1. اکملیت معرفت مبلغ نسبت به مخاطبین
فاقد شئ محال است مُعطی آن باشد. همچنین در تعریف حقیقی نیز یکی از شروط این است که معرِّف أجلی و اعرف از معرَّف و یا لااقلّ مساوی با آن باشد.[2] در این راستا، در باب معرفت افزایی حضرات معصومین(علیهم السلام)، درجات و ادراکات معرفتی مبلّغ که در مقام معرِّف اهلبیت(علیهم السلام) قرار دارد، باید افضل بر معرَّف - که میزان معرفت مخاطبین نسبت به حضرات معصومین(علیهم السلام) است –باشد. به عبارتی دیگر، روحانی باید شهد شیرین معرفت معصومین(علیهم السلام) را با تمام وجود چشیده باشد تا بتواند اولاً آن را وصف کند و ثانیاً زمینه دستیابی دیگران را نسبت به آن فراهم آورد، و الا مصداق این ضرب المثل است که: «کوری عصاکش کور دیگر شود.»
با عنایت به مشکّکه بودن معرفت، با افزایش ظرفیت قابلیت قابل میتوان میزان ادراک انوار معرفتی را افزایش داد که علاوه بر فرمول مذکور (طهارت قلب، تصدیق و تسلیم)، استعانت از پروردگار عالم در وصول فیوضات و توفیقات نکتهای قابل توجه میباشد. امام صادق(علیه السلام) به ما فرمودهاند که این طور دعا کنید: «... اللَّهُمَ عَرِّفْنِی حُجَّتَک فَإِنَّک إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَک ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی.»[3]با این حال، دستیابی به تمام مراتب معرفتی اهلبیت(علیهم السلام) امری مشکل و شاید محال باشد؛ چراکه امیرالمؤمنین(علیه السلام) به جناب سلمان(ره) فرمود: «فَإِنَّکمْ لَنْ تَبْلُغُوا مِنْ فَضْلِنَا کنْهَ مَا جَعَلَهُ اللَّهُ لَنَا وَ لَا مِعْشَارَ الْعُشْرِ؛[4]شما به کنه فضل ما نخواهید رسید و حتّی مقداری از یک دهم آن را هم نمیتوانید درک کنید.»
2. تَزیُّن جلسات به احادیث معصومین(علیهم السلام)
نقل روایات و احادیث اهلبیت(علیهم السلام) عامل تربیت و معرفت افزایی است؛ چراکه در «زیارت جامعه کبیره» از لسان امام هادی(علیه السلام) آمده است: «کلامُکمْ نُورٌ، وَ امْرُکمْ رُشْدٌ، وَ وَصِیتُکمُ التَّقْوی.»[5]پس اگر طالب رشد و هدایت هستیم، باید این کلمات نورانی راواکاوی کنیم.
انس با منابع روایی اهلبیت(علیهم السلام)و ترویج سیره آن حضرات در غالب حدیث خوانی، یکی از سنتهای مورد تأیید و راهی اساسی در راستای معرفت افزایی است. امام صادق(علیه السلام) از فضیل پرسید: «تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ قُلْتُ: نَعَمْ فقال: تِلْک الْمَجَالِسُ أُحِبُّهَا فَأَحْیوا أَمْرَنَا رَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْیا أَمْرَنَا؛[6]آیادر مجالستان از احادیث ما میگویید؟ گفت: بله، فرمود: مجالسی را که ذکر و احادیث مادر آن بیان شود، دوست دارم و خدا رحم کند بر هر کس که امور ما (با تبیین همین احادیث و محاسن کلام آنها) را زنده کند.»
به مصداق این روایت، بر مبلغین لازم است تا در هر موقعیتی با احیای امر اهلبیت(علیهم السلام) مجلس و محفل را نورانی کنند که اقل خاصیت آن، علاوه بر معرفت افزایی و تربیت نفس، احیای قلوب موات میباشد. گلچین کردن احادیث و إعمال سلیقه در نقل روایات در مقام و عرصههای گوناگون، همراه با تبیین صحیح و فهم درست از روایات، از ملزومات احیای این امر است و بی سلیقگی و کم کاریهای افراد، گاهی سبب استخفاف و دافعه مردم از آن ذوات مقدسه و افول مراتب معرفتی افراد جامعه میگردد. امام صادق(علیه السلام) به شیعیان، مخصوصاً مبلغین و سربازان امام عصر(علیه السلام) توصیه میفرماید: «مَعَاشِرَ الشِّیعَةِ کونُوا لَنَا زَیناً وَ لَا تَکونُوا عَلَینَا شَیناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً احْفَظُوا أَلْسِنَتَکمْ وَ کفُّوهَا عَنِ الْفُضُولِ وَ قَبِیحِ الْقَوْل؛[7]ای گروه شیعیان، زینت ما باشید، نه باعث سرزنش ما؛ با مردم نیکو سخن بگویید و زبانتان را حفظ کنید و آن را از زیادهروی و زشتخویی باز دارید.»
3. تبیین دقیق حقوق اهلبیت(علیهم السلام)
در لسان اصولیون، «معرفت» لفظی عام بوده، اطلاق دارد که هم شامل معرفت شناسنامهای میشود و هم معرفت حقیقی و به قطع میتوان گفت که معرفت حقیقی نسبت به معصومین آثاری چون محبت، اطاعت و سوق به سوی عبودیت را به همراه دارد؛ چراکه در عصر معصومین(علیهم السلام) و با عنایت به علاقه اعراب به علم انساب، عمده مردم نسبت به آن ذوات مقدسه معرفت ظاهری و به اصطلاح شناسنامهای داشتند، همانطور که قرآن نیز در مورد شناخت یهود از پیامبر(صلی الله علیه و آله) آورده است: «الَّذینَ آتَیناهُمُ الْکتابَ یعْرِفُونَهُ کما یعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ».[8]
یا در گودال قتلگاه، زمانی که «سنان بن انس» آمد و شمشیر بر گلوی مبارک امام حسین(علیه السلام) قرار داد، گفت: «وَ اللَّهِ إِنِّی لَأَجْتَزُّ رَأْسَک وَ أَعْلَمُ أَنَّک ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ خَیرُ النَّاسِ أَباً وَ أُمّاً؛[9] به خدا من سرت را جدا میکنم، با آنکه میدانم تو فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و بهترین مردم از نظر پدر و مادری.» صرف شناخت آباء و اجداد و اسم و نسب کافی نیست؛ بلکه معرفت حقیقی در لسان معصومین(صلی الله علیه و آله) در ادعیه و زیارات، با تعابیر مختلفی آمده است: «أَسْأَلُک أَنْ تُدْخِلَنِی فِی جُمْلَةِ الْعَارِفِینَ بِهِمْ وَ بِحَقِّهِم.»،[10]«فَمَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ...»[11]و... با عنوان حق معرفت ذکر گردیده که غرض اصلی، معرفت اهلبیت(علیهم السلام) است که به واسطه ادای همین حق[12]محقق میگردد.
شیخ صدوق(ره) در «عیون اخبار الرضا(علیه السلام)» از «حمران بن موسی» از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است که امام خبر شهادت حضرت رضا(علیه السلام) را این طور بیان فرمود: «یقْتَلُ حَفَدَتِی[13]بِأَرْضِ خُرَاسَانَ فِی مَدِینَةٍ یقَالُ لَهَا طُوسُ مَنْ زَارَهُ إِلَیهَا عَارِفاً بِحَقِّهِ أَخَذْتُهُ بِیدِی یوْمَ الْقِیامَةِ وَ أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ وَ إِنْ کانَ مِنْ أَهْلِ الْکبَائِرِ» حمران سؤال کرد: «جُعِلْتُ فِدَاک وَ مَا عِرْفَانُ حَقِّهِ قَالَ یعْلَمُ أَنَّهُ إِمَامٌ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ غَرِیبٌ شَهِیدٌ مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ سَبْعِینَ شَهِیداً مِمَّنِ اسْتُشْهِدَ بَینَ یدَی رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) عَلَی حَقِیقَة؛[14]حق معرفت چیست؟ حضرت فرمود:بداند که او امام مفترض الطاعه است (مقام امامت و حجیّت او را معتقد باشد) و بداند که او را شهید کردهاند، و هر کس با این شناخت او را زیارت کند، خداوند اجر هفتاد هزار شهید از شهدایی که به راستی و حقیقت پیش روی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) کشته شدهاند، به او عطا خواهد فرمود.»
احیای واقعی امر اهلبیت(علیهم السلام)
ترویج آثار و احیای امر اهلبیت(علیهم السلام) یکی از روشهای اساسی در تبلیغ و تبیین معارف نورانی آنان است. امام صادق(علیه السلام) در روایتی که نقل شد، در حق احیاکنندگان امر اهلبیت(علیهم السلام) دعا کردند که طلاب و مبلغین میتوانند با اهتمام بر این امر، مصداق اکمل و مشمول دعای حضرت قرار گیرند.
شیخ صدوق(ره) در «عیون اخبار الرضا(علیه السلام)» از لسان مبارک حضرت رضا(علیه السلام) در روایتی میفرماید: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیا أَمْرَنَا؛ خداوند هر بندهای که امر ما (اهلبیت(علیهم السلام)) را احیا کند، رحمت نماید.» صالح هروی از امام پرسید: چطور امر شما را احیا کنیم؟ حضرت در راهکاری دو بعدی به تمام مبلغین فرمود: «یتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یعَلِّمُهَا النَّاس؛ علوم ما را یاد گرفته، به مردم بیاموزد!»؛ یعنی همان رسالت طلبگی که طلاب در این مسئله سه دستهاند:
دسته اول جمع کثیری که صرفاً به تعلیم علوم اهلبیت(علیهم السلام) میپردازند؛ اما به تعلّم و تبلیغ آن نمیپردازند که این افراد قطعاً مشمول دعای حضرت رضا(علیه السلام) قرار نمیگیرند.
دسته دوم طلابی هستند که در تعلیم علوم نیز قصور میکنند که اینها نیز اگر عذر موجهی عندالله نداشته باشند، تکلیفشان مشخص است!
اما تنها دسته سوم هستند که مورد دعای حضرت قرار میگیرند و آنها کسانیاند که علوم اهلبیت(علیهم السلام) را خوب میآموزند و ضمن عمل به این علوم - که مفروغ عنه قرار گرفته است- آن را به مردم نیز یاد میدهند؛ چراکه: «فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا؛[15]اگر مردم محاسن و زیباییهای کلام ما را بدانند، قطعاً از ما تبعیت میکنند.»[16]
طلاب باید حداقل با منابع روایی شیعی، مخصوصاً کتب اربعه (کافی، تهذیب، من لا یحضره الفقیه و استبصار) انس داشته باشند و در کنار اشتغال به دروس متداول حوزوی از بدو ورود به حوزه تا عند الموت، مبنای عقیدتی و فکری خود را با این مواد و ملات نورانی پایهریزی کنند.
چقدر تأسف بار است که آقای جرج جرداق (دانشمند مسیحی و استاد ادبیات عرب در لبنان) اعتراف میکند که: «جاذبههای کلمات امام علی(علیه السلام) شوری در من ایجاد کرد که ۲۰۰ بار نهج البلاغه را مطالعه کردم.»؛[17]اما برخی از طلاب هنوز یک بار هم نخوانده باشند، در حالی که شاید بیش از چندین دهه در دروس خارج فقه و اصول اشتغال به تحصیل و تدریس داشته باشند که این امر ناشی از بی بصیرتی و خسران مطلق در زندگی و عدم دستیابی به تفقّه در دین به معنای واقعی است. اگرچه اهمیت این دو علم بر احدی پوشیده نیست. بسی خیال باطل که علومی مانند: رجال، درایه، فن رثاء، کلام، تاریخ، ریاضیات، فلسفه اسلامی، طب اسلامی و... را تخصّصاً خارج از تفقه در دین میانگارند، در حالی که این تفکری مسموم و خطرناک است.
توجه مبلغ به مقتضیات زمان
مبلغ باید ضمن حفظ اصول و سنتهای اسلامی، خود را با شرایط و مقتضیات زمان منطبق سازد؛ چراکه به تعبیر امام صادق(علیه السلام): «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَاتَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوَابِس.»[18]؛ به همین جهت اشراف بر روشهای تخصصی تبلیغ، آشنایی با فرق و ادیان و زبانهای زنده علم، مطالعات در زمینه دشمن شناسی، آموختن شیوه کتابت و قلم زنی و... باید به روز و مطابق نیازهای جامعه باشد.
در میان این مقتضیات، آشنایی طلاب با فضای مجازی و ورود در این میدان - که مخاطبین فراوانی را به خود اختصاص داده است - یکی از دغدغههای مقام معظم رهبری(حفظه الله) است: «این میدان، میدان واقعی جنگ است و روحانیون و طلاب باید مسلح و آماده وارد عرصه مقابله با شبهات و تفکرات غلط و انحرافی شوند.»[19]
روحانی باید ضمن توجه به آسیبهای این فضا که مهمترین آنها بیتقوایی و اتلاف زمان است، با مسلّح شدن به سلاح تقوا و علم در این عرصه ورودی جدی کند و تشنگی جامعه را که همان فقر معنویت و گرفتاری در خطوات ابلیس است، با چشمههای معرفتی اهلبیت(علیهم السلام) سیراب نماید.
4. انس با ادعیه و زیارات معصومین(علیهم السلام)
انس مبلغین با ادعیه و زیارات معصومین(علیهم السلام) و تبیین صحیح معارف نورانی آن در جامعه، یکی دیگر از راههای افزایش معرفت اهلبیت(علیهم السلام) میباشد. حضرت رضا(علیه السلام) دعا را «سلاح الانبیاء» دانسته و امر به مسلح شدن به این سلاح فرمودهاند: «عَلَیکمْ بِسِلَاحِ الْأَنْبِیاءِ فَقِیلَ وَ مَا سِلَاحُ الْأَنْبِیاءِ قَالَ الدُّعَاءُ.»[20]
در دعای معرفت افزایی که امام صادق(علیه السلام) به زراره یاد دادند، و سفارش فرمودند که برای دستیابی به معرفت «ادْعُ اللَّهَ بِهَذَا الدُّعَاء؛ خداوند را با این دعا بخوان!» اولاً برای کسب معرفت باید دعا کرد و ثانیاً الفاظ در دعا موضوعیت دارد. حضرت(علیه السلام) میفرماید: بگو: «اللَّهُمَ عَرِّفْنِی نَفْسَک فَإِنَّک إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَک لَمْ أَعْرِفْک اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَبِیک فَإِنَّک إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَبِیک لَمْ أَعْرِفْهُ قَطُّ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَک فَإِنَّک إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَک ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی.»[21]که در این دعا معرفت: الله، رسول و امام در طول هم قرار گرفتهاند و ماحصل اینکه اگر معرفت حجت خدا (امام) برای انسان محقق نگردد، ضلالت و گمراهی در دین حتمی است: «إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَک ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی».
5. روزه
با بررسی در روایات «صوم»، از دیگر راههای اکتساب معرفت، روزه بیان گردیده که فرهنگ روزهداری، جدای از روزه ماه مبارک رمضان که فریضه است، برگرفته از سیره رسول الله(صلی الله علیه و آله) و حضرات معصومین(علیهم السلام) میباشد. همانطور که آمده است: «کان رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله) یصوم الاثنین و الخمیس؛[22]نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) دوشنبه و پنجشنبه را روزه میگرفتتد.» همچنین ایشان پرخوری و سیری را سبب نابودی نور معرفت در دل دانسته، میفرماید: «لَا تَشْبَعُوا فَیطْفَأَ نُورُ الْمَعْرِفَةِ مِنْ قُلُوبِکمْ.»[23]به همین جهت مبلغین باید سنت روزهداری را در جامعه احیا کنند و در مقابلِ تدابیر و نقشههای شوم دشمن که به دنبال افزایش اشتها و پرخوری و به تبع آن مرگ قلب و ازاله نور معرفت از قلوب مسلمین است، این برنامه را رواج دهند.
جبرئیل در شب معراج در پاسخ رسول الله(صلی الله علیه و آله) که فرمود: «مَا مِیرَاثُ الصَّوْم؛؟ ثمره روزه چیست؟» عرض کرد: «الصَّوْمُ یورِثُ الحِکمَةَ وَ الحِکمَةُ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ الْمَعْرِفَةُ تُورِثُ الْیقِینَ.»[24] که با رفتن حکمت، معرفت نیز میرود. برقی[25]در کتاب شریف «المحاسن» از ابابصیر، آورده که امام صادق(علیه السلام) حکمت و خیر کثیر در آیه «وَ مَنْ یؤْتَ الْحِکمَةَ فَقَدْ أُوتِی خَیراً کثیراً»[26]را اینگونه معنا فرمود: «هِیَ طَاعَةُ اللَّهِ وَ مَعْرِفَةُ الْإِمَام.»[27]و مرحوم علی بن ابراهیم قمی نیز در تفسیرش آورده است: «الخیر الکثیر: معرفة أمیرالمؤمنین و الأئمة(علیهم السلام).»[28]
6. بکاء بر معصومین(علیهم السلام) خاصه سیدالشهدا(علیه السلام)
جناب ابن ابی عمیر، از اصحاب اجماع و اجلای امامیه، در روایتی از امام صادق(علیه السلام) به این نکته اشاره میکند که هر چیزی کیل و پیمانهای دارد، مگر اشک: «مَا مِنْ شَیْءٍ إِلَّا وَ لَهُ کیلٌ وَ وَزْنٌ إِلَّا الدُّمُوعُ» که قطرهای از آن (با شرایط خود) دریایی از آتش را خاموش میکند: «فَإِنَّ الْقَطْرَةَ تُطْفِئُ بِحَاراً مِنْ نَارٍ.»[29]و امیرالمؤمنین(علیه السلام) در دعای کمیل، سرمایه انسان را «رجاء» و سلاح او را «بکاء» معرفی فرموده است: «ارْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ وَ سِلَاحُهُ الْبُکاء.»[30]
بکاء بر مصائب معصومین(علیهم السلام)، مخصوصاً حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) سبب توجه ویژه آنان نسبت به باکی و فتح ابواب معرفتی برای وی میگردد تا جایی که علاوه بر گریه کردن، گریاندن و حتی تباکی[31]نیز نیز همین آثار را دارد و ادنی پاداش آن - در صورت احراز سایر شرایط - استحقاق بهشت برین میباشد:«مَنْ بَکی وَ أَبْکی فِینَا مِائَةً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ بَکی وَ أَبْکی خَمْسِینَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ بَکی وَ أَبْکی ثَلَاثِینَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ بَکی وَ أَبْکی عِشْرِینَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ بَکی وَ أَبْکی عَشَرَةً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ بَکی وَ أَبْکی وَاحِداً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ تَبَاکی فَلَهُ الْجَنَّة.»[32]
در آیه 56 سوره احزاب میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً»؛ «خدای تعالی و ملائکه بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) صلوات و درود میفرستند، ای کسانی که ایمان آوردهاید، بر او درود و صلوات فرستید.»
صلوات خداوند و ملائکه آثار خاصی دارد که در رأس آن، ارتقای درجات معرفتی قرار دارد و این امتیاز به نص این آیه صرفاً شامل حال پیامبر(صلی الله علیه و آله)میگردد؛ اما پیامبر(صلی الله علیه و آله) در روایتی راهکار بهرهگیری از صلوات الهی و به دنبال آن ارتقای معرفت را این طور بیان میفرماید: «أَلَا وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی الْبَاکینَ عَلَی الْحُسَین.»؛[33] زیرا بکا بر سیدالشهدا(علیه السلام) سبب دخول باکین تحت این مرحمت خاصه الهی میگردد. در آیه 43 احزاب نیز میفرماید: «هُوَ الَّذی یصَلِّی عَلَیکمْ وَ مَلائِکتُهُ لِیخْرِجَکمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیماً».
مرحوم فیض کاشانی در تفسیر شریف «صافی» این درجات را این گونه بیان کرده است: «هُوَ الَّذِی یصَلِّی عَلَیکمْ بالرّحمة وَ مَلائِکتُهُ باستغفار لکم و الاهتمام بما یصلحکم لِیخْرِجَکمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ؛ من ظلمات الکفر و المعاصی الی نور الإیمان و الطاعة؛[34]خاصیت صلواتی که از سوی خداوند بر عبد وارد میگردد، رحمت (مستمر) است و خاصیت صلوات ملائکه، استغفار از ذنوب و اصلاح است و خروجی این صلواتها، ازاله تاریکیها بوده، ما حصل آن، افزایش جایگاه معرفتی است.»
شیخ بهایی(ره) در کتاب شریف «منهاج النجاة» نیز در تبیین صلوات، نور و ظلمت را آورده و مینویسد: «آن استغفار و این صلاةبدین معنی است که مخرج نفوس انسانی از نقص به کمالاند. نقص، ظلمات است و کمال، نور.»[35]
____________________________________________________
[1]. در این روایات 3 کلید واژه تسلیم، تصدیق و طهارت قلب را اشاره کردیم که از جمله گامهای اساسی طلاب و مبلغین عزیز در جهت افزایش معرفت اهلبیت(علیهم السلام)است، و کار تحقیقی عمیق همراه با غور در آیات و روایات و استخراج عوامل و موانع تسلیم، باور و طهارت قلب و بهرهبرداری از آنان در عرصه مقدس تبلیغ دین میباشد.
[2]. شرح کفایة الأصول، صالحی مازندرانی،ج 4، ص18.
[3]. کافی، ج 1، ص 338.
[4]. بحار الأنوار، ج 26، ص 7.
[5]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، میرزا حسین بن محمدتقی نوری، مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)، قم، چاپ اول، 1408ق، ج 10، ص 425.
[6]. مصادقة الإخوان، محمد بن علی بن بابویه، مکتبة الإمام صاحب الزمان العامة، کاظمیه، چاپ اول، 1402ق، ص 34.
[7]. امالی، ص 401.
[8]. بقره/ 146.
[9]. اللهوف علی قتلی الطفوف، علی بن موسی بن طاووس، ترجمه: احمد فهری، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1348ش، ص 128.
[10]. من لا یحضره الفقیه، محمد بن علی بن بابویه، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه، قم، چاپ دوم، 1413ق، ج 2، ص 618.
[11]. کامل الزیارات، جعفر بن محمد بن قولویه، دار المرتضویة، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش، ص 190.
[12]. محققان و دین پژوهان جهت معرفت حقوق امام و مأموم میتوانند به کتاب شریف کافی، ج 1، ص 406 به بعد، بَابُ مَا یجِبُ مِنْ حَقِ الْإِمَامِ عَلَی الرَّعِیةِ وَ حَقِّ الرَّعِیةِ عَلَی الْإِمَام مراجعه فرمایند.
[13]. «حفدة الرجل بناته و أولاده».
[14]. عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، محمد بن علی بن بابویه، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق، ج 2، ص 260.
[15]. عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، ج 1، ص 308.
[16]. نکته دیگر در این روایت اینکه حضرت نفرمودند «لو علموا شیعتنا یا محبینا»؛ بلکه فرمودند: «لو علموا الناس» یعنی بیان محاسن کلام اهلبیت(علیهم السلام)از آنجا که با فطرت بشر هماهنگ است، حتی کفار و غیر مسلمین را نیز تحت تأثیر قرار داده، آنان را متحول میکند. هدف جامعه تبلیغی باید جهانی باشد و تفکر مبلغ آمادهسازی زمینه ظهور امام عصر(علیه السلام)و حکومت جهانی مهدوی.
[17]. نهج البلاغة، محمد بن حسین شریف الرضی، ترجمه: محمد دشتی، نشر مشهور، قم، چاپ اول، 1379ش، ص 15.
[18]. تحف العقول عن آل الرسول(صلی الله علیه و آله)، حسن بن علی بن شعبه حرانی، انتشارات جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم، 1404ق/ 1363ش، ص 356.
[19]. بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله)در دیدار مدیران و طلاب تهران،25 اردیبهشت 1395، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری(حفظه الله).
[20]. کافی، ج 2، ص 469.
[21]. جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، علی بن موسی بن طاووس، دار الرضی، قم، چاپ اول، 1330ق، ص 521.
[22]. محاسبه نفس یا روش پیشگیری از وقوع جرم (ترجمه محاسبة النفس سید بن طاووس)، ملأ محسن فیض کاشانی، تهران، چاپ اول، 1381ش، ص 60.
[23]. بحار الأنوار، ج 67، ص 72.
[24]. إرشاد القلوب إلی الصواب، حسن بن محمددیلمی، نشر شریف رضی، قم، چاپ اول، 1412ق، ج 1، ص 204.
[25]. وی از شخصیتهای برجسته راویان شیعه در قرن سوم هجری به شمار میآید و بسیاری از احادیث شیخ صدوق و شیخ کلینی به ایشان بر میگردد.
[26]. بقره/ 269.
[27]. المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقی، دار الکتب الإسلامیة، قم، چاپ دوم، 1371ق، ج 1، ص 149.
[28]. تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق، ج 1، ص 93.
[29]. کافی، ج 2، ص 482.
[30]. المصباح للکفعمی (جنة الأمان الواقیة و جنة الإیمان الباقیة)، ابراهیم بن علی عاملی کفعمی، دار الرضی (زاهدی)، قم، چاپ دوم،1405ق، ص 561.
[31]. تباکی، ای تَکلَّف البُکاء؛ یعنی خود را به گریه زدن.
[32]. بحار الأنوار، ج 44، ص 288.
[33]. همان، ص 304.
[34]. تفسیر صافی، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، مکتبة الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415ق، ج 4، ص 195.
[35]. منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، شیخ محمد بن حسین بهائی، حکمت، تهران، چاپ ششم، 1384ش، مقدمه 2، ص 29.
منبع: ماهنامه اطلاعرسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان، شماره 213.