بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و الصلوه والسلام علی رسول الله و علی آله آل الله و اللّعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله الی یوم لقاء الله.
قال الله تبارک و تعالی: بسم الله الرحمن الرحیم، والتّین، والزّیتون، و طور سینین و هذا البلد الامین، لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم، ثمّ رددناه اسفل سافلین (سوره تین، آیات ۱-۵).
سوگند به انجیر، سوگند به زیتون، سوگند به طور سینا (به کوه طور) سوگند به این شهر امن، که بی تردید ما انسان را در بهترین بنیان ها و بنیادها و پی ریزی ها آفریدیم و سپس او را به سخت ترین پستی ها رساندیم.
این سوره ای است مربوط به وضع و حال انسان و اشاره ای است به کیفیت خلقت انسان و قابلیت ترقی او و نیز اشاره است به کیفیت تنزل و سقوط انسان و پایین آمدن رتبه انسان از همه پست ها، ابتدا پروردگار درباره کیفیت تعالی و ترقی و اوج گرفتن روحی و معنوی این موجود خاص به نام بشر چهار قسم می خورد:
۱- به زیتون (یا به درخت آن) ۲- به انجیر (یا به درخت آن) ۳- به کوه ۴- به یک شهر.
حال کاری به این موضوع نداریم که چرا خدا به بعضی چیزها قسم می خورد و به همه چیز قسم نمی خورد ولی ما نمی توانیم به همه چیز قسم بخوریم. این در روایات بیان شده است که فقط خداست که به هرچه بخواهد قسم می خورد و ما قسممان نافذ نیست جز به کلمه الله یا مشابه آن. این خود نکته ای دارد که خدا به هر موجود پربرکتی از بعد دنیوی و پر محتوای از نظر معنوی قسم بخورد؛ چنانچه به درخت انجیر و زیتون که از بعد دنیوی و مادی دو درخت پر خیر و نفعی است قسم خورده و به یک کوه و شهر که دو مکان بسیار عظیم و پر نفع معنوی است قسم خورده، چون که کوه نسبتا مرتفع است و محل راز و نیاز و تکلم و گفتگوی یک بشر با مبداء اعلی و موجود پشت پرده حواس بود، جای فرا گرفتن وحی از مبداء اعلی و جای رابطه ی مخلوق با خالق و جایگاه اتخاذ و گرفتن برنامه ملتی از الله بود و کتابی به نام تورات.
«وَ تَفصیلَ کُلّ شیءٍ وَ هُدیً و رَحمَهً» (یوسف، آیه ۱۱۱) البته باید به یک چنین محلی قسم خورد و هر محلی که انسانی در آنجا با مبداء تماس بگیرد آنچنان شرافت پیدا می کند که طبق روایات همانطور که شما شب به آسمان می نگرید و ثوابت و سیارات را از دور نورانی می بینید و آن را به نام ستاره درخشان می نامید جایگاه نماز شب برای فرشتگان نیز همان گونه از زمین نور می دهد. هر محلی که شما در آنجا نشسته اید و عبادتی کرده اید ولو کتاب صرف میر و مبادی که مقدمه رسیدن به قرآن است مطالعه کنید، برای اهل آسمان ها عظمت دارد و نور می دهد و آنجا که شما نشسته اید و دعای کمیل می خوانید نور بالاتری می دهد و آن محلی که شما انجام وظیفه الهی می کنید از کوچکترین وظیفه تا جهاد و جان دادن برای اهل آسمان تابش دارد.
در روایتی می خواندم که وقتی اول صبح می شود یا نزدیک غروب، قطعه های زمین با هم تماس می گیرند و با هم سخن می گویند و می پرسند در تو چه حادثه و چه واقعه ای امروز انجام شد، گاهی قطعه ای به عنوان شکایت می گوید امروز یک انسان وارونه ای اینجا نشست و کاری کرد که منِ قطعه زمین در مقابل آسمان ها و فرشتگان شرمنده شدم و گاهی قطعه ای از زمین می بالد و می نازد و می گوید بنده ای از بندگان خالص خدا آمد و اینجا وضو گرفت و به نماز ایستاد و پیشانی مبارک بر من نهاد و این افتخار بر من بخشید و مرا پیش فرشته های آسمان، جایگاه شریفی کرد پس این کوه طور است که عظمت و مقام داد. آنجا موسی با معبود خود، سخن ها گفته است و چه زمین شریفی است که انسان در آنجا با خدا رابطه پیدا کند.
شما اگر دعای شب عرفه می خوانید: “اللّهم انّی اسئلک بحقّ تلکَ المناجاتِ التی کانت بَینَکَ و بَینَ موسَی بن عمران” (مفاتیح الجنان). پروردگارا: سوگندت می دهم به حق آن مناجاتی که در کوه طور بین تو و بنده برگزیده ات موسی بن عمران انجام گرفت.
آری محل رابطه شما با خدا، شریف است پس خودتان شریف تر و عملتان شریف می باشد. به نازم به آن جوانی که هم سن و سال های او در جاهای مختلف دنیا مشغول عیش و نوش و اطاعت شیطان هستند و این از همه چیز گذشته و از وطن بیرون آمده، سفر الی الله کرده و در یک مرکز دانشی نشسته و با خدای خودش سخن می گوید. به نازم به این ها که دارای چنین روح پاکی هستند و به خدا سوگند زندگی دنیا وابسته به نفس های پر ارزش این افراد است و ما باید در جوانی چنین باشیم و اگر نباشیم مغبون هستیم.
“و طور سنین” و قسم به آن کوه “و هذا البلد الامین” و سوگند به این شهر که من به آن مصونیت تشریعی بخشیده ام، اگر چنانچه شخصی انسانی را بکشد باطل باشد، پیامبری را به قتل برساند و به این خانه پناهنده شود، آنجا اجرای حدود درست نیست، زیرا که آنجا خانه ی امن من است “و هذا البلد الامین” زیرا اینجا محل فرود آمدن تو است، اینجا جایگاه تولد انسانی است که بالاترین انسان ها و شخص اول موجودات ذوالعقول عالم وجود است، اینجا جایگاه تولد یافتن تو و نشر احکام و تبلیغ تو است و اینجا بود که تو شروع کردی و به جهانیان ابلاغ کردی”یا ایّها النّاسُ قولوا لا اله الّا اللهُ تُفلِحوا” (از نبی اکرم ص)، نهال دنیا از اینجا سرچشمه گرفته است و هرجا و هر محیط و هر مکان و هر زمان که یک انسان کامل عیار پیدا شده و علیه ظلم و جور و طاغوت ها و فرعون ها و ستمگران زمان برخاسته و بر ضد آن ها قیام کرده و نه گفته است، آن لااله های دنیا، از این لااله تو استفاده شده است و سرچشمه گرفته آن مکان مقدس است. “و هذا البلد الامین” سوگند به چنین مکانی.
خداوند چه نظری داشته که این سوگندهای چهارگانه را می خورد؟ و چه چیز را می خواهد بیان کند، و به چه مناسبتی؟ سوگند به این مکان ها و اشیاء “ولقد خلقنا الانسانَ فی احسنِ تقویم” ما این انسان را در بهترین بناگذاری و ساختمان ایجاد کردیم.
استوارترین ساختمان، ساختمان وجودی انسان است، محکم ترین بنیان، بنیان وجودی انسان است؛ آری اگر چنانچه شما بخواهید آن ساختمان را که دارید، طبقه دیگری هم روی آن بسازید، بنّا نگاه می کند و می گوید این خشت و گل است و اگر بخواهید یک متر هم روی این خانه اضافه کنید ویران خواهد شد. گاهی می گوید من می خواهم روی این ساختمان یک طبقه دیگر بنا کنم، نگاه می کند و می گوید اینقدر شالوده این ساختمان محکم ریخته شده که سه یا چهار طبقه یا هر اندازه که بخواهی می توانی روی آن بنا کنی تا به اوج فلک رسانی.
ما این انسان را آنچنان محکم و استوارِ به استعداد وجودی و روحی کرده ایم که می تواند طبقه طبقه و درجه درجه بالا رود تا از آسمان ها روحش پرواز کند و به بالاتر برود.
“ولقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم” یعنی پروردگار چه می خواهد بگوید؟ آن جمله بسیار کم اما محتوای بسیار عمیق و زیاد دارد. اگر مغز و اندیشه و فکر این موجود را حساب کنید، می بینید آنقدر استعداد دارد که ترقی و تعالی و علوم بر مغزش جمع می شود، آنقدر ایمان و علم در او پیدا می شود که مانند دریا موج می زند و تنها این انسان است که متحمل این معنا می شود.
فرشتگان پرسیدند: خدا این کیست که جانشین تو در زمین است. فرمود: “قال انّی اَعلمُ ما لاتعلَمون” (بقره، آیه ۳۰). هنوز نمی توانید چیزی را تا به وجود نیامده درک کنید، مطلبی را می فهمم که شما نمی فهمید؛ چرا؟ بچه یکماهه و تازه متولد شده انسان یا میمون و آهو و گوسفند را نزدیک هم بچینید و نگاه کنید در میان آن ها هیچ نمی توانید بگوئید که کدام بهتر می فهمند، کدام رشد دارد، کدام نیرو دارد و هیچ یک از این ها معلوم نمی شود. کسی که انسان و گوسفند و آهو و امثال این حیوانات را ندیده و نشناخته هیچ نمی تواند بگوید که این بهتر از آن است اما یک انسان فهمیده و عاقلی که نگاه می کند، می گوید این یک موجودی غیر از این هاست و ورای آن ها است.
از کجا می فهمد؟ بگذار رشد کند، بگذار یک سال و دوسال و پنج سال و ده سال بگذرد، پس از مدتی می بینی این میمون است در جنگل که با درخت بازی می کند و دیگری گوسفند است که می خورد و می خوابد و کاری از دست او ساخته نیست ولی این فرد، یک انسان پرفسور و یک روحانی و یک دکتر متخصص می شود، یا امام امتی می شود یک کشور را در عرض چند سال آنچنان متزلزل می کند و رشد و تکامل و ترقی می دهد که دنیا مبهوت می ماند. آری چون انسان است و استعداد بالاتر از این مقام را دارد “ولقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم“.
فرشته ها نمی دانستند. ای فرشتگان آسمان شما همان هائید که خداوند می فرماید: “وَ ما منّا الّا لَه مَقامٌ مَعلومٌ” (سوره ۳۷ آیه ۱۶۴). ما حد داریم، ما محدود هستیم، یک نفر از ما مامور است این قطره را که از آسمان می آید و روی سنگ می افتد و پنج تا می شود، به این طرف و آن طرف بیندازد و بنویسد پنج قطره شد یک قطره و آنگاه ببرد تقدیم مرکز عالی بدهد و بیش از این شغلی ندارد و این ها مامورین عالم وجود هستند، اگر چنانچه معصیت هم نداشته باشند میزان هم ندارند و حدشان همین است و بالاتر از آن نمی توانند باشند “و ما منا الّا له مقام معلوم” و این شما هستید که مقام پیدا می کنید و فرشتگان باید به عنوان خدمتگزار خالص شما باشند.
وقتی که مطالعه می کنید و درس می خوانید (درسی که مقصد آن است که شما را به الله برساند) اکیپی و اسکورتی از فرشتگان مأمورند که جلو و عقب شما راه بروند و به آسمان ها بنازند و ببالند که ما در حضور یک انسانی که مسافر الی الله است و هدفش خداست، خدمتگزار هستیم. آری یک پاسدار متدین افتخار می کند که من خدمتگزار امام هستم شما نیز ای جوان های متدین این مقام را دارید، چون مغز و ایمان و اخلاق او آنچنان است و گاهی اخلاق فاضله به انسان راه پیدا می کند.
“اَدَّبَنی رَبّی اَربعینَ سَنَهٍ ثُمّ قالَ انّک لَعَلی خُلُقِ عظیم” (سوره ۶۸ آیه ۴). چهل سال در مدرسه انسانیت، دست پرورده ی الله شدم و متخلق به اخلاق الهی؛ نمره ای که خدا به من داد این بود که فرمود: “انّک لعلی خلق عظیم” آفرین بر تو ای پیامبر که اخلاقت کامل بود، اخلاق زشت و پست در روح تو نیست، صفات رذیله در تو نیست، آن هنگامی که آینه به دست می گرفت و جمال خودش را نگاه می کرد و این جمله را می گفت:
“اللّهمَّ کَما حَسّنتُ خَلقی فَحَسِّن خَلقی و رِزقی” پروردگارا صورت مرا انسانی کردی، توفیقم بده که باطنم انسان تر شود. و تو ای انسان از هر کجا حرکت کردی و در هر دانشکده و دانشگاه و مدرسه دینی وارد شدی و در هر محیطی پا به تحصیل گذاشتی، با هوش باش که می خواهی نفست را بشناسی و این روحت را تزکیه کنی و خود را به اخلاق انسانی وارد کنی؛ یعنی خداگونه شوی و پیامبرگونه شوی و علی گونه شوی و اگر چنین شدی در راه انسانیت هستی و اگر نه راه دیگری می روی: این ره که تو می روی به ترکستان است.
بدان انسان که اگر راهت را گم کردی از جای بدی سر در می آوری و یک وقت می بینی در یک گودالی به نام قبر افتاده ای که چشم در جهان دیگر باز کرده ای، در یک طرف تو فرعون ها و نمرودها و پهلوی ها و صدام ها نشسته اند… ای انسان چرا اینجائی؟ چرا این همه سقوط کرده ای، ای انسان خدا تو را آفریده بود که مقامت والا و بالا شود، من مطمئناً به شما عرضه بدارم که هر نفری که هنوز به دنیا نیامده، خدا در بهشت برای او قطعه زمینی با یک وسعت خیلی زیادی آماده کرده است با این امید که ان شاءالله به دنیا بیایی و انسان شوی و آنجا را با عمل های صالحت چنان کنی که پس از پریدن روح از این قفس و شکستن این قفس در آنجا زندگی کنی و من به همین امید تو را آورده ام.
مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
ای قفس بشکن “وَ لَو لا اَجَلُ الّتی کَتَبَ الله عَلَیِهم” علی(ع) درباره ی متقین چنین می فرماید:
اگر نبود اینکه خدا گفته است که این روح باید ۵۰ یا ۶۰ سال در این قفس بماند و حق خروج از بدن را ندارد، مومنان تندتر و زودتر این قفس را می شکستند و به عالم بالا پرواز می کردند و تو یک چنین موجودی هستی، اگر راهت را گم کردی به جایی می رسی که هیچ حیوانی در آنجا وارد نخواهد شد و جهنمی خواهی شد.
تو ای انسان به خدائیش سوگند که هیچ گرگ درنده ی صحرا که بز و بزغاله و بره ها و گوسفندها و گاوها را دریده و خورده و خیانت ها کرده و اینجا که تو می روی نخواهد بود و هیچ حیوانی آنجا وارد نخواهد شد.
“اولئِکَ کالاَنعام بَل هُم اَضلّ” (سوره ۷ آیه ۱۷۹)، انسان تو خلق شده ای برای عالم بالا و والایی، چرا راهت را گم کرده ای؟ چرا مریض شده ای؟ چرا به مرضت توجه پیدا نمی کنی؟ چرا معالجه نمی کنی؟ “اَوَلَم نُعَمّرکِم ما یَتَذَکَّرُ فیه مِن تذکّر” (سوره فاطر آیه ۳۷)، این آیه را بنویس و همیشه جلو چشمت نگه دار؛ آیه ای است که روز قیامت خدا به کسانی که عمرشان را هدر داده اند در مقام ملامت و توبیخ خواهد گفت و چه عذاب دردناکی که خدا انسان را چنین توبیخ کند “اولم نعمّرکم مایتذکّر فیه من تذکّر” ای انسان مگر در دنیا آنقدر به تو مهلت ندادم که چشمت را باز کنی و آدم بشوی؟
یادم هست زمانی در شهرستان ساوه، ماه مبارک رمضان بود، من می خواستم بروم در مسجد نماز بخوانم و دنبال آن هم با مردم صحبت کنم. تقریبا نیم ساعت به ظهر بود، عده ای از جوان ها مشغول بازی فوتبال بودند، نمی خواهم بگویم اسلام فوتبال را حرام کرده و کاری هم به این موضوع ندارم. اما یک جمله ای که می خواهم بگویم این است که آن ها مشغول بازی بودند، رفتم مسجد، نزدیک ظهر شد و اذان، درهای آسمان گشوده شد، منادی الله و فرشتگان همه را به سوی عبادت فرا خواندند نمازها خوانده شد و به دنبال آن هم صحبت شد و قریب دوساعت رفتن و برگشتن من طول کشید، وقتی برگشتم در راه دیدم، آقایان هنوز هم مشغول همان کارند، یعنی ما آمده ایم که عمرمان را در همین راه/ ها مصرف کنیم ولو کار حلال، کار حلال هم حجاب است، حجاب نور (قبلا در این مورد توضیح داده ام).
عده ای از بچه های هم سن و سال حضرت یحیی جمع شدند آمدند و گفتند «یحیی بیا برویم بازی»، این کودک و این مرد بزرگ الهی و این رجل آسمانی گفت: آیا ما برای بازی آفریده شده ایم؟
“لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم” پس این انسان روحش آنچنان استعداد قوی دارد که اخلاق نیکو را تحصیل کند و یک انسان برجسته می شود.
برادران و خواهران به شما توصیه می کنم از طرف ائمه ی اهل بیت(ع) که چنان روحتان را، آن روح قرار دهید که هدف خداست و آن مقدار صفا بدهید که خدا می خواهد و اولین قدمتان در این راه این باشد که با خدا متعهد شوید، خدایا آنچه که فهمیدم بگو، وقتی که فهمیدم به من می گوید انجام بده و من انجام خواهم داد و متعهد خواهم شد، همیشه تعهد قلبی با او داشته باشید خدایا هرچه را که فهمیدم می خواهی انجامش می دهم و تو از من چیزی می خواهی که در وسع من است”لایُکَلّفَ اللهُ نَفساً الّا وُسعَها” (بقره، آیه ۲۸۶)، این تعهدی است بین ما و الله که تخلق به اخلاق الهی پیدا کنیم.
اما از بُعد دیگر انسانی که خدا می فرماید انسان را در یک بنیان محکمی از نظر شغل و کار (یعنی آنچه که انسان بخواهد روش او کارهای الهی باشد) در او قدرت قرار دادیم. این انسان می تواند کارهای بزرگ و عظیمی انجام بدهد، یک جمله ای از امام(ع) درباره ی انسان به تناسب این موضوع و موجودات عالم بالا و عالم غیبی و فرشتگان پرسیدند: “سُئِلَ عَنِ العالَمِ العِلوی” آنها چه کاره اند، چطور هستند؟ این جمله در میان فرمایشات ایشان برگزیده ی جمله ای است که به عقیده من فرمودند: “القی فی هُویّتِها مِثالَه فَاظهَرَ عَنها اَفعالَه” خداوند در آن موجودات امثال خودش را القاء کرده و گویا روان الله در آن مثال ها فرو رفته و در نتیجه الله از دست و پا و قلم و قدم این ها دارد ظهور پیدا می کند.
“ان زَکّیها خَلَقَ الانسانَ ذانَفسٍ ناطقهٍ ان زکّیها بالعِلمِ شابَهَت جَواهِرَ اِلیّ” (غررالحکم و دررالکلم آمدی)، و خداوند این انسان را موجودی آفریده است که در این تجسس شستشویی کند و روحش را پاکیزه کند و همان موجود علوی بشود و خداوند مثالش را در این موجود چنین می فرماید:
“وَ نَفَختُ فیهِ مِن روحی” یعنی در این انسان خلق شده از لجن ها و پست ترین موجود زمین و سفلی، روحی از عالم بالا و خودم در آن دمیدم که اگر آن طرف را بگیرد الله و قریب الی الله شود “و نفخت فیه من روحی” فرشتگان، من از روحم در این موجود دمیدم.
اگر چنانچه این موجود با دانش تزکیه بشود همان می شود که خداوند مثالش را در او القاء کرده است و افعال الله از او سرچشمه می گیرد. چرا به علی می گویی “هوَ عینُ الله هُوَ اُذُن الله هوَ یَدالله” علی دست الله است، زبان الله است، چشم و گوش الله است. الله که دست و پا ندارد، این موجود آسمانی در مقام والای او، مطلب دیگری می خواهد بگوید که تو هم می توانی چنان باشی، اگر بتوانی که گفتارت را گفتار خدا و عملت را عمل خدا کنی.
امروز این کشور می خواهد علی گونه بپرواند و شما علی گونه شوید که کره زمین نیازمند وجود شماست و مسلمین جهان نیازمند وجود شما هستند.
وقتی که اندونزی بر اوضاع اسلامی خودشان مسلط شدند اکیپی به مصر فرستادند که آنجا دو هزار مبلغ پخته و بر جسته اسلامی را تربیت کنند، تا اینکه در اندونزی، در دانشگاه ها و مدرسه ها تربیت فرزندان اسلام را بر طبق بنیاد اسلامی به عهده گیرند و بعد پیشنهاد کردند به ریاست آموزش و پرورش مصر، گفتند اجازه بدهید از آن عده ۵۰ نفر هم از دانشجوها و روحانیت تشیع به این ها اضافه شوند، موافقت شد و لیستی را با شرایطی به ما دادند. ما آمدیم دیدیم کسی را نداریم نشستیم سر جای خودمان و خجالت کشیدیم.
شما تربیت اسلامی بشوید و این را هم بدانید که ان شاءالله فردا و پس فردای از زمان از این کشور مبلغین اسلامی برای همه کشورهای جهان اعزام شوند و اسلام را به آنها عرضه بدارند. و باید در ایران افرادی پخته، رسیده، انسان کامل متخلق به اخلاق الله پیدا بشوند و شما بکوشید که به چنین مقامی برسید و من به شما قول می دهم که به هر مقامی از کمالات برسید خدا شما را ضایع نخواهد کرد، پستی مناسب مقامتان خواهد داد و مطمئن و خاطر جمع از این موضوع باشید. دنیا به شما نیازمند است، دوستان عزیز آنها رفته رفته نیازشان روشن تر خواهد شد. الان نیازمند زیاد است وای به من اگر روز قیامت بگویند این همه مردم محتاج بودند و تو چرا کاری انجام ندادی؟ چرا مردم خواستند و تو هدایتشان نکردی، چرا افکار مردم مهیای اسلام بود اسلام را بر آنها عرضه نداشتی، چرا مردم را به گفتار و عملت هدایت نکردی؟
و آنگاه که می گوید من خودم چیزی نبودم، می فرماید چرا چیزی نشدی ای بدبخت، پس چکار می کردی؟ و این همه عمر که دادم چکار می کردی، فقط خوردی و خوابیدی؟ من تو را خلق نکرده بودم که تابع حیوانات شوی، مگر ندیدی که علی(ع) در نهج البلاغه می گوید: اگر حیوان تا صبح بخورد و بخوابد علی هم بخورد و بخوابد پس چشم نفس علی روشن که پس از ۶۰ سال مانند و تابع و مقلد حیوانات شده است. خدا ببخش که من مقلد حیوانات شدم و به جایی نرسیدم.
دوستان عزیز، دقایق عمرتان با ارزش است برای آن قیمت قائل شوید، انسان کامل بشوید که خدا و ملت برای شما ارج خواهد نهاد “یَرفَعُ الله الّذین آمَنوا مِنکُم و الّذین اوتوا العِلمَ دَرَجاتٍ” (سوره ۵۸ آیه ۱۱). خدا وعده داده است که شما را به درجات والا و بالایی برساند.
اینجا نکته ای از تاریخچه مفصلی از یکی از بزرگان علما بگویم. این مرد به نام سید مرتضی رضوان الله علیه می باشد، این محقق و مفسر و متکلم و این فقیه و تاریخ نویس و این مرد عالی قدر، این انسان دارای ابعاد مختلف که از همه چیز پر ارزش تر، بعد ایمانی این انسان با تقوا است.
وقتی ابوالعلاء آن مرد بسیار مطلع از ادبیات و خالی از ایمان و اخلاق وارد خانه سید مرتضی می شود، یکی دوساعت پیش او می نشیند و از سخنان سید مرتضی می شنود و می رود؛ هم ظاهر و هم باطنش کور بود. سئوال کردند ابوالعلاء معری این مرد سید را چه دیدی؟ گفت:
یا سائِلی عَنهُ لَمّا جئتَ تَسئَلُه الا هُوَ الرّجُلُ العاری عنِ العاری
لَو جئتَهُ لَرَاَیتَ النّاسَ فی رَجُلٍ و الدّهرَ فی ساعهٍ و الارضَ فی داری
(کتاب الکنی و الالقاب از مرحوم حاج شیخ عباس قمی(ره)، ج ۳، ص ۱۶۱)
ای پرسش کننده آمده ای از این انسان سئوال کنی؟ من این انسان را عاری و خالی از هر عیب و عار دیدم که
روحی نورانی بود و آنچنان بر من تابید که نزدیک بود کفرم را از دست بدهم، شکر کن و ببین تمام انسانیت های دنیا در یک مردی خلاصه شده است. اگر او را مشاهده کنی می بینی همه عمر دنیا در یکساعت جمع شده، اگر او را ببینی خواهی فهمید که تمام دنیا در او هست.
آری انسان اگر مقام انسانیت خودش را دریابد والاتر از این است که من بگویم.
وقتی استاد مرحوم شیخ مفید به دیدن شاگردش آمد، دید سید مرتضی از جا برخاست و شیخ مفید را در جای خودش نشاند و درس را تعطیل کرد؛ گفت درس را تعطیل می کنیم. شیخ مفید گفت بنشین و درست را بگو از سخن گفتن تو من خوشم می آید که یک چنین زبان گویای اسلامی دارد. او نشست و درسش را گفت و استادش هم گوش می داد و از مقام بلند ایمانی او کیف می کرد.
“ولقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم” من اینجا آنچه که درخور لیاقت انسانی دوستان است نمی توانم عرضه بدارم زیرا که خدا می داند من چه هستم و کیستم.
“ثمّ رددناه اسفل سافلین” (سوره تین، آیه ۵)، این انسان را با یک اشتیاقی آفریدیم و کره ای را به نام کره زمین، از میان کرات که بهترین کره ها از نظر آب و هواست و مناسب زندگی است برای خانه این موجود برگزیدیم و انتخاب کردیم. ماهی را به عنوان قمر دور خانه او میلیون ها سال به چرخش در آوردیم. آفتابی را منظم کردیم و آن محل را دور آن آفتاب چرخاندیم و خودش را هم گهواره مانند به حرکت در آوردیم تا روز و شبی باشد برای استراحت. و جایگاهی در بهشت برای او قبل از خلقتش تعیین کردیم و برای او نفقه، زندگی نفس، خصوصیات را تعیین کردیم. برنامه ای در عالم بالا برای خوب زندگی کردن و نیکو اندیشیدن و نیکو کرداریش تنظیم کردیم و او را به دست گرامی ترین فرشته ها و بهترین انسان های روی زمین دادیم و با هزاران زحمت که به سوی آن ها گسیل داشتیم و به انسان این مقدار عظمت دادیم و برای این ها کرامت قائل شدیم. وقتی که نبوغی پیدا کرد و به جایی رسید گفت:
“اَنَا رَبّکُم الاَعلی” خدا کیست؟ من خدای بزرگ هستم! گفت: خدا کیست؟ اسلام چیست، این ها خرافات هستند “ثم رددناه اسفل سافلین“. در مقابل این همه نعمت، این همه کفران نعمت، پس تو کفور هستی و سپس در بدترین جا او را جا داد. ای انسان تاریخ حیاتت بس بزرگ است و عظیم و طولانی.
پروردگارا: به حق عظمتت از همه موجودات زنده ای که الان بخواهیم او را پیدا کنیم و تو را به او قسم بدهیم عمر امام امت را که نمونه ای از وجود حضرت ولی عصر (ع) است مستدام بدار.
ای خدایا عظیم که زنده کردن مرده ها در دست تو آسان است، ای خدایی که می فرمایی: “وَ ما خَلقُکُم و لا بَعثُکُم الّا کَنَفسٍ واحِدَهٍ” (سوره ۳۱ آیه ۲۸)، میلیاردها نفوس زمین آفریدن و کشتن و نابود کردنش برای من مثل موجود کردن پشه می باشد، و ای خدایی که این همه قدرت داری و اگر عمر من نرسد تا زمانی که آن حضرت ظهور کند و من آن روز را به گور ببرم که طبق آن وعده ای که برای عده ی مخصوصی دادی برای علاقه مندان خاصش، که من تو را از قبر بیرون می آورم و کفنت را بهترین لباست قرار می دهم و شمشیری به دستت می دهم که، ظاهرا آن موقع سلاح های اتمی از بین می رود و فقط شمشیر است و نیزه و غیره؛ پس به من شمشیری عطا کن که بروم زیر آن پرچم و در حضورش باشم و اصلاح جهان و حیات قرآن در همین کره را به رأی العین ببینم و این آرزو را قبل از آخرت در دنیا ببینم.
“والسلام”
منبع: ندای اصفهان