علل تحميل جنگ
صدام گمان مىكرد كه با يك مملكت آشفته كه منزوى شده است و همه دولتها پشت به او كردهاند يا او را در فشار اقتصادى گذاشتهاند طرف شده است و ما نه قواى نظامى داريم و نه انتظامى داريم و نه ساز و برگ جهاد و جنگ.او همچو گمان كرد و گمانمىكرد با چند ساعت تهران را هم فتح خواهد كرد.او غافل از خدا بود. (1)
دولت جابر صدام و بعث ناگهان بدون هيچ مقدمه حمله كرده است به ايران از طرف دريا و از طرف هوا، از طرف زمين و بدون اينكه دولت متوجه بشود بعضى از بلاد ايران را غصب كرده است و بعضى از سرزمينها.آن روزى كه مطلع شد ايران، جلويش را گرفت و بحمد الله به قدرى صدمه بر او وارد كرده است و بر جنود او وارد كرده است كه برگرداندن به اصل اول محتاج به سالهاى طولانى است و اين هجوم ناجوانمردانه، كشور عراق را به تباهى كشاند و مىكشاند و سرمايههايى كه بايد صرف بشود در راه ترويج اسلام، اينها را صرف كردهاند در راه جنگ .ما بادى به جنگ نبوديم و نيستيم، لكن اگر تعدى بكند دهان او را خرد مىكنيم.ابتدا از آنها بوده است و لهذا در مملكت ما اين واقعه واقع شده است، اگر ما بادى بوديم، خوب بود اول ما رفته باشيم يكى از دهات آنجا را گرفته باشيم و آنها آمده باشند و ما را عقب زده باشند. (2)
از اول هم كه [صدام] وارد اين هجوم شد، بازيش دادند و بزرگ منشى خودش به اصطلاح و بلند بينى خودش به اصطلاح و آن حب شيطانى نفسانى خودش هم بود.آمريكا هم بازيش داد كه ايران ديگر چيزى ندارد، خوب ارتشش كه از بين رفت و پاسدارها هم كه چيزى نيستند و ديگر مردم هم كه اصلا كارى به اين حرفها ندارند، تو بيا برو ايران را بگير، نفت ايران مال تو، وقتى شد، چه خواهى كرد، چه خواهى شد، منطقه را تو بگير، همه منطقه مال تو، يك همچو حرفهائى زدند و كلاه سرش گذاشتند، اين بدبخت هم از آنها گول خورد و حمله كرد به ايران و هيچ يك از اينها ايران را نمىشناختند، يعنى ايران را خيال مىكردند مثل زمان سابق است. (3)
هويت دفاعى ايران در جنگ تحميلى
جنگ ما دفاع است هجوم نيست و جنگ دفاعى از تكليفهاى شرعى و وجدانى و نفسانى همه است . (4) و ما ايستادهايم در مقابل دفاع از كشور خودمان و دفاع از اسلام عزيز در مقابل هر مهاجم .مهاجم مىخواهد ابر قدرت باشد، مىخواهد قدرت كم، فرقى در نظر ما نيست.ما واجب است برايمان دفاع كنيم از نواميس اسلام و نواميس خودمان و دفاع كنيم از كشور اسلامى خودمان و تا مادامى كه در حال دفاع هستيم، با هر قدرتى كه بخواهد هجمه بكند بر ما، مقابله مىكنيم و هيچ هراس نداريم. (5)
تكليف ما اين است كه از اسلام صيانت كنيم و حفظ كنيم اسلام را، كشته بشويم تكليف را عمل كرديم، بكشيم هم تكليف را عمل كرديم.اين همان منطقى است كه ما در اول هم كه با اين رژيم فاسد پهلوى مخالفت مىكرديم منطق ما همين بود منطق اين نبود كه ما حتما بايد پيش ببريم، منطق اين بود كه براى اسلام مشكلات پيدا شده است، احكام اسلام دارد از بين مىرود، مظاهر اسلام دارد از بين مىرود و ما مكلفيم كه به واسطه قدرتى كه هر چه قدرت داريم مكلفيم كه با آنها مقابله كنيم، كشته هم بشويم اهميتى ندارد.بكشيم هم كه انشاء الله موفق خواهيم شد به جنت و به بهشت انشاء الله.شما هيچ وقت از هيچ چيز هراس نداشته باشيد .شما براى حفظ اسلام داريد جنگ مىكنيد و او براى نابودى اسلام.الان اسلام به تمامه در مقابل كفر واقع شده است و شما بايد از اسلام پايدارى كنيد و حمايت كنيد و دفاع كنيد .دفاع يك امر واجبى است بر همه كس، بر هر كس كه هر مقدار قدرت دارد بايد دفاع بكند از اسلام. (6)
ما هيچ وقت سر دعوا با كسى نداشتيم، ما براى حفظ اسلامدفاع بايد بكنيم، براى حفظ مملكت اسلامى دفاع بايد بكنيم.او حمله كرده است و آمده است و شهرهاى ما را گرفته است و خرابكارى دارد مىكند، بر همه ما واجب است كه اين شر را از سر مسلمانها دفع كنيم.ما وارد كشور آنها نشديم كه ما مجرم باشيم، آنها مجرمند كه وارد شدند، يك كسى، دزدى مىآيد منزل يك كسى، اگر اين دزد را دفعش كنند، دزد تقصير كار است يا آن كه دفع كرده؟ صاحبخانه كه تقصير ندارد، دزد آمده اين هم بايد دفعش كند.حتى اگر به كشتن او هم منجر بشود بايد دفعش بكند، مجرم اوست.اينهائى كه در سرحدات ـ ولو فرض بكنيد كه ـ اينهائى كه به سرحدات حمله مىكنند به ما، ولو فرض كنيد كه مسلمان هستند، لكن چون حمله كردند دفاع واجب است و كشتن آنها تا دفعشان واجب است.نه اينكه ما سر جنگى داريم، ما مىخواهيم عالم در صلح باشد.ما مىخواهيم همه مردم، همه مسلمين و غير مسلمين همه در صلح و صفا باشند، لكن معنايش اين نيست كه اگر يك كسى بخواهد بريزد در منزل يك كسى و تعدى كند، ما بگوئيم كه سر صلح داشته باشيد و تن بدهيد به ظلم.نه، همانطورى كه ظلم حرام است، انظلام و تن دادن به ظلم هم حرام است .دفاع از ناموس مسلمين و جان مسلمين و مال مسلمين و كشور مسلمين يكى از واجبات است.ما داريم به اين واجب عمل مىكنيم، كشور ما دارد به اين واجب عمل مىكند.
ما ميل داريم همه صلح و صفا باشد.همه عالم در صلح و صفا باشند.ما اگر قدرت داشتيم، اصلا باروت را از بين مىبرديم و قواى منفجره را از بين مىبرديم كه اقلا خالى بشود از اين جنايتها.ما نمىخواهيم با كسى دعوا بكنيم، نه.با عراق دعوا داريم و نه با فرض كنيد جاهاى ديگر دعوائى ما نداريم، آنها دعوا دارند، وقتى دعوا دارند تو دهنى مىخورند و خوردند، حالا هم از هر جائى هم همچو چيزى پيدا بشود همين مردمند و همين پاسداران هستند و همين ارتش است و همين جوانهاى زن و مرد ما، از هر جا تعدى بشود تو دهنى مىخورند .ما كه اسلام را خواستيم و مىخواهيم، اسلام اجازه نمىدهد كه ما تعدى كنيم به يك كشورى، لكن فرموده است كه اگر به شما تعدى كردند، بزنيد تو دهنشان، اگر يك دستهاى از مسلمين را، در جنگهاى سابق اين هست، اگر يك دستهاى از مسلمين را كفار سپر قرار دادند، فرض كنيد كه عراق فاسد يك دستهاى از مسلمين بيگناه را سپر قرار داد و پشت آنها ايستاد كه بريزد ايران را بگيرد، بر ما واجب است كه مسلمان و غير مسلمانش را بكشيم.مسلمانها شهيد هستند و به بهشت مىروند و كافرهايش كافرند و به جهنم، دفاع واجب است. (7)
امروز كه ما باز براى دفاع از كشور خودمان و دفاع از ملت مظلوم خودمان وارد شديم در عراق، براى اينكه نگذاريم هر روز آبادان و اهواز و آنجاها مورد حمله آنها واقع بشود و مورد توپهاى دور برد آنها و موشكهاى آنها باشد و مىخواهيم اينها را به حدى برسانيم كه نتوانند اين كار را بكنند و اين يك دفاعى است كه ما مىكنيم باز تمام مطبوعات و تمام راديوها يا محكوم مىكنند ما را و يا فرياد مىزنند كه براى منطقه خطر است.تحريك مىكنند كشورهاى منطقه را.وارد شدن ما در عراق نه براى اين بوده است كه ما عراق را مىخواهيم تصاحب كنيم يا بصره را، ما وطنمان بصره و شام نيست ما وطنمان اسلام است ما تابع احكام اسلام هستيم.اسلام به ما اجازه نمىدهد كه يك كشور مسلمى را ما تحت سلطه قرار بدهيم و ما نخواهيم هيچ وقت، توجه به اين نخواهيم پيدا كرد. (8) اينها با كمك راديوهاى بيگانه تبليغ مىكنند كه ايران مىخواهد كشورهاى خليج فارس را بگيرد ما همانگونه كه مكرر گفتهايم، شارع مقدس به ما اجازه چنين كارى را نمىدهد، اما اينكه مسلمين از مال و نواميس خود دفاع كنند، اين را هم خدا و هم عقل و هم شرع اجازه مىدهد، ما ملت مظلومى هستيم، و از شما مىخواهيم در مسائل مربوط به ما تحقيق كنيد. (9) آنچه كه معلوم است و شما همه مىدانيد ما امروز در حال دفاع هستيم گو كه تبليغات خارجى بر ضد ما هر چه باشد لكن شما مىدانيد كه الان بعضى از شهرهاى ما و بعضى از زمينهاى ما در دست دشمن است و شهرهاى مرزى ما هر روز در زير توپهاى دوربرد و موشكهاى دشمن است ـ و ما ـ و بر همه ما واجب است كه دفاع كنيم از كشور خودمان، و دفاع اين است كه ما دشمن را تا آنجا برسانيم و برانيم كه نتواند با موشكهاى خودش شهرهاى ما را بكوبد، رفتن در خاك عراق نه هجمه به عراق است، دفاع از اسلام و كشور اسلامى است.نظير اينكه اگر يك كسى در خارج منزل شما بايستد از داخل خانه خودش سنگ پرانى كند و موجب خسارت جانى و مالى بشود، اگر شما وارد بشويد در منزل او، شما هجمه نكرديد به او، شما مىخواهيد دفاع كنيد از خودتان.ما هيچ وقت بناى هجوم به يك كشورى نداريم.ما بناى دفاع داريم از يك متعدى و از يك هجمهگر و از يك خدانشناس كه در خارج، وقتى نتواند در داخل وارد بشود و كارى بكند، به توپهاى دوربردشان و موشكها از خارج، از جاهاى دور مىاندازد و كشور ما را ويران مىكند و عزيزان ما را مىكشد.ما در حال دفاع هستيم گو كه اين تبليغات خارجى مىگويند كه نه شما وارد شديد در كشور ديگرى، از اول جنگ تا حالا كه آنها وارد بودند صحبتى نبود، حرفى نبود، اشكالى نبود، نه در سازمانها و نه در رسانههاى گروهى.امروز كه ما براى دفاع خودمان مىخواهيم اين را تا جايى ببريم كه نتواند به ما خسارت وارد كند، ما هجوم كرديم به عراق! طبع آنهايى كه تبليغ بر ضد اسلام مىكنند همين است.بنابراين ما چون مدافع هستيم بر همه ما يك امر واجب است منتها هر كسى دفاع را به يك نحوى بايد بكند. (10)
بسيج عمومى و پشتيبانى مردمى
ارتش ما و قواى مسلح ما و پاسدارهاى ما و همه اينها پشتوانهشان همه ملت هست.الان شما مىبينيد سر تا سر مملكت ما در حالجنگند، دخترهاى توى خانههايشان هم در حال جنگند، براى جنگىها دارند كار مىكنند.يك همچو مملكتى كه ارتشش با ملتش يك است، رؤسايش با ديگران برادرند، اينها همه خدمتگزار هستند نسبت به ملتشان، ملتشان از آنها پشتيبانى مىكند، يك همچو ملتى از چى مىترسد، و شما مطمئن باشيد. (11)
من با جرأت مدعى هستم كه ملت ايران و توده ميليونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله صلى الله عليه و آله و كوفه و عراق در عهد امير المؤمنين و حسين بن على صلوات الله و سلامه عليهما مىباشند.آن حجاز كه در عهد رسول الله صلى الله عليه و آله مسلمانان نيز اطاعت از ايشان نمىكردند و با بهانههائى بجبهه نميرفتند كه خداوند تعالى در سوره توبه با آياتى آنها را توبيخ فرموده و وعده عذاب داده است.و آنقدر بايشان دروغ بستند كه بحسب نقل در منبر بآنان نفرين فرمودند و آن اهل عراق و كوفه كه بامير المؤمنين آنقدر بدرفتارى كردند و از اطاعتش سرباز زدند كه شكايات آن حضرت از آنان در كتب نقل و تاريخ معروف است، و آن مسلمانان عراق و كوفه كه با سيد الشهداء عليه السلام آن شد كه شد و آنان كه در شهادت دست آلوده نكردند يا گريختند از معركه و يا نشستند تا آن جنايت تاريخ واقع شد.اما امروز مىبينيم كه ملت ايران از قواى مسلح نظامى و انتظامى و سپاه و بسيج تا قواى مردمى از عشاير و داوطلبان و از قواى در جبههها و مردم پشت جبههها با كمال شوق و اشتياق چه فداكاريها مىكنند و چه حماسهها مىآفرينند.و مىبينيم كه مردم محترم سراسر كشور چه كمكهاى ارزنده ميكنند.و مىبينيم كه بازماندگان شهدا و آسيب ديدگان جنگ و متعلقان آنان با چهرههاى حماسه آفرين و گفتار و كردارى مشتاقانه و اطمينان بخش با ما و شما روبرو مىشوند و اينها همه از عشق و علاقه و ايمان سرشار آنان است.بخداوند متعال و اسلام و حيات جاويدان.در صورتيكه نه در محضر مبارك رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم هستند و نه در محضر امام معصوم صلوات الله عليه.و انگيزه آنان ايمان و اطمينان بهغيب است.و اين رمز موفقيت و پيروزى در ابعاد مختلف است و اسلام بايد افتخار كند كه چنين فرزندانى تربيت نموده و ما همه مفتخريم كه در چنين عصرى و در پيشگاه چنين ملتى ميباشيم. (12)
در كجاى دنيا شما سراغ داريد يك همچو مطلبى، يك همچو پشتيبانى مردم از حكومت، از ارتش، سراغ نداريم ما جائى در اين، نظير نداشته است اين، در تاريخ هم نمىتوانيد پيدا بكنيد از بچههاى كوچكى كه ده تومان دارند مىدهند به، براى ارتشى كه آنجا، قواى مسلحهاى كه آنجا كار مىكنند با آن پيرزن هشتاد سالهاى كه چند تا تخم مرغ دارد، اين ارزش دارد، ارزش اينها زياد است اما بايد حفظ كنيم اين ارزش را.پيروزى مملكت ما براى همين ارزشهاست . (13)
ما مفتخريم كه بانوان و زنان پير و جوان و خرد و كلان در صحنههاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر و همدوش مردان يا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن كريم فعاليت دارند.و آنانكه توان جنگ دارند در آموزش نظامى كه براى دفاع از اسلام و كشور اسلامى از واجبات مهم است شركت و از محروميتهايى كه توطئه دشمنان و ناآشنايى دوستان از احكام اسلام و قرآن بر آنها بلكه بر اسلام و مسلمانان تحميل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قيد خرافاتى كه دشمنان براى منافع خود بدست نادانان و بعضى آخوندهاى بىاطلاع از مصالح مسلمين بوجود آورده بودند، خارج نمودهاند.و آنانكه توان جنگ ندارند در خدمت پشت جبهه بنحو ارزشمندى كه دل ملت را از شوق و شعف بلرزه در مىآورد و دل دشمنان و جاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب مىلرزاند، اشتغال دارند. (14)
خود مردم بحمد الله حاضر هستند و ما بايد از آنها تشكر كنيم وانصافا ما رهين منت اين تودههاى بزرگوارى هستيم كه همه چيزشان را مىدهند و چيزى هم نمىخواهند، از آن پيرزنها كه آن چيزى كه در طول عمرشان تهيه كردند، حالا مىآيند براى اسلام مىدهند تا آن اشخاصى كه قلكشان را مىشكنند و پولش را مىآورند براى اسلام مىدهند، من نمىتوانم توصيف كنم از اين ملت و نمىتوانم تجليل كنم، اما واگذار مىكنيم تا خداى تبارك و تعالى به آنها عنايت خاص خودش را اعطاء بفرمايد. (15)
بركات جنگ تحميلى
جنگ يك مسألهاى بود كه انسان خيال مىكرد كه يك هائلهاى است براى ما و يك مسألهاى است بسيار مهم لكن معلوم شد كه منافعش بيشتر از ضررهايش بود، آن انسجامى كه در اثر جنگ، بين همه قشرها پيدا شد و آن معناى روحانى و معنوىاى كه در خود سربازان عزيز از ارتش و ژاندارمرى و سپاه پاسداران به نمايش گذاشته شد و آن روح تعاونى كه در همه ملت از زن و مرد در سرتاسر كشور تحقق پيدا كرد، به دنيا فهماند كه اين مسألهاى كه در ايران است با همه مسائل جداست.اينجا از باب اينكه اصل نهضت را خود ملت كرد و به ثمر رساندنش هم به دست خود ملت شد، چيزهائى كه بر ضد اين نهضت و بر ضد اين انقلاب است، باز به دست خود ملت از سر راه برداشته مىشود و انشاء الله اين هم به زودى حل خواهد شد. (16)
جنگ در عين حال كه ناگوار بود و شهرهاى ما را خراب كرد، ولى بركاتى داشت كه اسلام به دنيا معرفى شد و اينكه چه اشخاصى و قدرتهايى در مقابل اسلام ايستادند و چه كسانى از اسلام مىترسند و چه قدرتهايى عليه اسلام قيام كردند، همه اينها در جنگ معلوم شد.ابر قدرتها نه شخص صدام را مىخواهند نگه دارند و نه ما رامىخواهند بكوبند، بلكه آنها از اسلام مىترسند و اسلام را مىخواهند بكوبند.از اين جهت با ما مخالفند و از او طرفدارى مىكنند، آنها مىدانند كه مردم كشورهاى اسلامى در مقابلشان مىايستند و همچنين است مردم كشورهاى غير اسلامى كه متوجه ما هستند، مثل سياهپوستان. (17)
هر روز ما در جنگ بركتى داشتهايم كه در همه صحنهها از آن بهره جستهايم.ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودهايم، ما مظلوميت خويش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودهايم، ما در جنگ پرده از چهره تزوير جهانخواران كنار زديم، ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناختهايم، ما در جنگ به اين نتيجه رسيدهايم، كه بايد روى پاى خودمان بايستيم، ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شكستيم، ما در جنگ ريشههاى انقلاب پربار اسلامىمان را محكم كرديم، ما در جنگ حس برادرى و وطن دوستى را در نهاد يكايك مردمان بارور كرديم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصا مردم منطقه نشان داديم كه عليه تمامى قدرتها و ابرقدرتها ساليان سال مىتوان مبارزه كرد، جنگ ما كمك به فتح افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطين را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد كه تمامى سردمداران نظامهاى فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت كنند، جنگ ما بيدارى پاكستان و هندوستان را به دنبال داشت، تنها در جنگ بود كه صنايع نظامى ما از رشد آن چنانى برخوردار شد و از همه اينها مهمتر استمرار روح اسلام انقلابى در پرتو جنگ تحقق يافت.
همه اينها از بركت خونهاى پاك شهداى عزيز هشت سال نبرد بود، همه اينها از تلاش مادران و پدران و مردم عزيز ايران در ده سال مبارزه با آمريكا و غرب و شوروى و شرق نشأت گرفت . (18)
يكى از بركات اين جنگ تحميلى براى ملت ما همين معناست كه ما سربازانمان و جوانان و دانشجويان افسرى ما در دانشكدهافسرى، علاوه بر تحصيل دورههاى دانشكده، عملا در جبههها حاضر مىشوند و تعليمات عملى مىبينند و در علوم عملى، اين ميزان است نه خواندن، خواندن مقدمه عمل است و شما امروز در ميدانها عمل را هم ياد مىگيريد. (19)
يكى از امور كه باز خير بود براى ما اينكه دولت عراق فهميد كه با كى طرف است، اينها دائما هى پيش خودشان مىگفتند كه ما اگر ـ همچو خيالات مىبافتند كه اگر ما ـ حمله به ايران بكنيم، در همان حمله اول ديگر كار تمام است و ما مىرويم براى مركز ايران و همه جا، حالا فهميدند كه نه، مسأله اينطور نيست. (20)
مهم اين است كه امروز همه، همه چيز را بر روى ما بستهاند و اين خود، نعمتى براى ما بوده است.وقتى همه درها بسته شد و فكرها باز، مىبينيد كه فعاليت ما آغاز شد و همه جا كانون فعاليت است.مردم همچنان در كنار دولت ايستادهاند و هيچ گاه دولت را تنها نگذاشتهاند و مىبينيد قريب دو سال است كه جنگ را به خوبى به پيش مىبرند. (21)
بدانيد مادام كه در احتياجات صنايع پيشرفته، دست خود را پيش ديگران دراز كنيد و بدريوزگى عمر را بگذرانيد قدرت ابتكار و پيشرفت در اختراعات در شما شكوفا نخواهد شد و بخوبى و عينيت ديديد كه در اين مدت كوتاه پس از تحريم اقتصادى همانها كه از ساختن هر چيز خود را عاجز مىديدند و از راه انداختن كارخانهها آنان را مأيوس مينمودند افكار خود را بكار بستند و بسيارى از احتياجات ارتش و كارخانهها را خود رفع نمودند، و اين جنگ و تحريم اقتصادى و اخراج كارشناسان خارجى، تحفهاى الهى بود كه ما از آن غافل بوديم، اكنون اگر دولت و ارتش كالاهاى جهانخواران را خود تحريم كنند و به كوشش و سعى در راه ابتكار بيفزايند اميد است كه كشور خودكفا شود و از دريوزگى از دشمن نجات يابد. (22)
ديديم كه بسيارى از كارخانهها و وسايل پيشرفته مثل هواپيماها و ديگر چيزها كه گمان نمىرفت متخصصين ايران قادر براه انداختن كارخانهها و امثال آن باشند و همه دستها را بسوى غرب و يا شرق دراز كرده بوديم كه متخصصين آنان اينها را براه اندازند، در اثر محاصره اقتصادى و جنگ تحميلى خود جوانان عزيز ما قطعات محل احتياج را ساخته و با قيمتهاى ارزانتر عرضه كرده و رفع احتياج نمودند و ثابت كردند كه اگر بخواهيم مىتوانيم. (23)
اين جنگ پيش آمد و يك سال و نيم تقريبا طول كشيده است (24) و ثمرات بزرگى براى ما داشته است كه اول غافل بوديم و كم كم متوجه شديم.يكى از ثمرات بزرگ اين، اين تحرك بىسابقه است كه در جوانهاى ما در جبههها و پشت جبههها اين تحرك بزرگ حاصل شده است.و كانه از آن رخوت و سستى كه براى اشخاصى است كه نشستهاند و كارهاى معمولى را مىكنند اين رخوت و سستى از بين رفته است و جاى خودش را به فعاليت و تحرك داده است كه امروز ارتش ما، سپاهيان ما، بسيج ما، و عشاير ما و ملت ما، چه در جبهه و چه در خارج جبهه فعالند و متحرك و در مقابل همه ناگوارىها، ايستادهاند و جنگ را براى خودشان گوارا مىدانند. (25)
پىنوشتها:
1 ـ بيانات امام خمينى در جمع سفراى كشورهاى اسلامى صحيفه نور جلد 13 ـ ص 124 ـ تاريخ : 28/7/ 59
2 ـ بيانات امام خمينى در ديدار با جمعى از حجاج پاكستانى صحيفه نور جلد 13 ـ ص 165 ـ تاريخ: 16/8/ 59
3 ـ بيانات امام خمينى در ديدار با جمعى از اعضاى نيروى هوائى صحيفه نور جلد 17 ـ ص 186 ـ تاريخ: 19/11/ 61
4 ـ بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از دانشجويان دانشكده افسرى صحيفه نور جلد 15 ـ ص 240 ـ تاريخ: 11/9/ 60
5 ـ بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور و اعضاى كميته انقلاب اسلامى صحيفه نور جلد 17 ـ ص 231 ـ تاريخ: 21/1/ 62
6 ـ بيانات امام خمينى در جمع مردم مرزنشين صحيفه نور جلد 13 ـ ص 109 ـ تاريخ: 8/7/ 59
7 ـ بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از فرماندهان سپاه صحيفه نور جلد 15 ـ ص 102 ـ تاريخ: 27/5/ 60
8 ـ بيانات امام خمينى در ديدار با جمعى از اقشار مختلف مردم خراسان صحيفه نور جلد 16 ـ ص 234 ـ 233 ـ تاريخ: 3/5/ 61
9 ـ بيانات امام خمينى در جمع رهبران مذهبى بنگلادش صحيفه نور جلد 17 ـ ص 14 ـ تاريخ : 17/6/ 61
10 ـ بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور و جمعى از اعضاى كميته انقلاب اسلامى صحيفه نور جلد 17 ـ ص 231 ـ 230 ـ تاريخ: 21/1/ 62
11 ـ بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان پيرو خط امام صحيفه نور جلد 13 ـ ص 145 ـ تاريخ : 12/8/ 59
12 ـ وصيتنام سياسى ـ الهى حضرت امام (س) صحيفه نور جلد 21 ـ ص 180 181 ـ تاريخ تحرير : 26/11/61 تاريخ قرائت: 15/3/ 68
13 ـ بيانات امام خمينى در ديدار با استانداران سراسر كشور صحيفه نور جلد 13 ـ ص 192 ـ تاريخ: 15/9/ 59
14 ـ وصيتنام سياسى ـ الهى حضرت امام (س) صحيفه نور جلد 21 ـ ص 172 ـ تاريخ تحرير: 26/11/61 تاريخ قرائت: 15/3/ 68
15 ـ بيانات امام خمينى در ديدار با روحانيون صحيفه نور جلد 17 ـ ص 64 ـ تاريخ: 25/7/ 61
16 ـ بيانات امام خمينى در ديدار با اقشار مختلف مردم صحيفه نور جلد 16 ـ ص 19 ـ 18 ـ تاريخ: 14/11/ 60
17 ـ بيانات امام خمينى در ديدار با مسئولين ستاد تبليغات جنگ صحيفه نور جلد 18 ـ ص 111 112 ـ تاريخ: 28/6/ 62
18 ـ پيام امام خمينى به روحانيون در مورد استراتژى آينده نظام صحيفه نور جلد 21 ـ ص 94 ـ تاريخ: 13/12/ 67
19 ـ بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان دانشكده افسرى صحيفه نور جلد 17 ـ ص 46 ـ تاريخ: 11/7/ 61
20 ـ بيانات امام خمينى در جمع مردم مرزنشين صحيفه نور جلد 13 ـ ص 107 ـ تاريخ: 8/7/ 59
21 ـ بيانات امام خمينى در ديدار با اعضاى ستاد بسيج اقتصادى صحيفه نور جلد 16 ـ ص 162 ـ تاريخ: 8/3/ 61
22 ـ وصيتنام سياسى ـ الهى حضرت امام (س) صحيفه نور جلد 21 ـ ص 194 ـ تاريخ تحرير: 26/11/61 تاريخ قرائت: 15/3/ 68
23 ـ در زمان سخنرانى 5/1 سال از شروع جنگ گذشته بوده است.
24 ـ بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از دانشجويان دانشكده افسرى صحيفه نور جلد 15 ـ ص 240 ـ تاريخ: 11/9/ 60
منبع:کتاب آيين انقلاب اسلامي