اسوه های فرماندهی حمزة بن عبدالمطلب

شناسه نوشته : 38084

1403/02/03

تعداد بازدید : 34

اسوه های فرماندهی  حمزة بن عبدالمطلب
سیدالشهدا حمزه عموی پیامبر اسوه کم‌نظیر رادمردی و سرداری در اسلام است. او نخستین فرمانده جنگ‌های صدر اسلام و اولین پرچمدار سپاه پیامبر بود. حمزه بر اساس عشق و محبت به پیامبر به دین اسلام ایمان آورد. وی از لحظه نخست مسلمانی خالصانه و با شهامت از اسلام و پیامبر9 حمایت و پاسداری کرد و سرانجام در این راه عاشقانه شربت شهادت نوشید. پیامبر مدال افتخار »سیدالشهدا« را به وی اهدا و نامش را جاودانی کرد.

حمزه پسر عبدالمطلب

 آخرین پسر عبدالمطلب سال ها پیش از واقعه اصحاب فیل در مکه به دنیا آمد. پدرش او را حمزه نام نهاد. مادرش »هاله« دختر وُهَیب بن عبد مناف دختر عموی حضرت آمنه، مادر پیامبر است.

 . اعیان الشیعه، سید محسن امین، چاپ دوم (دار التعارف، بیروت)، ج 6، ص 243؛ اسدالغابه، ابن اثیر، (مکتبة الاسلامیه، تهران)، ج 2، ص 46.

 حمزه عموی پیامبر(ص)  و برادر شیری (رضاعی) آن حضرت است. حمزه از . طبقات، ابن سعد، ج 1، ص (ص)5؛ اسدالغابه، ج 2، ص 46.

 نخستین یاران والامقام رسول خدا(ص)  است. شیخ طوسی؛ در کتاب رجال خود او را از اصحاب برشمرده و علامه حلی؛ نیز در کتاب رجال خود او را مورد اعتماد، . ر. ک: تنقیح المقال، علامه مامقانی، چاپ اول (المرتضویه نجف، نجف، 1350 ق).

 راستگو و مقبول الحدیث معرفی نموده است. حمزه حتی پیش از مسلمان شدن . ر. ک. معجم رجال الحدیث، ج 6، ص 271؛ رجال علامه حلی، [المطبعة الحیدریه، نجف] ص 53.

 در برابر مخالفان و بدخواهان پیامبر(ص) قاطعانه می ایستاد و از برادرزاده اش به جدّ حمایت می کرد. او از معدود شخصیت های محبوب نزد رسول خدا بود چنانکه از . ر. ک. کامل التاریخ، ابن اثیر، چاپ اول [دار احیاء التراث العربی، بیروت] ص 493.

 رسول خدا(ص) نقل شده که حضرتش فرمود: بهترین مردم حمزه، جعفر و علی [علیهم السلام] هستند.

 . ر. ک: مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، چاپ اول (دار المعرفه، بیروت، بی تا)، ص 17.

 1 - 2. اسلام حمزه

 حمزه(ع) بر اثر تعصب و حمایت از برادرزاده اش اسلام خود را ابراز کرد. همزمان با مسلمان شدن حمزه تحولات بسیاری در روابط میان مسلمانان و دشمنانشان به وجود آمد. نوع برخورد سران قریش و پیروان آنان با مسلمانان و در رأس همه پیامبر اسلام تغییر یافت. هتاکی، فحاشی، ضرب و جرح، شکنجه و آزار و انواع بدرفتاریها جای خود را به پند و اندرز، نصایح و مواعظ، تطمیع و مانند آن داد.

 . سرداران صدر اسلام، مرکز تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، چاپ اول (مرکز تحقیقات اسلامی، قم، 1372) ج 1، ص 29.

 با هجرت پیامبر و مسلمانان به مدینه حضرت حمزه نیز با آنان همراه شد. آنان قبل از ورود به مدینه در دهکده قبا بر کلثوم بن هدم وارد شدند. مورخین نام کسان دیگری را نیز در شمار میزبانان این بزرگواران نوشته اند، که سعد بن خثیمه اوسی و اسعد بن زراره از قبیله بنی النجار از معروف ترین آنان هستند.

 . سیره ابن هشام، ج 2، ص 122 و طبقات، ابن سعد، ج 3، ص 9.

 پیامبر(ص) پس از ورود به مدینه حکومت اسلامی را بنها نهاد. با اعلام موجودیت حکومت نوپای اسلام، توطئه های دشمنان در ابعاد گسترده علیه این غنچه نوشکفته به کار افتاد. با گذشت حدود هفت ماه از حکومت اسلامی پیامبر(ص)، نخستین رویارویی نظامی با دشمن به وقوع پیوست. فرمانده این نبرد حضرت حمزه عموی دلاور پیامبر(ص) بود. انتخاب حمزه به عنوان فرمانده در نخستین نبرد نشانگر شخصیت فاخر و دشمن شکن آن بزرگوار و نیز چیرگی و کفایت والای نظامی او بود. عظمت مقام حمزه آنگاه آشکارتر می شود که بدانیم فرماندهی وی نقطه آغازی از دوران نوین سیاست نظامی اسلام و پیامبر اعظم(ص) است؛ دوران جدیدی که در آن سیاست گریز از جنگ جای خود را به سیاست ستیز داده است.

 فرمانده شجاع اسلام پس از این عملیات بارها در غزوات و سریه ها شرکت کرد از جمله در نخستین غزوه ای که در آخرین ماه سال دوم هجرت انجام گرفت. این نبرد به نام غزوه »ابواء« یا »ودّان« معروف است. پرچمدار پیامبر اسلام در این نبرد جناب حمزه فرزند برومند عبدالمطلب بود و مورخان رنگ پرچم او را سفید ذکر کرده اند. بنابراین حضرت حمزه چنانکه نخستین فرمانده نظامی پیامبر9 بود اولین پرچمدار سپاه اسلام نیز بود.

 2 - 2. رادمردی حمزه در بدر و احد

 حمزه از معدود کسانی بود که در جنگ ها بر خود نشان می نهاد. او پر شترمرغی را بر سینه اش نصب می کرد. در جنگ بدر عبدالرحمان بن عوف به امیة بن خلف رسید. امیه از او پرسید: این مرد که پر شترمرغی بر سینه خود نشان کرده است کیست؟ عبدالرحمن گفت: حمزه پسر عبدالمطلب. امیه گفت: او همان کسی است که دمار از روزگار ما برآورده است.

 . ر. ک: کامل التاریخ، ابن اثیر، ج 2، ص 127؛ مغازی، واقدی، ج 1، ص 83؛ اعیان الشیعه، ج 6، ص 245.

 مسلمانان پس از وارد شدن به سرزمین بدر، حوضی را در کنار چاه آن بر پا کردند. اسود بن عبدالاسد مخزومی که فرد تندخویی بود گفت: به خدا سوگند از آب حوضشان خواهم نوشید، سپس آن را ویران خواهم کرد و یا بر سر این کار جان خواهم باخت.

 حمزه7 بر او حمله آورد و با یک ضربه بر ساق پایش آن را دو نیم کرد. اسود بر زمین افتاد اما سینه خیز خود را به حوض رساند و خود را در آن افکند تا به سوگند خود وفا کند! حمزه او را تعقیب کرد و در داخل حوض به هلاکت رساند. پیروزی . ر.ک: ابن اثیر، ج 2، ص 124؛ مغازی، واقدی، ج 1، ص 68.

 مسلمانان در جنگ بدر نخستین پیروزی سپاه توحید بر مشرکین مکه بود. در این جنگ هفتاد تن از کافران با دست توانای رزمندگان اسلام کشته شدند. از میان کشتگان چندین تن به دست قدرتمند حمزه به قتل رسیدند که طعیمة بن عدی از طایفه بنی نوفل بن عبد مناف و ابو قیس بن فاکه از قبیله فاکة بن مغیره و اسود بن عامر از طایفه بنی عبدالدار از جمله آنها بودند.

 . مغازی، واقدی، ج 1، ص 148؛ سیره ابن هشام، ج 1، ص 709.

 یکی از پیامدهای جنگ بدر غزوه احد بود که یک سال بعد از بدر اتفاق افتاد. مشرکین قریش با هدف انتقام گیری از مسلمانان با نیروهای سازمان یافته و مجهز آهنگ مدینه کردند.

 پیامبر9 با شنیدن خبر لشکرکشی مشرکین درباره چگونگی رویارویی با آنها با یاران خود به مشورت نشست. نخست عبدالله بن ابی برخاست و از پیامبر خواست تا در مدینه بماند و جنگ در کوچه ها و گذرگاه های شهر انجام پذیرد. پیامبر(ص) نیز تمایل داشت جنگ در درون شهر مدینه انجام بگیرد. اما برخی از بزرگان اصحاب مانند حمزه و سعد بن عباده و نعمان بن مالک و جمعی از اوسیان و خزرجیان گفتند: ای رسول خدا ما از آن ترس داریم که دشمن تصور کند ما از ترس رو به رو شدن با آنها بیرون نرفته ایم و این باعث گستاخی بیش تر آنها شود. تو در روز بدر تنها سیصد یاور داشتی و خداوند تو را بر آنها پیروز کرد. اما ما امروز جمعیت زیادتری هستیم. ما آرزوی چنین روزی را داشتیم و آن را از خداوند می خواستیم و اکنون خداوند آن را به ما ارزانی کرده است.

 . مغازی، واقدی، ج 1، ص 210.

 حمزه نیز گفت: سوگند به آنکه قرآن را بر تو نازل کرد من امروز دست به غذا نخواهم زد مگر آنکه بیرون مدینه با شمشیر خود بر دشمن بتازم. حمزه روزهای جمعه و شنبه را روزه می گرفت. او به هنگام مواجهه با دشمنان در نبرد احد نیز روزه دار بود.

 . همان، ص 211.

 پیامبر اکرم(ص) رأی این گروه را پسندید و در نتیجه جنگ در بیرون شهر مدینه در دامنه کوه احد میان لشکر توحید و سپاه شرک درگرفت. در آغاز، جنگ به سود مسلمانان پیش می رفت و دشمنان در آستانه هزیمت قرار گرفتند، اما با سرکشی و بی نظمی محافظان »جبل الرماة« سرانجام جنگ به نفع مشرکین پایان یافت.

 در اُحُد نیز تعدادی از پرچمداران مشرکین با دست قدرت امیر مؤمنان علی(ع) و عموی دلاورش حمزه به هلاکت رسیدند. عثمان بن ابی طلحه در حالی که علَم کفر برافراشته بود و رجز می خواند مورد حمله حمزه واقع شد. حمزه شمشیرش را بر شانه عثمان زد و شانه و دستش را قطع نمود و تا کمرش را شکافت. حمزه این مشرک را از پای درآورد و در حالی که می گفت: من فرزند ساقی حاجیانم، به لشکر مسلمین بازگشت. استواری عقیده و قوت ایمان حمزه در برخورد با دشمنان . طبقات الکبری، ابن سعد الواقدی (دار صادر، بیروت)، ج 2، ص 41؛ مغازی، واقدی، ج 1، ص 226.

 چنان بود که در میدان رزم دشمنان را هر چند از نزدیکان و بستگانش بودند از دم تیغ می گذراند و احساسات خویشاوندی در صلابت ایمان او خدشه ای وارد نمی کرد چنانکه در مبارزه با ارطاة بن شرحبیل بن هاشم چنین بود.

 ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه شجاعت و رزم آرایی حضرت حمزه را به زیبایی ترسیم می کند: یکی از صفاتی که درباره دلیرمردان گفته اند این است که گویند: »او »مغامر« است«. »او غشمشم است«. یعنی در میدان نبرد بی باکانه به پیش می تازد و توجهی به اطراف خود ندارد و به کارهای خطرناک دست می یازد و در مسیر هدف از هیچ تهدیدی نمی هراسد و همه بلاها را به جان می خرد. حمزه فرزند عبدالمطلب از این نمونه بود. او در میدان رزم »مغامر« و »غشمشم« بود و پیش روی خود را نمی دید.

 . ر. ک: اعیان الشیعه، سید محسن امین عاملی (دار التعارف، بیروت)، ج 6، ص 244.

 3 - 2. شهادت حمزه

 جبیر بن مطعم به برده اش وحشی گفت: اگر علی، محمد یا حمزه را بکشی تو را آزاد می کنم. وحشی گفت: اما محمد که هیچگاه یارانش او را تنها نمی گذارند. اما علی نیز فردی است با تجربه و پرالتفات، ولی حمزه را خواهم کشت، چون او مردی بی باک است و در میدان پیش روی خود را نمی بیند.

 جَناب حمزه در میدان نبرد از نترسی و شجاعت کم نظیری بهره مند بود. او خود را به اعماق سپاه دشمن می زد و از کشته ها پشته می ساخت. ابن سعد در کتاب طبقات می نویسد:

 حمزة بن عبدالمطلب در احد با دو شمشیر پیش روی رسول خدا(ص) می جنگید و می گفت: من شیر خدا هستم و به پیش می تاخت و برمی گشت.

 . اعیان الشیعه، ج 6، ص 245؛ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج 1، ص 131 به نقل از سرداران صدر اسلام، ج 1، ص 80.

 وحشی قاتل جَناب حمزه از شجاعت آن بزرگوار و نحوه شهادتش چنین گزارش می دهد:

 آنگاه حمزه به پیش تاخت. او مانند قوچی بود که گوسفندان را در هم می شکند. او در حالی که با دو شمشیر می جنگید فریاد می زد: من شیر خدا و شیر رسول خدایم. من در آن حال خود را برای شکار او آماده کردم و زوبینی که در دست داشتم را به سوی او پرتاب کردم. زوبین به زیر نافش اصابت کرد و او را از پای درآورد. به خدا سوگند ننگ آن تا ابد دامنگیرم خواهد بود.

 . ر. ک: سیره نبویه حاشیه بر سیره حلبیه، ج 2، ص 31 به نقل از سرداران، ج 1، ص 84.

 حاکم در مستدرک با اسناد خود از جابر بن عبدالله انصاری نحوه آگاهی یافتن پیامبر از شهادت عمویش حمزه را چنین نقل می کند:

 هنگامی که در احد مردم دست از جنگ کشیدند رسول خدا(ص) حمزه را ندید. شخصی به آن حضرت گفت: من حمزه را کنار این درخت دیده ام که چنین شعار می داد: من شیر خدا و شیر رسول خدا هستم. خداوندا من از آنچه این کفار برای ابوسفیان و یارانش ارمغان آورده اند بیزارم و از مزار مسلمانان در برابر دشمن از تو پوزش می خواهم.

 رسول خدا به همان سمتی که آن مرد نشان داد رفت. حضرت وقتی رخساره حمزه را دید گریست و چون مثله شدن او را دید ناله اش بلند شد. سپس فرمود: آیا کفنی نیست؟

 مردی از انصار پارچه ای روی بدن حمزه انداخت. جابر می گوید: رسول خدا(ص) فرمود: سالار شهیدان در روز قیامت نزد خداوند حمزه است.

 . المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، چاپ اول (مکتبة النصر الحدیثه، ریاض، بی تا)، ج 3، ص199.

محمد خطیبی: پژوهشگر پژوهشکده تحقیقات اسلامی.

منبع: حوزه نت

ترنم هدایت

سلسله جلسات تهذيبي

هِیأَت مَجازیِ زِینَبیُون

سایت مراجع تقلید