شروع يك شكوه
هنوز بيش از 5 ماه از ولادت روح الله نمي گذشت كه طاغوتيان زمان نداي حق طلبي پدر روح الله را تحمل نكردند و هادي مردمان آن دوران سياه را در مسير خمين به اراك، با گلوله به شهادت رساندند.
روح الله دوران كودكي و نوجواني را تحت حمايت بانو هاجر(مادرمحترمه اش) كه خود از خاندان علم و تقوا و از نوادگان مرحوم آية الله خوانساري (صاحب زبده التصانيف) بوده است و همچنين نزد صاحبه خانم (عمه مومنه اش) كه بانويي شجاع و حق جو بود سپري كرد، امام از نوجواني روحيه اي انتقادي و انقلابي را در خود پرورش مي داد و بدون ترس و واهمه در مقابل مسايل مختلف اجتماعي و سياسي موضعگيري مي كرد، به گونه اي كه حتي در حالي كه سنشان كم بود، در رابطه با حركتهاي ضد طاغوت زمان فعاليتهاي خودجوشي را به نمايش مي گذاشتند. ايشان در رابطه با اين گونه اقدامهاي صورت گرفته مي فرمايد: «.... من از بچگي در جنگ بودم ... مورد هجوم رجبعليها بوديم و خودمان تفنگ داشتيم و من در عين حالي كه تقريبا شايد اوايل بلوغم بود، بچه بودم، دور اين سنگرهايي كه بسته بود ند در محل ما و اينها مي خواستند هجوم كنند و غارت كنند، آنجا مي رفتيم سنگرها را سركشي مي كرديم.»
اما در 15 سالگي از نعمت وجود آن دو بزرگوار نيز محروم گرديد و براي تعالي روحي و تحصيل دروس تكميلي و تدريس علوم اسلامي به قم هجرت نمود.
شكوه يك تكامل
پس از رحلت آية الله العظمي حايري در دهم بهمن 1315 (ه ش) حوزه علميه قم با خطر انحلال تهديد مي شد، اما علماي متعهد به چاره جويي برخاستند و مدت هشت سال سرپرستي حوزه علميه قم را آيات عظام سيد محمد حجت، سيد صدر الدين صدر و سيد محمد تقي خوانساري(رحمت الله علیه) بر عهده گرفتند. در اين فاصله و بخصوص پس از سقوط رضاخان، شرايط براي تحقق مرجعيت عظمي فراهم گرديد و با تلاش امام خميني(رحمت الله علیه) به همراه جمعي ديگر از مجتهدان حوزه علميه قم، آية الله العظمي بروجردي به عنوان شخصيت علمي برجسته اي كه مي توانست جانشين مناسبي براي مرحوم آية الله حايري و حفظ كيان حوزه باشد، مسؤوليت خطير زعامت حوزه علميه قم را پذيرفت. در اين زمان امام خميني(رحمت الله علیه) به عنوان يكي از مدرسان و مجتهدان صاحب رأي در فقه و اصول و فلسفه و عرفان و اخلاق شناخته مي شد.
جهادي براي تعالي
لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي كه به موجب آن شرط مسلمان بودن سوگند به قرآن كريم حذف مي شد و مرد بودن انتخاب كنندگان و كانديداها تغيير مي يافت، در كنارحذف و تغيير دو شرط نخست كه دقيقاً به منظور قانوني كردن حضور عناصر بهايي در مصادر كشور انتخاب شده بود و پشتيباني شاه از رژيم صهيونيستي در توسعه مناسبات ايران و اسرائيل، نفوذ پيروان مسلك استعماري بهائيت در قواي سه گانه ايران باعث گرديد بزرگ مرد دوران، خميني كبيرجهادي را براي تعالي ملت آزاده و خدا جوي ايران رقم بزند. امام خميني(ره) كه با دقت نظر ويژه اي شرايط سياسي جامعه را زير نظر داشت، دريافته بود كه تنها نقطه اميد به رهايي و نجات از شرايط ذلت باري كه پس از شكست مشروطيت و بخصوص پس از روي كار آوردن رضا خان پديد آمده است، بيداري حوزه هاي علميه و پيش از آن تضمين حيات حوزه ها و ارتباط معنوي مردم با روحانيت مي باشد و در اين رابطه در جهت دفاع از حقوق اسلامي مردم، گوشزد كردن رسالت خطير علما و حوزه هاي علميه به آنها و دادن تلگرافها و ارسال نامه هاي سرگشاده اعتراض آميز به شاه و اسد ا... علم را در دستور كار قرار داد و بدين صورت موجي از حمايت را در اقشار مختلف مردم برانگيخت. ايشان در يكي از اين تلگرافها فرمود: اين جانب مجددا به شما نصيحت مي كنم به اطاعت خداوند متعال و قانون اساسي گردن نهيد و از عواقب وخيمه تخلف از قرآن و احكام علماي ملت و زعماي مسلمين و تخلف از قانون اساسي بترسيد وعمداً و بدون موجب، مملكت را به خطر نيندازيد و الا علماي اسلام درباره شما از اظهار عقيده خودداري نخواهند كرد .
تعالي براي جنبش
سال 1342 با تحريم مراسم عيد نوروز آغازي متفاوت داشت و خون مظلومان فيضيه، انقلاب را رنگ پيروزي بخشيد. شاه بر انجام اصلاحات مورد نظر آمريكا اصرار مي ورزيد و امام خميني(ره) بر آگاه كردن مردم و قيام آنان در برابر دخالتهاي آمريكا و خيانتهاي شاه پافشاري داشت. در چهارده فروردين 1342 آية ا... العظمي حكيم از نجف طي تلگرافهايي به علما و مراجع ايران خواستار آن شد كه براي حفظ جان علما و كيان حوزه ها، همگي به طور دسته جمعي به نجف هجرت كنند. حضرت امام بدون اعتنا به اين تهديدها، پاسخ تلگراف آية ا... العظمي حكيم را ارسال و در آن تأكيد كرده بود كه هجرت دسته جمعي علما و خالي كردن حوزه علميه قم، مصلحت نيست .
در 12 ارديبهشت 42 امام خميني در پيامي به مناسبت چهلم فاجعه فيضيه، بر همراهي علما و ملت ايران در رويارويي سران ممالك اسلامي و دول عربي با اسرائيل غاصب تأكيد ورزيد و پيمانهاي شاه و اسرائيل را محكوم كرد.
امام خميني در 13 خرداد 1342شمسي (عصر عاشوراي سال 1383 هجري قمري) در مدرسه فيضيه نطق تاريخي خويش را كه آغازي بر قيام 15 خرداد بود، ايراد كرد .در همين سخنراني، با صداي بلند خطاب به شاه فرمود: «آقا، من به شما نصيحت مي كنم، اي آقاي شاه! اي جناب شاه! من به تو نصيحت مي كنم دست بردار از اين كارها، آقا اغفال مي كنند تو را. من ميل ندارم كه يك روز اگر بخواهند تو بروي، همه شكر كنند ... اگر ديكته مي دهند دستت و مي گويند بخوان، در اطرافش فكر كن .... نصيحت مرا بشنو ... ربط ما بين شاه و اسرائيل چيست؟ كه سازمان امنيت مي گويد از اسرائيل حرف نزنيد ... مگر شاه ايران، اسرائيلي است ؟»
جمع زيادي از ياران امام در شامگاه 14 خرداد دستگيرشدند ودر پي آن و ساعت سه نيمه شب (سحرگاه پانزده خرداد 42) صدها كماندوي اعزامي از تهران منزل ايشان را محاصره كردند و در حالي كه مشغول نماز شب بود، دستگير و سراسيمه به تهران برده و در بازداشتگاه باشگاه افسران زنداني كردند و غروب آن روز به زندان قصر منتقل نمودند . صبحگاه پانزده خرداد خبر دستگيري رهبر انقلاب به تهران، مشهد، شيراز، خرم آباد وديگر شهرها رسيد و وضعيتي مشابه قم پديد آورد .
ده ماه بعد، در شامگاه 18 فروردين سال 1343، بدون اطلاع قبلي امام آزاد و به قم منتقل مي شود. به محض اطلاع مردم، شادماني سراسر شهر را فرا مي گيرد وجشنهاي باشكوهي در مدرسه فيضيه و شهر به مدت چند روز بر پا مي شود . اولين سالگرد قيام 15خرداد در سال 1343 با صدور بيانيه مشترك امام خميني (ره) و ديگر مراجع تقليد و بيانيه هاي جداگانه حوزه هاي علميه گرامي داشته شد و به عنوان روز عزاي عمومي معرفي گرديد.
جنبش و هجرت
روز 13 مهرماه 44 حضرت امام به همراه فرزندشان آية الله حاج آقا مصطفي از تركيه به كشور عراق منتقل شدند . دوران اقامت طولاني و 13 ساله امام در نجف در شرايطي آغاز شد مخالفتها، كارشكني ها و زخم زبان ها نه از جبهه دشمن رويارو بلكه از ناحيه روحاني نماها و دنيا خواهان مخفي شده در لباس دين آنچنان گسترده و آزاردهنده شود كه امام با همه صبر و بردباري معروفش بارها از سختي شرايط مبارزه در اين سالها به تلخي تمام ياد كند.
اوايل سال 1348 تا نيمه دوم سال 1350اختلافات بين رژيم شاه و حزب بعث عراق بر سر مرز آبي دو كشورچنان شدت گرفت. كه رژيم عراق جمع زيادي از ايرانيان مقيم اين كشور را در بدترين شرايط اخراج كرد. حضرت امام در اعتراض به شرايط پيش آمده تصميم به خروج از عراق گرفت اما حكام بغداد با آگاهي از پيامدهاي هجرت امام در آن شرايط اجازه خروج ندادند . سال 1354 در سالگرد قيام 15 خرداد، مدرسه فيضيه قم بار ديگر شاهد قيام طلاب انقلابي بود. فريادهاي درود بر خميني و مرگ بر سلسله پهلوي به مدت دو روز ادامه داشت .
شاه در ادامه سياستهاي مذهب ستيز خود در اسفند 1354 وقيحانه تاريخ رسمي كشور را به شاهنشاهي تغيير داد. درپي اين اقدام، امام در واكنشي سخت، فتوا به تحريم استفاده از تاريخ بي پايه شاهنشاهي داد. تحريم استفاده از اين مبدا موهوم تاريخي همانند تحريم حزب رستاخيز از سوي مردم ايران استقبال شد و هر دو مورد افتضاحي براي رژيم شاه شد تا در سال 1357 ناگزير از عقب نشيني و لغو تاريخ شاهنشاهي باشد .
امام در مرداد 1356 طي پيامي اعلام كرد: اكنون به واسطه اوضاع داخلي و خارجي و انعكاس جنايات رژيم در مجامع و مطبوعات خارجي فرصتي است كه بايد مجامع علمي و فرهنگي و رجال وطنخواه و دانشجويان خارج و داخل و انجمنهاي اسلامي در هر جايي بي درنگ از آن استفاده كنند و بي پرده بپا خيزند .
شهادت آية الله حاج آقا مصطفي خميني در اول آبان 1356 نقطه آغازي بر خيزش دوباره حوزه هاي علميه و قيام جامعه مذهبي ايران بود. امام خميني(رحمت الله علیه) در همان زمان به گونه اي شگفت اين واقعه را از الطاف خفيه الهي ناميده بود. رژيم شاه با درج مقاله اي توهين آميز عليه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض به اين مقاله، به قيام 19 دي ماه قم در سال 56 منجر شد كه طي آن جمعي از طلاب انقلابي به خاك و خون كشيده شدند .
در ديدار وزراي خارجه ايران و عراق در نيويورك تصميم به اخراج امام از عراق گرفته شد. روز دوم مهر 1357 منزل امام در نجف بوسيله قواي بعثي محاصره گرديد، انعكاس اين خبر با خشم گسترده مسلمانان در ايران، عراق و ديگر كشورها مواجه شد .روز 12 مهر، امام خميني (رحمت الله علیه) نجف را به قصد مرز كويت ترك گفت. دولت كويت با اشاره رژيم ايران از ورود امام به اين كشور جلوگيري كرد. قبلا صحبت از هجرت امام به لبنان و يا سوريه بود اما ايشان پس از مشورت با فرزندشان (حجه الاسلام حاج سيد احمد خميني) در روز 14 مهر تصميم به هجرت به پاريس گرفت و دو روز بعد در منزل يكي از ايرانيان در نوفل لوشاتو مستقر شد. مامورين كاخ اليزه نظر رئيس جمهور فرانسه را مبني بر اجتناب از هرگونه فعاليت سياسي به امام ابلاغ كردند. ايشان نيز در واكنشي تند تصريح كرده بود كه اينگونه محدوديتها خلاف ادعاي دمكراسي است و اگر او ناگزير شود تا از اين فرودگاه به آن فرودگاه و از اين كشور به آن كشور برود باز دست از هدفهايش نخواهد كشيد .
هجرت بسوي پيروزي
پيروزي ماندگار
صاحبنظران شكل گيري انقلاب اسلامي ايران كه مبتني بر اراده ملت و با پرچمداري روحانيت بوجود آمده بود را بعنوان يك انقلاب ديني تمام عيار كه قابليت تاثيرگذاري مستقيم بر تمام معادلات جهاني را دارد تعريف كرده بودند و همين نكته باعث شد تا نفس كشيدن براي كمونيسم از يك طرف و كاپيتاليسم از طرف ديگر سخت و سخت تر شود . بدين سان انديشه حذف جمهوري اسلامي به هر قيمت ممكن در دستور كار بلوك شرق و غرب قرار گرفت و نهال تازه روييده شده جمهوري اسلامي با رهبري خميني كبير با جنگ 8 ساله اي روبرو شد كه در آن 58 كشور جهان با حمايت مستقيم از رژيم تا دندان مسلح عراق تلاش كردند تا حيات اين ايدئولوژي نوپا را سلب كنند.
ماندگار و ماندگاري
امام خميني هدفها، آرمانها و هر آنچه را كه مي بايست ابلاغ كند، گفته بود و در عمل نيز تمامهستي اش را براي تحقق همان هدفها بكار گرفته بود . اينك در آستانه نيمه خرداد سال 1368 خود را آماده ملاقات مقامي مي كرد كه تمام عمرش را براي جلب رضاي او صرف كرده و قامتش جز در برابر او خم نشده بود. سروده هاي عارفانه اش همه حاكي از درد و عطش فراق است و در حسر ت پيوستن به وصال محبوب. لحظه شكوهمند براي او، و جانكاه و تحمل ناپذير براي پيروانش، فرا مي رسيد: (... با دلي آرام و قلبي مطمئن و روحي شاد و ضميري اميدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوي جايگاه ابدي سفر مي كنم و به دعاي خير شما احتياج مبرم دارم و از خداي رحمن و رحيم مي خواهم كه عذرم را در كوتاهي خدمت و قصور و تقصير بپذيرد ...)
ساعت 22 و 20دقيقه بعداز ظهر روز شنبه سيزدهم خرداد ماه سال 1368 لحظه وصال بود . قلبي از كار ايستاد كه ميليونها قلب را به نور خدا و معنويت احياء كرده بود.
در آخرين شب زندگي و در حالي كه چند عمل جراحي سخت و طولاني در 87 سالگي تحمل كرده بود و در حاليكه چندين سرم به دستهاي مباركش وصل بود«نافله شب»مي خواند و قرآن تلاوت مي كرد . در ساعات آخر طمانينه و آرامشي ملكوتي داشت و مرتبا شهادت به وحدانيت خدا و رسالت پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را زمزمه مي كرد و با چنين حالتي بود كه روحش به ملكوت اعلي پرواز كرد .
منبع: روزنامه قدس