فاطمه معصومه عليها السلام کيست؟
نامش فاطمه، دختر موسي بن جعفر صلي الله عليه و آله و سلم و بنابر قول مشهور، در اول ذيقعده سال 173 ه . ق در مدينه به دنيا آمد.[1] از همان کودکي، مشکلاتي را که دشمنان اهل بيت: براي آن خاندان و شيعيانشان پديد ميآوردند لمس کرد. آن حضرت به لقبهايي همچون معصومه، کريمه اهلبيت، شفيعه، محدثه، اخت الرضا، طاهره، حميده، رشيده، تقيه و نقية معروف است. هر کدام از اين لقبها، به کمالي از ايشان اشاره دارد.[2]
فضيلت نام فاطمه
با توجه به منابع تاريخي، در هر خانهاي از خانههاي اهلبيت: نام «فاطمه» زينتبخش بوده است. اين امر به دليل شرافت و زيبايي اين نام ميباشد و روايات بسياري در بيان برتري اين نام بر ديگر نامها وجود دارد. همين مطلب که امام موسي بن جعفر عليه السلام از ميان دختران خويش، اين بانو را فاطمه نام نهاد، گوياي عظمت و برتري ايشان در مقايسه با ديگران است که تاريخ نيز اين امر را اثبات کرد.
خروج از مدينه
سال 200 ه.ق است. زمان سفر تحميلي امام رضا عليه السلام به «مرو» فرا رسيده است. آن حضرت، شهادت خويش و بازنگشتن را از اين سفر به آشنايان خبر ميدهد و کنار قبر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم با همه وداع ميکند. صداي گريه اطرافيان بلند است و دلسوختهتر از همه، خواهر امام رضا عليه السلام يعني حضرت فاطمه معصومه عليها السلام است. وداع او با برادر، انسان را به ياد وداع زينب عليها السلام مياندازد. ديده در ديده دارند و دل با دل گره زدهاند. اشک ديده نيز نشان از آخرين ديدار داشت تا اينکه کاسه چشمان فاطمه عليها السلام کاروان برادر را با سيل خروشان اشک، بدرقه کرد. يکسال گذشت و قلب شکسته خواهر، تاب و توان خويش را از دست داد و درمانِ درد خويش را، در رسيدن به امام و برادرش علي بن موسي الرضا عليه السلام يافت. از اين رو، با جمعي از آشنايان و بستگان به سمت «مرو» رهسپار شد.
حمله به کاروان فاطمي
کاروان، منزل به منزل و شهر به شهر به سوي مرو حرکت ميکرد. حضور کاروان فرزندان موسي بن جعفر عليه السلام در شهرهاي مختلف، بهترين تبليغ براي بيان حقانيت تشيع بود. بديهي است مخالفان حقيقت و دشمنان اهل بيت: در صدد مبارزه با آنان برآمدند. از اين رو، در شهر ساوه به کاروانيان حمله کردند و تعدادي را به شهادت رساندند.[3] غم و اندوه، قلب فاطمه معصومه عليها السلام را بيش از پيش سوزاند. زماني که آرام آرام دردِ فراقِ برادر با شوق وصال، التيام مييافت، ظاهر شدن آثار بيماري، اميد او را به يأس تبديل کرد. پس با جاني خسته و جسمي رنجور به اطرافيان خويش فرمود: «مرا به شهر قم ببريد؛ زيرا از پدرم شنيدم که فرمود: شهر قم مرکز شيعيان ماست».[4]
ورود به قم
عشق به اهل بيت: از همان ابتدا در سينه مردمان قم ميجوشيد. زماني که مردم قم از حرکت فاطمه معصومه عليها السلام به قم آگاه شدند، با شادي وصفناپذيري به استقبال ايشان شتافتند و موسي بن خزرج، بزرگ خاندان اشعري، افسار شتر آن حضرت را به دست گرفت و به سمت منزل خويش راهنمايي کرد. عطر صلوات فضاي شهر را پر کرده بود. خاک قم به خود ميباليد که مرکب فاطمه معصومه عليها السلام پا بر آن گذاشته است. مردم دسته دسته براي عرض ادب و احترام نزد ايشان ميرفتند.
بيت النور
بالاترين مقام براي انسان، مقام عبوديت است که همان رهايي از بندگي طاغوتهاي نفساني و ستايش يگانه معبودي است که سزاوار عبادت است. بندگان واقعي خداوند زماني که خداي خويش را شناختند، غرق در عبادت و راز و نياز با او ميگردند و مانند پروانه، تا مرز سوختن پيش ميروند. فاطمه معصومه عليها السلام نيز در طول عمر خويش، از عبادت خداوند غافل نشد و با عبادت خويش از زمين تا عرش اعلي را نورافشاني کرد. اتاقکي که ايشان در مدت اقامت هفده روزهشان در منزل موسي بن خزرج در اختيار داشتند، به «بيت النور» معروف شده است. بر سر در آن خانه نور اين دو بيت به چشم ميخورد.
شده بنياد اين کاخ منوّر / به پاس دختر موسي بن جعفر
عبادتگاه معصومه است اينجا / کز اينجا قم شرافت يافت ديگر
سفري ناتمام
هنوز طعم شيرين نقل و نباتي که مردم به مناسبت ورود دختر موسي بن جعفر عليه السلام خورده بودند به کامشان باقي بود که بعد از هفده روز، وفات فاطمه معصومه عليها السلام کامشان را تلخ کرد. گفته ميشد که ايشان را در شهر ساوه مسموم کردهاند[5].
سرانجام روح بلند آن بانوي آسماني، بعد از 28 سال زندگي طاقتفرسا و مظلومانه، در روز دهم ربيع الثاني سال 201 ه.ق به پيشينيان پاکش پيوست.[6] سلام خداوند بر او و بر پدرانش باد.
مراسم دفن
پس از وفات حضرت فاطمه معصومه عليها السلام ايشان را غسل دادند، کفن کردند و به سوي قبرستان «بابِلان» تشييع نمودند. ولي هنگام دفن آن بزرگوار، به دليل نبودن محرم، مشکلي پيش آمد. سرانجام تصميم گرفتند پيرمردي به نام «قادر» اين کار را انجام دهد. مردم منتظر آمدن آن پيرمرد نيکوکار بودند که ناگهان دو سواره را ديدند که به سوي آنان ميآيند. وقتي آن دو نزديک پيکر پاک فاطمه معصومه عليها السلام رسيدند، پياده شدند و بر آن نماز خواندند. سپس جسم پاک دختر موسي بن جعفر عليه السلام را دفن کردند و بدون اينکه با کسي سخن بگويند، از آنجا دور شدند. بزرگان معتقدند اين دو بزرگوار، امام رضا و امام جواد8 بودهاند. پس از به پايان رسيدن مراسم دفن، موسي بن خزرج، سايباني از حصير و بوريا بر قبر شريف آن بزرگوار برافراشت. بعدها قُبّهاي آجري بر آن بنا کردند که قبلهگاه ارادتمندان اهلبيت: و دارالشفاي دلسوختگان عاشق ولايت و امامت شد[7].
فضيلتهاي حضرت معصومه عليها السلام
1. شرافت نسبي
انتساب حضرت معصومه عليها السلام به خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و پرورش در خانه امام موسي کاظم عليه السلام، شرافتي است که هيچکس نميتواند آن را انکار کند. در زيارتنامه حضرت هم ميخوانيم: «سلام بر تو اي دختر رسول خدا، سلام بر تو اي دختر خديجه و فاطمه، سلام بر تو اي دختر اميرمؤمنان، سلام بر تو اي دختر حسنين، سلام بر تو اي دختر ولي خدا، سلام بر تو اي خواهر ولي خدا، سلام بر تو اي عمه ولي خدا و سلام بر تو اي دختر موسي بن جعفر».
2. عبادت و تقوا
با توجه به آموزههاي قرآني، گراميترين انسانها نزد خداوند، باتقواترين افراد هستند[8]. دستيابي به نيروي پارسايي و قرب الهي، هدفي است که انسانهاي پاک در زندگي خويش به دنبال آن هستند و بهترين وسيله پرواز و اوج گرفتن، راز و نياز با خالق هستي است. عاشقان واقعي و عابدان راستين، در طول زندگي خويش لحظهاي از ياد معبود غافل نميشوند و پيوسته به ياد معشوق خويشند. حضرت معصومه عليها السلام نيز با عبادت خاشعانه و با راز و نياز عاشقانه خويش، حيرت همگان را برانگيخت و با اوج گرفتن در آسمان تقوا، گوي سبقت را از ديگران ربود و به مقام عبوديت الهي رسيد.
3. دانش و معرفت
تربيت و رشد در خاندان علم و سيراب شدن از سرچشمه وحي، حضرت معصومه عليها السلام را به مقامي رسانيد که پدر بزرگوارش امام کاظم عليه السلام بعد از ديدن پاسخهايي که فاطمه معصومه عليها السلام به پرسشهاي شيعيان داده بود، سه بار فرمود: «پدرش به فدايت باد».
از سايهسار وجود اين بانوي عالمه و محدّثه، شهر قم به بزرگترين مرکز علمي در جهان تبديل شده است؛ به طوري که از تمام دنيا، تشنگان هدايت و حقيقت، رو به سوي اين شهر ميآورند و بعد از زيارت فاطمه معصومه عليها السلام ، جامي از چشمه علوم وحي سر ميکشند.
4. معصومه
پيروي کامل از دستورات دين و خارج نشدن از راه هدايت، انسان را به درجهاي از تقوا و طهارت روح ميرساند که ناپاکي گناهان از جسم و جان زدوده ميشود و ميوه شيرين عصمت، قلب انسان را صفا ميبخشد. فاطمه معصومه عليها السلام نيز به جايي رسيد که امام رضا عليه السلام ايشان را «معصومه» ناميد و فرمود: «هر کس معصومه را در قم زيارت کند، گويي مرا زيارت کرده است».[9]
5. شفيعه
شفاعت، مقام والايي است که در روايات به آن «مقام محمود» گفته شده است. بدون ترديد داشتن حق شفاعت و رسيدن به اين مقام، شايستگي لازم را ميطلبد؛ چرا که خداوند، شفاعت را فقط از کساني ميپذيرد که خود به آنها اذن اين کار را داده باشد.[10]
بالاترين مقام شفاعت از آنِ پيامبران الهي و اهلبيت: است و بعد از آنها، کساني که شأن و قربي نزد خداوند داشته باشند، شفاعت ميکنند. در زيارتنامه حضرت معصومه عليها السلام آمده است که ايشان، منزلت بسيار والايي نزد خداوند دارند و به همين دليل هم در روايت آمده که: «با شفاعت او، شيعيان وارد بهشت ميشوند». از اين رو، زائران حرم فاطمي به اميد نيل به شفاعت ايشان، زمزمه کنان ميگويند: «يا فاطمةُ اشفعي لي في الجّنة؛ اي فاطمه! شفيع ما در بهشت باش».
6. زهراي ثاني
شباهتهايي ميان حضرت معصومه عليها السلام با حضرت زهرا عليها السلام ديده ميشود. اين دو بزرگوار افزون بر مشابهت در اسم، در دانايي، شفاعت و بسياري از صفات نيز شبيه يکديگرند و زيارت فاطمه معصومه عليها السلام ، زيارت فاطمه زهرا عليها السلام ميباشد؛ چنانکه در کرامتي از اميرمؤمنان عليه السلام به پدر بزرگوار حضرت آيتاللّه مرعشي نجفي چنين گفته شده است: «خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه عليها السلام را به فاطمه معصومه عليها السلام عنايت فرموده است. هر کس بخواهد ثواب زيارت حضرت زهرا عليها السلام را درک کند، به زيارت فاطمه معصومه عليها السلام برود. خود مرحوم آيت اللّه مرعشي نجفي چنين گفتهاند: «شصت سال است که هر روز اولين زائر حضرت معصومه عليها السلام هستم».[11]
7. کريمه اهلبيت:
انسان در اثر پرهيزکاري، ميتواند به جايي برسد که مظهر اراده حق و واسطه فيض الهي گردد. اين ثمره بندگي حقيقي و اطاعت کامل از ذات پروردگار است. اولياي خداوند، هم در زندگي و هم بعد از آن، سرچشمه کرامتهايي هستند که نشان بزرگي روح آنان و پيوستگيشان به منبع فيض و کرم بيپايان خداوند کريم است. فاطمه معصومه عليها السلام نيز «کريمه اهلبيت» است. به همين دليل، قلبهاي شکسته و دستهاي نيازمند و مأيوس از همه جا، به حرم فاطمه معصومه عليها السلام ميآيند و از خرمن کَرَم اين کريمه، خوشهچيني ميکنند.
ريحانه رسول
رواق دختر موسي بن جعفر است اينجا / حريم فاطمه بنت پيغمبر است اينجا
درِ بهشت برين گر طلب کني به خدا / ببوس با ادب آن را که آن در است اينجا
زمين قم به مثَل چون صدف بود آري / وجود حضرت معصومه گوهر است اينجا
کند به درگه او سجده صبحدم خورشيد / که از فروغ ولايت منوّر است اينجا
برو طهارت دل کن بيا به روضه او / که جاي مردم پاک و مطهّر است اينجا
زمين قم شده روشن از آن به غيب و شهود / که نور حق به جمالت برابر است اينجا
ز آفتاب قيامت غمي نخواهد بود / مرا که سايه لطف تو بر سر است اينجا
سزد که «معجزه» قم همچنان بهشت بُود / چرا که دختر موسي بن جعفر است اينجا[12]
منابع:
[1]. ميرزا ابوطالب بيوک، وسيلة المعصومية، ص 65.
[2]. انوار المشعشعين، ج 1، ص 211.
[3]. مهدي منصوري، زندگاني حضرت معصومه3، ص 14.
[4]. محمدصادق انصاري، وديعه آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم، ص 12.
[5]. وسيله المعصومية، ص 68.
[6]. فرهنگ کوثر، ش 29، ص 45.
[7]. فروغي از کوثر، ص 34.
[8]. حجرات: 13.
[9]. ناسخ التواريخ، ج 7، ص 337؛ فروغي از کوثر، ص 42.
[10]. طه: 109.
[11]. فروغي از کوثر، ص 58.
[12]. حيدر معجزه، لمعات عشق، ص 58.
منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم