، بی نام، ک: عقیله بنی هاشم زینب علیها السلام، تحیلی از شخصیت والای زینب کبری (علیه السلام) چاپ سپهر، مرکز نشر راسخون، چاپ خرداد 1376

6- مولف: نقدی، شیخ جعفر، ک: حضرت زینب کبری، چاپخانه شرکت سهامی طبع کتاب، تیرماه 1343

7- مولف: مقیمی، محمد، ک: خطابه زینب کبری پشتوانه انقلاب حسین بن علی انتشارات سعدی

8- مولف: محمدی اشتهاردی، محمد، ک: زینب علیهااسلام فروغ تابان کوثر، انتشارات برهان، چاپ 1376

9- مولف: محمدیان، محمد، ک: اگر زینب نبود سخنان شیوای حضرت زینب علیها السلام- در حادثه با عظمت عاشورا دفتر فرهنگ اسلامی، چاپ 1384

پی نوشت ها

[1] - حسين سيد احمد رضا، زنان عاشورا(مقدمه)

[2] - زندگى حضرت زينب سلام الله عليها «رسالتى از خون و پيام» دكتر على قائمى ص 9

[3] - زندگى حضرت زينب سلام الله عليها «رسالتى از خون و پيامم از دكتر على قائمى» ص 9

[4] - عقيله بنى هاشم زينب عليها السلام و تحليلى از شخصيت والاى زينب كبرى آيت ا ... كريمى جهرمى ص 11

[5] - قائمى، على، زندگى حضرت زينب عليها السلام، ص 121

[6] - قائمى، على، زندگى حضرت زينب عليها السلام ص 122

[7] - قائمى، على، زندگى حضرت زينب عليها السلام ص 123

[8] - قائمى، على، زندگى حضرت زينب عليها السلام ص 123

[9] - همان ص 123

[10] - نقدى شيخ جعفر حضرت زينب كبرى ص 30

[11] - همان ص 58

[12] - نقدى، شيخ جعفر، حضرت زينب كبرى ص 66

[13] - همان ص 67

[14] - نقدى شيخ جعفر، حضرت زينب كبرى، ص 67

[15] - همان ص 68

[16] - قائمى، دكتر على، زندگى حضرت زينب سلام الله عليها رساتى از خون وپيام ص 13

[17] - همان ص 137

[18] - همان ص 138

[19] - همان ص 139

[20] - همان ص 139

[21] - محمدى اشتهار دى، محمد، فروغ تابان كوثر، ص 66 و ص 67

[22] - محمدى اشتهار دى، محمد، فروغ تابان كوثر ص 70

[23] - همان ص 71

[24] - محمدى اشتهار دى، محمد، فروغ تابان كوثر ص 71 و ص 72

[25] -----------

[26] - محمدى اشتهاردى، محمد، فروغ تابان كوثر ص 72 و ص 73

[27] - رياحين اشريعه، ج 3، ص 57 مطابق پاره اى از روايات، اما معصوم در تاويل«كهيعص» فرمود:«كاف اشاره به كربلا است ع هاء اشاره بهلاكت و رنجها وكشته شدنهاى جانسوز، خاندان نبوت است، يا و، اشاره به يزيد است، عين اشاره به عطش امام حسين عليه السلام در كربلاست و صاد اشاره به صبر آن حضرت است مناقب آل ابيطلاب، ج 4، ص 84

[28] - كريمى جهرمى، عقيله بنى هاشم زينب عليها السلام و تحليلى از شخصيت والاى زينب كبرى عليها السلام ص 54 و ص 55

[29] - كريمى جهرمى، عقيله بنى هاشم زينب(عليها السلام) تحليلى از شخصيت والاى زينب كبرى عليها السلام ص 54 وص 55

[30] - محمدى اشتهاردى، محمد، زينب فروغ تابان كوثر، ص 115

[31] - همان

[32] همان ص 117

[33] - مقيمى، محمد، خطابه زنيب كبرى پشتوانه انقلاب حسين بن على ص 279.

[34] - همان ص 279 الى 282

[35] - محمديان، محمد، اگر زينب نبود(سخنان شيواى حضرت زينب عليهاالسلام در حادثه با عظمت عاشورا) ص 72 ص 73

[36] - دستغيب، آيت الله شهيد سيد عبدالحسين، زندگانى حضرت زينب سلام الله عليها دختر امير مومنان على عليه السلام ص 51
 

منبع: حوزه نت/بلاغ

ترنم هدایت

سلسله جلسات تهذيبي

هِیأَت مَجازیِ زِینَبیُون

سایت مراجع تقلید